وضعیت ترویج کتابخوانی در چین از زبان رئیس دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان
نویسنده: گروه خبر کتابکرییس دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان، مینجوو زانگ از کشور چین در دیداری که روز چهارشنبه 4 اردیبهشت 1398 از خانه با من بخوان داشت درباره وضعیت ترویج کتابخوانی در چین سخن گفت. مینجوو زانگ که هم چنین مدیر کل انجمن ناشران چین و معاون اجرایی انجمن تحقیقات ادبیات کودکان چین و یکی از اعضا بنیاد IRead است، از سال 2003 که با دفتر...
رییس دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان، مینجوو زانگ از کشور چین در دیداری که روز چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ از خانه با من بخوان داشت درباره وضعیت ترویج کتابخوانی در چین سخن گفت.
مینجوو زانگ که هم چنین مدیر کل انجمن ناشران چین و معاون اجرایی انجمن تحقیقات ادبیات کودکان چین و یکی از اعضا بنیاد IRead است، از سال ۲۰۰۳ که با دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان آشنا شده در حوزه ترویج کتابخوانی کودکان هم فعالیت میکند. او در سال ۲۰۱۲ نیز رئیس هیئت داوران جایزه ترویج کتابخوانی ایبی-آساهی بود.
در زیر سخنان رییس دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان را درباره وضعیت ترویج کتابخوانی در چین میخوانید:
«من بچه روستایی سادهای بودم بدون این که کتابی برای خواندن در دسترس داشته باشم. معلمهای ما آموزشدیده و تحصیل کرده نبودند. بسیاری از آنها پس از تمام کردن دوره ابتدایی یا دبیرستان معلم شده بودند و لزوما هم آدمهای باهوشی نبودند. کتابهای درسی مناسبی هم نداشتیم. گاهی پس از سه ماه پس از باز شدن مدرسه کتابهای درسی به دستمان میرسید. من تا ۹-۱۰ سالگی هیچ شناختی از دنیا نداشتم. فقط دهکدهای که در آن زندگی میکردیم را میشناختم و اسم شهری در آن منطقه و اسم پکن پایتخت چین به گوشم خورده بود. کل دانش من از دنیا محدود به این چند اسم میشد.
اما من این شانس را داشتم که در کودکی با کتاب آشنا شوم. یک روز در مغازه روستای مان کتابی تصویری دیدم. دیدن آن کتاب، تصویرها و واژههایش همه چیز را برای من عوض کرد. من عاشق یاد گرفتن و درس خواندن شدم و در استان و منطقه با اختلاف زیادی از نفر دوم رتبه اول تحصیلی را به دست آوردم. این که کودکی از روستا بتواند در کل منطقه رتبه اول را بیاورد برای هیچ کس قابل باور نبود. تصور بر این بود که فقط برای کودکی که در شهر زندگی میکند به دست آوردن این رتبه امکانپذیر است. من با علاقه درس خواندن را ادامه دادم و وارد دانشگاه شدم و در رشته مدیریت امور خارجه و به عنوان دیپلمات در امور آسیایی در وزارت امور خارجه شروع به کار کردم و همه موفقیتهایی که به دست آوردم فقط به این سبب بود که به خواندن علاقه داشتم. من آدم خیلی باهوشی نیستم و خیلی از دوستان من در روستا شاید باهوشتر از من بودند. تنها تفاوت من با آنها این بود که من عاشق خواندن و یاد گرفتن بودم.
بعد از شروع به کار در وزارت امور خارجه بود که فهمیدم خانوادهام با چه وضعیت سختی از من حمایت کردند تا درس بخوانم. احساس گناه و حماقت کردم که نفهمیده بودم خانوادهام چقدر به من نیاز دارند تا کارم را رها کنم و بکوشم که پول در بیاورم و از خانوادهام حمایت کنم.
در سال ۲۰۰۲ با دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان و فعالیتهایش آشنا شدم و اکنون هفده سال است که تلاش میکنم که ترویجگر خواندن باشم. در همه این سالها به صورت داوطلب کار کردهام. البته رئیس دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان، اعضا هیئت مدیره و داوران جایزه هانس کریستین اندرسن همه داوطلب کار میکنند و این ارزش زیادی به کارشان میبخشد.
نخستین بار که برای ترویج کتابخوانی به مدرسهای رفتم با در بسته رو به رو شدم. در زدم و گفتم که من آمدهام این جا که برای کودکان کتاب بخوانم. جوابی که گرفتم این بود: «نه ما وقت نداریم. سرمان شلوغ است. داریم درس میخوانیم». برای یک داوطلب این کافی است که دلسرد شود. ولی من ناامید نشدم و ادامه دادم.
مروج موفق و مشهوری در چین وجود دارد. او کارش را با خواندن کتاب برای یک کودک آغاز کرد. وقتی نوبت بعد به آنجا رفت آن کودک با خود کودک دیگری را آورده بود. اکنون او مروج بسیار مشهوری است و در نشستهای کتابخوانی او صدها نفر شرکت میکنند.
در گذشته در چین کتابدارها آموزشی نمیدیدند و کتابدار حرفهای در چین وجود نداشت و صرفا به کمک روابط و فقط برای داشتن درآمد به عنوان کتابدار شروع به کار میکردند، اما اکنون این وضعیت تغییر کرده است. کتابدارها آموزشهای حرفهای میبینند و نسبت به اهمیت کاری که انجام میدهند آگاه هستند.
چین پرجمعیتترین کشور جهان است تعداد افراد زیر ۱۸ سال چین ۱۶۷ میلیون نفر است. نصف جمعیت کودکان چین در شهرها زندگی میکنند و نیمی دیگر در روستاها و مناطق دورافتاده. چین بسیار بزرگ است و شهرهای بزرگ چین با شهرهای کوچکاش بسیار متفاوت است. شهرها هم با روستاها بسیار فرق دارند. ساحل شرقی چین و شهرها و روستاهای این منطقه بسیار پیشرفته و ثروتمند هستند. در این بخش از کشور کودکان به کتابهای بیش تری دسترسی دارند و مشکلشان انتخاب کتاب از بین انبوه کتابهاست. ولی در مناطق روستایی و دورافتاده مشکل کودکان این است که چگونه کتابی برای خواندن پیدا کنند.
نسل جدید والدین از اهمیت خواندن آگاه هستند و میدانند که چگونه هم مهارت خواندن فرزندان شان را تقویت کنند و هم لذت خواندن را به آنها بچشانند. ولی در مناطق دورافتاده و روستاها پدرها و مادرها از اهمیت خواندن و اثری که روی زندگی کودکان دارد درکی ندارند. در شهرهای پیشرفته داوطلبان بسیاری وجود دارند که علاقمندند به افراد دیگر کمک کنند.
دولت چین هم اهمیت خواندن را درک و قانون اجباری را برای ترویج خواندن تصویب کرده است. نخست وزیر چین همواره در سخنانش به اهمیت گسترش فرهنگ خواندن اشاره میکند و دولت بودجه بسیاری را صرف ساختن کتابخانههای روستایی کرده است. هم اکنون۶۰۰ هزار کتابخانه روستایی در سطح کشور با تامین بودجه از طرف دولت ساخته شده است. اما کیفیت کتابخانهها متاسفانه خیلی خوب نیست. چون کتابهای باکیفیتی وارد این کتابخانهها نمیشود. برخی از ناشران کتابهای بیکیفیت خود را به دولت میفروشند تا به کتابخانهها فرستاده شود و به این ترتیب زمان گرانبهای کودکان را هدر میدهند. البته اکنون دولت متوجه این موضوع شده و سازمان دهندگان این جریان ها را مواخذه میکند. تا این که در این روند کم کم در چین، سازمانهای مردمنهاد و ناسودبری مانند IRead برای ترویج کتابخوانی در سطح منطقهای و ملی شکل گرفتند.»