سماعحضور، یکی از موسیقیدانان عصر قاجار، شخصیت جالب توجهی داشته است. او برای کم کردن انعکاس زیاد صدای سنتور و جلوگیری از مخلوط شدن و درهم آمیختن صدای سیمها، عادت داشته روی ساز دستمالی بیندازد تا صدای آن مطلوبتر شود. او پیش از نواختن سنتور وضو میگرفته زیرا موسیقی را نوعی عبادت میدانسته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، عصر قاجار با وجود تمام ضعفها یکی از فصول مهم موسیقی ماست زیرا در این مقطع تاریخی با وجود مستعدان و هنرمندان بسیار، موسیقی رنگ و بوی جدیتری به خود گرفته است. اساتید و بزرگان بسیاری در دوران قاجار میزیستهاند که در میان آنها برخی شیوه نوازندگی و استفاده از برخی سازهای ایرانی را تحت تاثیر قرار دادهاند و بر ارتقای سطح کیفی موسیقی ایرانی تاثیرات مثبتی داشتهاند. علاقه کم و بیش شاهان قاجار به موسیقی نیز باعث شده بود هنرمندان بسیاری در مقاطع مختلف این سلسه به دربار رفت وآمد داشته باشند.
«حبیب سنتوری» که بود؟
در میان نوازندگان و اساتید سنتور دوره قاجار حبیب سماع حضور (نوازنده تنبک و سنتور)، فرزند میرزا غلامحسین، مشهور به «آقاجان سنتورى» یکی از هنرمندان برجسته است که شهرت او صرفا به دلیل تنبکنوازی و سنتور نوازیاش نبوده است. سماع حضور پدر حبیب سماعی (نوازنده چیرهدست سنتور) شخصیت جالبی داشته و آنچه که شخصیت جذابی از او میسازد، تناقضهایی است که در شخصیت این هنرمند برجسته سنتور وجود داشته است.
حبیب سنتوری نواختن تنبک و خوانندگی آهنگهای ضربی را ابتدا از پدرش یاد میگیرد و پس از آن به محضر استاد محمدصادق خان میرود و سنتورنوازی را از او میآموزد. محمدصادقخان ملقب به «محمدصادق خان سنتورچی و سرورالملک» هنرمند عصر قاجار، نوازنده چیرهدست سنتور، تار، سهتار و پیانو در عصر ناصری بوده که به دلیل سرپرستی عمله طرب یعنی نوازندگان دربار و نقارخانه با لقب رییس نیز شهرت یافته است. حبیب سماع حضور، در ابتدا فعالیتش برای محمدصادق خان ضرب میگرفته و پس از آن است که به یادگیری و نواختن سنتور روی میآورد و در زمان کوتاهی در نوع نواختن این ساز زخمهای به تبحر میرسد.
عکسی به جامانده از حبیب سماعحضور
شیوه سنتورنوازی حبیب سماع حضور
طبق گفته همعصران، حبیب سماعحضور، سنتورنوازی بسیار ماهر بوده و بر این ساز ایرانی تسلط کافی داشته است. آنطور که میگویند شیوه سنتورنوازی سماع حضور با شیوه دیگر نوازندگان هم عصرش تفاوتهایی داشته است. او برای کم کردن انعکاس زیاد صدای سنتور و جلوگیری از مخلوط شدن و درهم آمیختن صدای سیمها، عادت داشته روی ساز دستمالی بیندازد تا صدای آن مطلوبتر شود.
حبیب سماعحضور انسانی فرهیخته و با اخلاق
یکیدیگر از ویژگیهای حبیب سماعحضور اخلاق و منش مثال زدنی اوست. روحالله خالقی (موسیقیدان، نوازنده ویولن و آهنگساز سرود «ای ایران») در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران»، درباره منش و اخلاق حبیب سماع حضور یا همان حبیب سنتوری مینویسد: «سماع حضور مرد با اعتقاد و با ایمانی بوده و در اواخر عمر عادت داشته پیش از نواختن سنتور وضو بگیرد و زمانی که از وی درباره این کار سوال میکنند، میگوید من وقتی ساز میزنم با خدای خود راز و نیاز میکنم و انسان وقتی به طرف خدا میرود باید پاک و مطهر باشد. خالقی در ادامه همان مطلب مینویسد با این وصف باید گفت که سماع حضور به جایی رسیده بود که موسیقی را وسیله تزکیه نفس میدانست و شک نیست که چنین راز ونیازی حتما در پیشگاه خداوند مقبول خواهد افتاد.
ویژگیهای متناقض حبیب سماعحضور
درست است که شهرت عمده حبیب سماعحضور به دلیل نوازندگیاش بوده، اما استعداد او در موسیقی خلاصه نشده است. حبیب سماع حضور یا همان «حبیب سنتوری» بر خلاف اغلب هنرمندان، نوازندهای صرف نبوده است. میگویند سماع حضور که مردی بلند، سپیدپوست و ستبر بازو بوده در ورزش کشتی نیز تبحر بسیاری داشته و یکی از سرآمدان این ورزش در اواخر دوره قاجار بوده است. آنطور که میگویند حبیب با نامداران هم عصرش سرو شاخ میشده و کمتر کشتیگیری حریف او میشده است.
از سویی ناصرالدین شاه قاجار نیز به ورزش کشتی علاقمند بوده و هرکس که از فن کشتی بهرهای داشته برای عرض اندام و کسب شهرت مقابل دیگری حاضر میشده و شاه نیز به تماشا مینشسته و این اتفاق برایش نوعی تفریح محسوب میشده است. در این میان حبیب سنتوری نیز یکی از اشخاصی بوده که مقابل شاه با حریفانش کشتی میگرفته و برای آنها رجزخوانی میکرده است.
عکسی به جامانده از نوازندگان دوره قاجار
سماعحضور، کشتیگیری بیحریف!
روحاله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران به روایت واقعهای میپردازد که شنیدنش خالی از لطف نیست. او میگوید حاجی مبارک، آشپز دربارناصرالدین شاه که به دلیل رنگ پوستش به او لقب سیاه داده بودند، یکی از پهلوانان نامی عصر خود به شمار میرفته است. حاجی مبارک آشپز در یکی از روزها مقابل حبیب سماعحضور قرار میگیرد و با او پنجه در پنجه میافکند و این در حالی است که حبیب در میان تمام حریفانش تنها از حاجی مبارک پروا داشته است. سماع حضور پیش از سر وشاخ شدن با حاجی مبارک برای او رجز نمیخواند بلکه به او میگوید چون من قدم در میدان نهادم دیگر پهلوانان با من طرف نخواهند شد و البته با تو در خواهم آمیخت مشروط بر آنکه در ظاهر با کمال سختی به هم بپیچیم، اما باطنا قصد زمین زدن یکدیگر را نداشته باشیم. آنگاه نتیجه چنین خواهد شد که پس از زمانی تلاش ما را جدا خواهند کرد و هر دو مورد مراحم ملوکانه واقع خواهیم شد. در نهایت حاجی مبارک پیشنهاد حبیب را میپذیرد و همین که سماعحضور لُنگ بر میان بسته پا در میدان میگذارد و حاجی مبارک نیز به میدان میآید و به قول خالقی، «یکی سپید چون شیر و دگر سیاه چون قیر باهم گلاویز میشوند» و در نهایت کمی پس از آغاز مسابقه حبیب بر خلاف آنچه که شرط کرده حاجی مبارک را به زمین میزند و برنده میدان میشود. پس از این اتفاق حاجی مبارک که از بدقولی و ناعهدی سماعحضور بسیار عصبانی شده با چابکی بر میخیزد و به این حرکت سماعحضور معترض میشود و میگوید: تو کسی نبودی که بتوانی مرا زمین بزنی! اینگونه قسم میخورد که به جقه شاه اگر در دامان خود او هم بروی تو را خواهم کشت. در این میان سماع حضور ناچار به سمت پلههای عمارت میرود و در ادامه این ماجرا شاه هر دو را به حضور میطلبد و به سیاه یا همان حاجی مبارک معترض میشود که ای سیاه زمین خوردن که دیوانگی و این حرکات را ندارد و مبارک ماجرا را برای او تعریف میکند و شاه در مقابل میخندد و آنها را آشتی میدهد.
عکسی دیگر از نوازندگان عصر قاجار
مواجهه موسیقیدان بزرگ با حبیب سماعحضور
روحالله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» به ذکر خاطرهای دیگر درباره سالهای پایانی عمر سماع حضور میپردازد و از مواجهه خودش با او میگوید. خالقی با همراهی پدر به خانه حیدرخان معروف به آبدارباشی میرود و در آن مجلس است که با سماع حضور و فرزند خردسالش حبیب روبرو میشود و او را مردی بلند قامت، سفیدرو و چهارشانه توصیف میکند که برف پیری بر موهایش نشسته است. زمانی که حاضران از سماع حضور میخواهند ساز بزند میگوید یک زمانی کار میکردم و ساز میزدم حالا مدتی است شوق و ذوق از بین رفته و کمتر مضراب به دست میگیرم ولی ماشالله پسرم بسیار با استعداد است و چند است به او تعلیم ساز میدهم. خلاصه اینکه به اصرار صاحبخانه، مستخدم منزل، سنتور سماع حضور را نزد او میآورد و آن را مقابل استاد میگذارد. سماع حضور ساز را بیرون میآورد و جلوی خود میگذارد. او مضراب به دست میگیرد و چند ضربه به سیم میزند و سپس شروع به کوک کردن ساز میکند و در نهایت آن را مقابل فرزند خردسالش میگذارد و میگوید حبیبخان بزن. صاحبخانه به درخواست میهمانان از سماع حضور میخواهد که سنتور بنوازد. استاد مجددأ مضرابها را به دست میگیرد و ضربهای به سیمها میزند و میگوید، همانطور که گفتم دیگر ذوق و شوقی باقی نمانده است. او در ادامه میگوید، مدتی است کار نمیکنم فقط گاهی اشتیاقی پیدا میشود برای خودم مینوازم، زیرا مردم هنرپسند بسیار کمیابند و صنعت موسیقی به دست کسانی افتاده که مطرب صفتند و من خودش ندارم نزد جماعت ساز بزنم و حالا دیگر نوبت فرزندم است.
حبیب سماع حضور تا اواخر دوره قاجاریه به حیات ادامه داد در اواخر عمر با خانواده خود به مشهد رفت و در جوار حضرت رضا(ع) معتکف شد. او پس از مرگ ناصرالدینشاه همچنان به فعالیت ادامه داد و اواخر دوره قاجار در زمان سلطنت احمدشاه درگذشت؛ اما نامش در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شده است و دلیل این مانایی تنها نوع نوازندگی او نبوده است.
حبیب سماعحضور به همراه فرزندش حبیب سماعی
حبیب سماعی در لباس نظامی
حبیب سماعی، فرزند سماع حضور یکی از اساتید بیبدیل سنتور است و اهالی موسیقی مانند پدرش از او به نیکی یاد میکنند. حبیب سماعی از دوران کودکی نزد پدر آموزش دیده و به همراه ساز او ضرب مینواخته است. آنگونه که میگویند حبیب سماعی در کودکی به دلیل جثه کوچکش تنبک را روی بالش میگذاشته و اینگونه پدر را همراهی میکرده است. حبیب سماعی سپس سنتورنوازی را از پدر میآموزد و تا آنجا پیشرفت میکند که در ده سالگی به نوازندهای کاربلد تبدیل میشود و مورد تحسین اساتیدی چون نایبالسلطنه نیزن و میرزا حسینقلی قرار میگیرد. حبیب که همراه خانواده در مشهد سکونت گزیده در سنین نوجوانی به لباس نظام علاقه پیدا میکند و در نهایت به خدمت ارتش درمیآید. او پس از ساکن شدن در مشهد به پیشنهاد دوست هنرمندش ابولحسن صبا (موسیقیدان به نام ایرانی) در روزنامه آگهی میدهد و کلاس آموزشی تشکیل میدهد، اما از آنجا که در آن زمان ساز سنتور در میان مردم مهجور بود از آن کلاسها استقبال نشد.
حبیب سماعی در حال نواختن سنتور
حبیب سماعی در میان شاگردانش سه نفر را تایید کرده است، او در اینباره گفته است: «فقط مهندس قباد ظفر و مرتضی عبدالرسولی و نورعلی برومند شاگردان واقعی من هستند که حوصله به خرج میدهند و ابراز علاقه مینمایند و گرنه دیگران فقط هوس نواختن سنتور دارند و جز مدت کوتاهی با من کار نمیکنند و هنوز چیزی فرانگرفته مجلس درس را ترک میگویند.»
حبیب سماعی همچین جزو نخستین هنرمندانی است که در رادیو شروع به نوازندگی کرد و نوازندگیاش تا آنجا مورد توجه مخاطبان و مسئولان قرار گرفت که مسئولان وقت از او خواستند از خدمت در نظام کنارهگیری کند و به وزارت فرهنگ بپیوندد سماعی نیز پذیرفت، اما در ابتدای فعالیتش در اداره فرهنگ پشیمان شد و به خدمت در نظام ادامه داد.
حبیب سماعی که متولد سال ۱۲۸۰ بوده در بهمن ماه ۱۳۲۴ در اثر ذاتالریه به بستر بیماری افتاد و یک سال بعد در گذشت و در ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.