انتخاب در دوراهی‌ نمایشگاه فروشگاه کتاب


انتخاب در دوراهی‌ نمایشگاه فروشگاه کتاب

سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی‌اش به پایان رسید


شهرآرا آنلاین - الهام یوسفی| سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی‌اش به پایان رسید اما بگذارید حالا که هیاهوی روزهای نمایشگاه فروکش کرده است، کمی عمیق‌تر و حساس‌تر به لایه‌های این قرار ملاقات نگاهی بیندازیم. شاید بتوانیم ابعاد پنهان و کمتر دیده‌شده آن را در ترازوی نقد بگذاریم و از سوی دیگر درباره چالش‌های خریدن کتاب در دورانی که قیمت کتابِ خوب به طرز تأسف‌برانگیزی بالاست، حرف بزنیم.

﷯ چند قدمی در مصلای نمایشگاه کتاب

به روایت برخی ناشران خوب، بیشتر حجم حاضران در نمایشگاه کتاب تماشاچی‌هایی بودند که برای گذران یک عصر دلپذیر بیرون زده بودند. غرفه‌داران به آن می‌گویند: ورم! البته بگذریم از تعداد بیشمار کنکوری‌ها و محصل‌ها که هدفشان خریدن کتاب‌های گاج و مدرسان شریف و کانون فرهنگی آموزش و... است و بگذریم از حضور پررنگ هرساله ناشران کتاب‌های درسی که از اقیانوس نمایشگاه کتاب، ماهی‌های بزرگ صید می‌کنند. اما آن‌ها که برای حضور در این رویداد فرهنگی مهم از شهرهای دور آمدند یا علاقه‌مندانی که برای خرید کتاب با تخفیف نمایشگاهی از گوشه و کنار تهران خودشان را به مصلی رساندند بی‌بروبرگرد میزان زیادی سردرگمی با چاشنی کلافگی و خستگی نصیبشان شد. اگر موفق می‌شدند کتاب‌های موردعلاقه‌شان را بخرند که یعنی بخت با آن‌ها یار بوده‌است، در غیر این صورت چیزی که می‌ماند یک مشت بروشور کارنامه ناشران بود.

﷯ یک تقسیم‌بندی کلاسیک از حاضران در نمایشگاه

بیایید از گروه «تماشاچی‌» بگذریم و فقط بابت سلیقه‌شان در انتخاب یک مکان فرهنگی برای تفریح به آن‌ها دست‌‌‌‌مریزاد بگوییم. اینجاست که باید بقیه حاضران در نمایشگاه را به چند دسته تقسیم کنیم:

یک: خواننده علاقه‌مند ناآگاه: دسته نخست کسانی هستند که می‌آیند تا برای یک سال خود کتاب‌های تخفیف‌دار بخرند. آن‌ها کتاب خاصی را مد نظر ندارند. در نهایت رمان‌ها یا کتاب‌هایی که در فضای مجازی از آن‌ها چیزی شنیده‌ یا بریده‌ای خوانده‌اند مورد نظرشان است و اسم ناشر و مترجم کتاب برایشان اهمیتی ندارد. این دسته از خوانندگان در نمایشگاه هیچ فرصتی برای شناختن آثار خوب ادبیات ندارند. ناشران هم در آن فضای شلوغ پر هیاهو فرصت این را ندارند تا کتاب‌های خوب و درست و درمان را پیش روی این دسته قرار دهند؛ درنتیجه این گروه به کتاب‌های مشهور اما ضعیف ناشران زرد که تخفیف‌های زیاد دارند، برخورد می‌کنند، جذب می‌شوند و با شوق آن‌ها را می‌خرند. به طور مثال آن‌ها شنیده‌اند که کتاب «ملت عشق» -یک عامه‌پسند خوب- کتابی خواندنی است. در عبور از راهروهای درهم و شلوغ نمایشگاه، چشمشان به این کتاب می‌افتد و آن را از ناشر ضعیف با ترجمه نامطلوب و کیفیت پایین می‌خرند، تنها به این علت که این ناشر توانسته در نمایشگاه تخفیف پنجاه‌درصدی به کتاب‌هایش بدهد. این درحالی است که چند غرفه آن‌طرف‌تر ناشر اصلی کتاب، کتاب با کیفیت خود را با قیمت بالاتری عرضه کرده است.

دو: خواننده آگاه و کتاب‌شناس: دسته دوم کتاب‌خوان‌‌هایی هستند که می‌دانند برای اینکه در اقیانوس عظیم کتاب‌ها غرق نشوند باید راه و رسم شنا را بلد باشند. آن‌ها می‌دانند که کتاب خوب، وقتی خوب است که نویسنده، ناشر، مترجم و کیفیت چاپ خوبی داشته باشد. آن‌ها ناشران خوب را می‌شناسند و با مترجمان خوب آشنایی دارند. قبل از رفتن به نمایشگاه از کتاب‌هایی که می‌خواهند بخرند فهرست تهیه می‌کنند. نه فقط عنوان کتاب، بلکه نام ناشر را هم می‌نویسند. البته که این دسته در نمایشگاه با معضل ترسناک ناشران ضعیف مواجه‌ هستند. آن‌ها مجبورند در شبستان عظیم مصلی راه خود را در شلوغی راهروها باز کنند، از کنار صدها غرفه که ناشران زرد و ضعیف کتاب‌هایشان را عرضه می‌کنند بگذرند و اگر خوش‌اقبال باشند در پیدا کردن ناشر مورد نظرشان موفق می‌شوند. این درحالی است که نمایشگاه‌رفتگان به‌خوبی می‌دانند چینش الفبایی هم می‌تواند در مواقعی یک تله باشد و ناشر موردنظر در یک گوشه نامربوط از شبستان منتظر نشسته باشد. سؤال اصلی این خوانندگان در فضایی چنین مشوش، این است که چرا آن‌ها مجبور به تحمل چنین فضایی هستند؟ چرا ناشران خوب، متوسط و افتضاح را باید با ترتیب الفبایی کنار هم گذاشت. مگر نه اینکه فروشگاه‌های لباس و کفش و مواد غذایی هم برای محصولات خود درجه‌بندی کیفی در نظر می‌گیرند. چرا ناشر خوب به دلیل کیفیت کالایش جایگاه بهتری نداشته باشد؟ مگر نه اینکه با این کار رقابت برای بهتر شدن کالایی چون کتاب معنادارتر می‌شود و علاوه بر آن خواننده آگاه کتاب‌شناس، با آرامش و سهولت بیشتری به کتاب مورد نظرش می‌رسد. البته که سؤالات این دسته از خوانندگان جواب رضایت‌بخشی ندارد.

سه: مخاطب حرفه‌ای کتاب: دسته سوم انتخاب می‌کنند در نمایشگاه حضور نداشته باشند یا جایگاه نمایشگاه بودن آن را حفظ کنند و فقط برای گپ‌و‌گفت و دیدار رو‌در‌رو با ناشر یا نویسنده محبوبشان در نمایشگاه حاضر شوند. آن‌ها کتابی نمی‌خرند و به دیدن فضای نمایشگاه و تازه‌های نشر و آشناشدن با آن بسنده می‌کنند. این دسته از مخاطبان فقط به ظاهر ماجرا نگاه نمی‌کنند، خریدن کتاب ارزان‌قیمت با تخفیف زیاد، خریدن آثار خوب مورد علاقه‌شان یا رونق دادن به نمایشگاه دغدغه آن‌ها نیست. آن‌ها دغدغه بزرگ‌تر و جدی‌تری در حوزه کتاب‌خوانی دارند. مخاطبان حرفه‌ای کتاب، نگرانی‌های عمیق‌تری دارند. نگران بازار کتاب هستند، نگران شبکه توزیع کتاب و کتاب‌فروشی‌های شهرهای کوچک و بزرگ که ممکن است به واسطه این عرضه کلی کتاب در طول سال از رونق بیفتد، ضعیف شود و در نهایت حذف شود. فروشگاه‌هایی که معمولا با کتاب‌فروش‌هایی اهل کتاب اداره می‌شود که ذائقه مخاطب را با چند سؤال مهم کشف می‌کنند و می‌توانند بر اساس سلیقه او کتاب پیشنهاد دهند و حالا به واسطه نمایشگاه در طول سال فروش اندکی خواهند داشت. مخاطب حرفه‌ای به فکر خریدن کتاب ارزان نیست، به فکر خریدن کتاب خوب و حمایت از فروشگاه‌های کتاب است. مکان‌هایی که هویت فرهنگی شهر هستند و به میزان رونقشان می‌توانند بر فرهنگ اثرگذار باشند. مخاطب حرفه‌ای خوب می‌داند چاپ قدیم کتاب‌هایی که چاپ جدیدشان در نمایشگاه عرضه شده است در فروشگاه‌ها خاک می‌خورد و حتی از منظر اقتصادی هم به‌صرفه است که سراغ آن‌ها برود. پس نمایشگاه چه می‌کند؟ سؤال اصلی دقیقا همین است.

به نظر این بخش از مقاله «نفحات نفت» حق مطلب را ادا می‌کند: «... مسئول سه‌لتی افتخار می‌کند به فروشگاهی بزرگ به اسم نمایشگاه بین‌المللی و نمی‌فهمد که نمایشگاه یعنی حذف کتاب‌فروشی‌ها، نه فقط برای مدت برپایی که به دلیل نوع خرید عمده مخاطب، برای طول سال. متوجه نمی‌شود که نمایشگاه، پایه‌های شبکه توزیع را سست می‌کند. نمی‌فهمد که شعار تاریخ مصرف گذشته از تولید به مصرف با حذف شبکه توزیع چه ضربه‌ای به نشر می‌زند. نمی‌فهمد که فروشگاه بزرگی به اسم نمایشگاه یعنی حذف کتاب‌فروشی‌ها، یعنی حذف شبکه توزیع یعنی سوق‌دادن ناشران به سمت فروش‌های دولتی و عملا حذف ناشران مردمی و حذف ناشران مردمی یعنی حذف نویسندگان مردمی و این یعنی رسما حذف فرهنگ!»

(نفحات نفت، رضا امیرخانی، ص ٨٧)

﷯ کتاب برای فرهنگ

هیچ اشکالی ندارد به نمایشگاه کتاب برویم و کتاب بخریم. اما اگر برای تمام سالمان کتاب خریدیم یادمان باشد که با این قیمت‌های عجیب و گران ممکن است دیگر در طول سال نتوانیم کتاب بخریم و همه بودجه خریدمان را در نمایشگاه خرج کنیم. در واقع با این کار نه‌تنها لذت خریدن کتاب را در طول سال از خودمان دریغ کرده‌ایم بلکه ممکن است کتاب‌هایی بخریم که بعدا بفهمیم باب طبع و سلیقه و ذائقه ما نبوده است و پولمان را هدر داده‌ایم. اما خریدن از فروشگاه‌های شهر یعنی فرصت تورق و مطالعه‌ بخش‌هایی از کتاب و مشورت و گفت‌وگو با کتاب‌فروشی که قبلا ذائقه ما را کشف کرده است یا در کشف آن استادانه عمل می‌کند، یعنی یک خرید مطمئن برای ما، یک فروش سودآور برای فروشنده یا اتفاق خوب برای فرهنگ.



زیباترین سفره های شب یلدا را ببینید + عکس