یک امضای شخصی


یک امضای شخصی

مطابق یک سنت جاافتاده جهانی، گاهی کارگردان‌ها سعی می‌کنند با قرار دادن یک نماد یا جای‌گذاری اشاره‌هایی در یک یا چند پلان از فیلم‌ها، به شیوه‌های مختلف اثر انگشت خود را روی آنچه خلق کرده‌اند، ثبت کنند.


شهرآرا آنلاین - محمد عنبرسوز | از نمونه‌های مشهور چنین رویکردی در سینمای جهان می‌توانیم به آلفرد هیچکاک و کریستوفر نولان اشاره کنیم. حضور هیچکاک در پشت‌زمینه برخی قاب‌های آثارش از نکاتی است که هنوز هم پس از چند دهه، فیلمش در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود. در سال‌های اخیر هم نمادگذاری‌های کریستوفر نولان در فیلم‌های مختلفش، بارها مورد توجه اهالی سینما قرار گرفته‌است؛ مثلا صدای خلبان در آخرین اثر او، یعنی «دانکرک»، جدیدترین امضای این کارگردان پرآوازه به‌حساب می‌آید. در ایران هم گاهی کارگردان‌ها سعی می‌کنند نشانی از خودشان در فیلم‌هایشان به‌جا بگذارند که این اقدامات، بسته به شخصیت کارگردان، سبک فیلم‌سازی او و ترفندی که به‌کار می‌گیرد، می‌تواند در برخی آثار، مهم و در برخی آثار هم پیش‌پاافتاده باشد. در ادامه به چند نمونه از این‌گونه رویکردها در آثار فیلم‌سازان ایرانی اشاره می‌کنیم و قضاوت درمورد این‌ را که چنین کارهایی بیشتر نوعی بازی‌گوشی و خودنمایی است یا یک امضا و اثر انگشت از کارگردان‌های حرفه‌ای صاحب‌سبک، به خواننده می‌سپاریم.

﷯ فریدون جیرانی‌-مشرقی‌ها

فریدون جیرانی، کارگردان خوش‌نام و صاحب‌سبک مشهدی که برخی به‌سبب سابقه و تسلطش بر تاریخ سینمای ایران از او با لقب «دایره‌المعارف سینمای ایران» یاد می‌کنند، تقریبا در تمام آثارش، چه تلویزیونی باشد، چه سینمایی و چه تولید شبکه نمایش خانگی، یک شخصیت با نام خانوادگی «مشرقی» دارد. از نمونه‌های ماندگار مشرقی‌ها در آثار جیرانی می‌توان به کاراکتر هدیه تهرانی در «قرمز» و خسرو شکیبایی در «سالاد فصل» اشاره کرد. جدیدترین نمونه مشرقی‌ها هم آرمین مشرقی(ساعد سهیلی) در سریال «نهنگ آبی» و دریا مشرقی(مهناز افشار) در فیلم «آشفتگی» هستند اما درمجموع، بررسی درباره شخصیت‌های مشرقی نشان می‌دهد که ویژگی مشترکی میان تمام یا لااقل بیشتر آن‌ها وجود ندارد و هرکدام براساس فیلم‌نامه خصایص متفاوتی دارند، می‌توان گفت که تقریبا تمام مشرقی‌ها کاراکترهایی خاص هستند و تمایلی به تبعیت از الگوهای اجتماعی ازپیش تعیین‌شده ندارند.

﷯ رضا میرکریمی- هیچکاک ایرانی

رضا میرکریمی، کارگردان باتجربه سینمای ایران، اگرچه زیاد اهل خودنمایی نیست، در دقایق ابتدایی فیلم تحسین‌شده‌اش، «امروز»، به شکل عجیبی در پشت‌زمینه تصویر پرویز پرستویی، در قامت یک رهگذر، ظاهر می‌شود؛ اتفاقی که به‌وضوح شگرد آلفرد هیچکاک و شاید ادای دینی به این کارگردان شهیر جهان است؛ البته تشخیص چهره میرکریمی در این سکانس به‌دلیل شکل لباس و نوع خاص تصویربرداری کمی دشوار است. میرکریمی در «دختر» هم به شکل دیگری شیطنت می‌کند و در سکانس مراجعه ماهور الوند به گیت فرودگاه، مخاطب را برای لحظاتی به فکر فرومی‌برد. در این سکانس، متصدی گیت ابتدا نام واقعی این بازیگر را بر زبان می‌آورد و وقتی با پاسخ منفی دختر مواجه می‌شود، این‌بار نام فیلم‌نامه‌ای این بازیگر را می‌گوید که تایید و منجر به‌ صدور کارت پرواز می‌شود.

﷯ اصغر فرهادی-شناسنامه زوج «چهارشنبه‌سوری»

پنج سال بعد از اکران فیلم سینمایی «چهارشنبه‌سوری»، با بازی زوج حمید فرخ‌نژاد و هدیه تهرانی، اصغر فرهادی در «جدایی نادر از سیمین» به شکل جالبی تصمیم گرفت از تصویر کپی گرفتن شناسنامه زوج فیلم قبلی برای آغاز قصه زوج جدیدش، با بازی پیمان معادی و لیلا حاتمی، استفاده کند؛ اتفاقی که ابتدا کسی متوجه آن نشد، اما به‌مرور در شبکه‌های اجتماعی پیچید و مخاطبان به توجه بی‌حدوحصر این کارگردان به جزئیات پی بردند. می‌توان حدس زد که فرهادی بین این دو فیلم و دو زوج ماندگار سینمای ایران، قرابتی می‌دیده و به‌نوعی با این روش به‌دنبال آگاه کردن مخاطب از دغدغه‌های فراگیر خانواده‌های ایرانی بوده است که هرکدام ممکن است به‌نوعی با مسائل مشابه درگیر باشند.

﷯ محمدرضا خردمندان؛ کارگردان منجی

«بیست‌ویک روز بعد»، نخستین اثر بلند سینمایی محمدرضا خردمندان، فیلم‌ساز جوان سینمای ایران، داستان پسری علاقه‌مند به فیلم‌سازی را روایت می‌کند که برای درمان مادر بیمارش به‌دنبال کسب درآمد است. یکی از گره‌گشایی‌های عجیب فیلم‌نامه «بیست‌و‌یک روز بعد» به زمانی مربوط است که پسرک با یک خبر خوش از دفتر فیلم‌سازی مواجه می‌شود: آقای خردمندان طرح فیلم‌نامه‌اش را پسندیده است و تهیه‌کننده بر اساس نظر این کارگردان، حق ساخت آن را خریداری می‌کند. دقیقا مشخص نیست چرا خردمندان در نخستین اثرش از نام یک کارگردان شناخته‌شده یا حتی یک نام تخیلی استفاده نمی‌کند، ولی این هم در نوع خودش اثر انگشت این کارگردان جوان محسوب می‌شود.

﷯ بهمن فرمان‌آرا-مسافر خیابانی

در آخرین دقایق فیلم تازه بهمن فرمان‌آرا، یعنی «دلم می‌خواد»، زمانی که آمبولانس درحال انتقال رضا کیانیان به تیمارستان است، اتفاق جالبی رخ می‌دهد.

یک خودرو هم‌زمان با آمبولانس درحال حرکت است که روی صندلی‌اش خود بهمن فرمان‌آرا نشسته است و بازیگر اصلی فیلم از درون آمبولانس، او را تماشا می‌کند.

جالب اینکه نمایش تصویر کارگردان به یک پلان محدود نمی‌شود و مخاطبی که احتمالا در اولین نما درباره این مشابهت شک کرده است، فرصت دارد چندین‌بار فرد مدنظر را ببیند تا مطمئن شود که اشتباه نکرده است و این تصویر خود کارگردان، یعنی فرمان‌آراست.

﷯ منوچهر هادی-راننده تاکسی

سال گذشته سریال «دلدادگان» به کارگردانی منوچهر هادی، از تلویزیون پخش شد. «دلدادگان» اثری پذیرفته‌شده اما بسیار ساده بود که احتمالا در مقایسه با دیگر آثار کارنامه هنری هادی، مانند «عاشقانه»، چندان در یادها نخواهد ماند. نکته عجیب اما جایی بود که در این مجموعه و در سکانسی که دختر و پسر قصه درون تاکسی با هم درحال مشاجره هستند، تصویر چشم‌های راننده در آیینه ماشین، نمایش داده می‌شود که به‌وضوح چشم‌های خود منوچهر هادی است، حتی برای بینندگانی هم که در همان لحظه، حضور کارگردان در این سکانس را تشخیص ندادند، این نگاه راننده تاکسی به قدری خاص و نامتعارف بود که به نظر می‌رسید قرار است در ادامه اتفاقی رخ دهد، با این حال ماجرا خیلی ساده به پایان رسید.



قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم