امیدم، ایرانی سبز و آباد است


امیدم، ایرانی سبز و آباد است

تهران- ایرنا- جمیله عباسی عضو جدید جمعیت امام علی(ع) است. زن 57 ساله که به خاطر عرب بودن، با سیل زدگان به راحتی ارتباط می گیرد، پک های کمک را به دست آنها می رساند و برایشان دکتر و آرایشگر می برد.

به گزارش ایرنا، همه چیز برمی گردد به یک ماه قبل. وقتی سیل به خوزستان رسید و خانه ها، روستاها و دام ها و زمین های کشاورزی را با خود برد. مردم به ارتفاعات یا جنگل و صحرا پناه بردند تا جانشان را نجات دهند. عده ای بالای پشت بام خانه هایشان ساکن شدند و گروهی دیگر در چادر و سوله ها.
حالا روزها از وقوع این حادثه می گذرد و اخبار مربوط به سیل و سیل زدگان نیز از تب و تاب افتاده اما هنوز عده ای از محیط امن خانه هایشان بیرون زده و برای کمک به مناطق سیل زده رفته اند. جمیله یکی از همین افراد است. او حدود یک ماه است که عضو جمعیت امام علی(ع) شده و قصد دارد تا آخرین روز به کمک مردم برود. خودش می گوید: اوایل غصه می خوردم و گاهی گریه می کردم. وضعیت مردم بسیار بد بود تا اینکه به عضویت جمعیت درآمدم و کارم را همراه با جوانان در مناطق سیل زده شروع کردم. نمی توانستم در خانه بمانم و دست روی دست بگذارم.
جمیله چهار دختر دارد که همگی شان برای کار و ادامه زندگی راهی تهران شده اند. حالا سال ها است او و همسرش در اهواز زندگی می کنند و با حقوق بازنشتگی روزگارشان را می گذرانند.«پیش خودم فکر کردم من که توان مالی زیادی برای کمک به مردم و هموطنانم ندارم اما می توانم با حضور در محل هر کمکی از دستم بربیاید برای مردم انجام دهم».
او به خوبی می دانست که به خاطر تعصبات بومی و منطقه ای شاید اهالی بومی مناطق سیل زده نتوانند با افرادی که به کمک شان رفته یا توزیع پک های بهداشتی و پوشاک بانوان را برعهده دارند ارتباط خوبی بگیرند. به همین دلیل او وارد عمل شد. همراه همسرش و اعضای جمعیت به مناطق و روستاهای سیل زده می رفت، به عربی با مردم صحبت می کرد و ارتباط می گرفت و اینکار به سهولت در روند امدادرسانی سرعت می بخشید.
«اغلب مردم این منطقه عرب هستند، تعصبات خودشان را دارند و برایشان خوشایند نیست افراد غریبه در مسائل خصوصی شان ورود کنند. برای مثال ما پک های بهداشتی و پوشاک بانوان را توزیع می کردیم. مردم خوششان نمی آمد زن ها و دخترهایشان از دست غریبه ها این پک ها را بگیرند. در این شرایط من ورود می کردم. با آنها به زبان مرسوم خودمان توضیح می دادم که این پک ها وسایل ضروری و مورد نیاز بانوان است و شاید آنها روی این را نداشته باشند که درباره نیازشان حتی به مردان خود حرف بزنند. به همین دلیل از آنها می خواستم پک ها را به دست خانم ها برسانند یا خودم کار توزیع را انجام می دادم».

*اصلاح موی 35 نفر در یک روز
توزیع پک های پوشاک و بهداشتی بانوان تنها کار جمیله نبود. او این کار را بهانه ای برای فرهنگ سازی میان مردم می دانست. «سعی می کردم با مردم ارتباط دوستانه برقرار کنم. مشکلاتشان را جویا می شدم و از آنها می خواستم که با نیروهای مردمی که به کمکشان امده اند ارتباط خوبی بگیرند. حتی می گفتم اگر من بری توزیع نتوانستم به منطقه بیایم با نیروهای جمعیت یا دیگر نیروهای مردمی درگیر نشوند و اجازه دهند آنها به اهالی روستا و زنان و کودکان امدادرسانی کنند».
به گفته جملیه در میان مردم، نه تنها فقر مالی بلکه فقر فرهنگی نیز وجود داشت. «وقتی با آنها صحبت می کردم و موضوع را توضیح می دادم، دیگر نگران نبودند و حالت تدافعی به خود نمی گرفتند. آنها به نیازهای زنان آگاه و از مشکلاتشان با خبر می شدند. به خصوص وقتی اینها را از زبان من که همشهری شان بودم می شنیدند بیشتر قبول می کردند».
یکی از کمک های جمیله عباسی، پیدا کردن آرایشگر برای اصلاح موی زنان و مردان و کودکان بوده است. «در آرایشگاهی که خودمی می رفت حرف از سیل و نیازهای سیل زدگان افتاد. از وضعیت مردم و نیازهایشان گفتم و آرایشگرم مشتاق برای کمک اعلام آمادگی کرد. او گفت صبح تا ظهر که سرش خلوت است می تواند برای اصلاح موی زنان و کودکان بیاید و پسرش هم که به آرایشگری وارد بود قرار شد موی مردان را اصلاح کند». به گفته جمیله مردم به خاطر زندگی در جنگل و استفاده از آب آلوده، درگیر شپش شده اند. «من خودم به صورت حضوری در روستاها بودم و از بچه دوساله تا افراد سن بالا درگیر شپش شده بودند. آرایشگر نیاز داشتند و چه خوب که این خانم و پسرش برای کمک آمدند. آنها روستا به روستا همراه ما می آمدند و موی مردم را اصلاح می کردند. روستاییان خیلی خوشحال بودند و از آن جالب تر پسربچه ها که دنبال این بودند موهایشان را مدل دار اصلاح کنند و آرایشگر جوان نیز با علاقه این کار را برایشان می کرد». از طرفی آنها به همراه اعضای جمعیت شامپو و صابون ضد شپش می دادند.
یکی ازخاطرات خوب جمیله مربوط به ر
وستای آلبانوس می شود. «آنجا پسر آرایشگر موی 35 نفر را اصلاح کرد. مردم استقبال کردند. آنه خوشحال بودند بدون اینکه آرایشگر تاسشان کند، موهای آنها را مدل دار اصلاح کرده بود و مدام همه ما را دعا می کردند و این برای همگی مان بسیار ارزشمند بود».

*آب آلوده و شیوع عفونت
اما از دیگر مشکلات سیل زدگان و به ویژه خانم ها، عفونت بود. «آب آلوده، عدم دسترسی به حمام و سرویس بهداشتی تمیز باعث عفونت دختران کم سن و سال و خیلی از بانوان شده بود. آنها حتی خجالت می کشیدند مشکلشان را به من بگویند چه برسد بخواهند به نیروهای مردم نهاد دردشان را بگویند». جمیله همراه با پزشکان، روستا به روستا می رفت و با اهالی صحبت می کرد تا اگر بیماری یا مشکلی، دارند بگویند. «زن و شوهر پزشکی همراهمان بودند که مردان و زنان را معاینه می کردند. در این میان من با مردم و به ویژه خانم ها به زبان عربی صحبت می کردم. می گفتم بیماری شان را بگویند و خجالت نکشند. بعد پزشک به نسبت بیماری شان، برای آنها دارو تجویز می کرد و من برایشان توضیح می دادم که چطور دارو را استفاده یا مصرف کنند که درمان شوند». این هماهنگی گروهی باعث خوشحالی آنها شده بود. چون اغلب مردان روستا به خاطر تعصب دوست نداشتند مردی غریبه با زن هایشان صحبت کند و اینکار را من انجام می دادم.
حالا خیلی از اهالی روستاهای سیل زده جمیله عباسی و همسرش را می شناسند. زوج میان سالی که دوشادوش جوانان برای کمک از این روستا به آن روستا می روند و هرکاری از دستشان برمی آید انجام می دهند. «شوهرم با ماشین می آید و اگر حمل و نقلی نیاز باشد انجام می دهد. ما با علاقه این کار را انجام می دهیم و این را درست نمی دانیم که در خانه بنشینیم، درد هموطنانمان را ببینیم و هیچ کاری نکنیم».
آنها بدون هیچ چشمداشتی برای کمک صبح از خانه بیرون می زنند و شب به خانه شان بازمی گردند. در طول این روزها تجربیات زیادی به دست آورده اند و اتفاقات عجیبی را به چشم دیده اند. «یک روز سمت منطقه آهودشت طوفان سنگینی آمد. طوری که چادرها را از جاکند. در این چند سال من تا به حال چنین طوفانی به چشم ندیده بودم. مردم ترسیده و به سوله ها پناه می بردند. در این میان خانمی که باردار بود به خاطر فشار ناشی از جمعیت دچار سقط شد اما با اقدام به موقع پزشکان هم خودش و هم فرزندش جان سالم به در بردند».

*چراغ قوه های امیدبخش
به گفته جمیله منطقه بام دژ از روستاهایی بود که به محاصره سیل درآمد. سیل تا پشت بام خانه ها بالا آمده و تنها راه کمک به مردم استفاده از قایق بود.
«اوایل مردم به کوپه های قطار که در نزدیکی شان بود پناه برده بودند. اما به خاطر نگرانی برای دام هایشان بار دیگر به پشت بام خانه هایشان بازگشتند تا همان یک یا دو گاومیشی که داشتند را حفظ کنند». جمیله ه همراه اعضای جمعیت پک های بهداشتی و پوشاک میان مردم توزیع کردند که در بین آن چراغ قوه هم وجود داشت.
«مردم به ویژه بانوان خیلی خوشحال بودند. چون تا پیش از آن، شب ها از ترس حیوانات و جانوران نمی توانستند از سرویس های بهداشتی صحرایی استفاده کنند چون فاصله آن تا چادرشان زیاد بود. نگران حمله مار و عقرب بودند اما چرااغ قوه کارشان را راحت کرده بود و مدام تشکر می کردند».
به گفته جمیله سیل رفته اما خرابی های آن به جا مانده است. «اغلب روستاییان کشاورز یا دامدار بودند. بعضی ها دام و بعضی دیگر زمین هایشان را در سیل از دست دادند. آنها هم که زمین هایشان باقی مانده نگران حمله ملخ هایی هستند که اندازه گنجشک اند. سمی هم برای سمپاشی زمین هایشان ندارند و هنوز نیاز به کمک دارند».
به اعتقاد این زن گرچه سیل ویرانگر بود و خیلی چیزها را نابود کرد اما اتفاقات مثبتی هم به همراه داشت. مردم فرهنگ کمک کردن را آموختند و با افراد جدیدی از نقاط مختلف کشور آشنا شدند. «امید دارم با همراهی و همکاری همه مردم ایرانی سبز و آباد بسازیم. جایی که مردم با عشق و محبت در کنار هم زندگی کنند و برای حل مشکلاتشان پشت یکدیگر بایستند».
اجتمام*ف ش*9105


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

نقاشی خانواده برای کودکان؛ 23 طرح زیبا و جذاب برای رنگ آمیزی