آشکار و نهان موسیقی
بهرامیفرد «طرز مستور» را پس از اجرا در تالار رودکی تهران در چند شهرستان ازجمله مشهد به روی صحنه برد. او این عنوان موسیقایی را اینگونه توضیح میدهد: «طرز» یکی از گوشههای دستگاه همایون است، بنابراین در این اصطلاح نشان موسیقی وجود دارد. همچنین معنای تحتاللفظی «طرز»، شیوه و روش است و مستور یا مستوری به معنای پنهانی. این کنایهای است از دوام و قوام موسیقی در خیلی از ممالک و فرهنگها، بهخصوص فرهنگ کشورمان که اکثر اوقات نه در عیان، بلکه در لفافه و گوشه، حیات خود را ادامه داده و جاودانه مانده است، با مخالفتهای بسیار روبهرو شده اما ذات حقیقی آن همیشه دوام پیدا کرده است. جز جنبه موسیقایی، اشارهای هم به این میکند که معنای نهانی موسیقی لزوما آشکار نیست؛ یعنی در خفا و پنهان با شنونده و مخاطب ارتباط برقرار میکند.
بهرامیفرد «طرز مستور» را با همراهی هادی آذرپیرا، نوازنده تار و عود، اجرا کردهاست. او درباره تجربه این همکاری میگوید: طرز مستور دو قسمت دارد که یک بخش آن، همنوازی تار و سنتور و قسمت دیگر همنوازی عود و سنتور است و در آن از موسیقی فولکلور ایرانی یا از موسیقیهای قدیمی دوره قاجار و موسیقی آذربایجانی استفاده میشود و چون آقای آذرپیرا، همنواز این اجرا، اصالتا اهل آذربایجان است و یک پیشینه غنی از نغمات فولکلور موسیقی از آن منطقه را در ذهن دارد، چند قطعه را پیشنهاد داد که به اتفاق تنظیم و اجرا کردیم و بهنظرم رنگوبوی گستردهتری به لحاظ جغرافیایی برای موسیقی ما بهارمغان آورد.
به گفته بهرامیفرد، در «طرز مستور» علاوهبر اینکه المانهای موسیقی ردیف دستگاهی دیده میشود، تنظیم موسیقی معاصر و مدرن بهچشم میخورد. سپس تنظیمهایی از موسیقی خراسان تا آذربایجان را دربر دارد و همینطور اشارههایی به موسیقی کردی میکند: «ما سعی کردیم در حد وسع، بهجز موسیقی ردیف دستگاهی، سری به نقاط مختلف ایران بزنیم و دو قطعه آذری که در این اجرا میشنویم، بیشتر از اینکه متکی بر خواننده باشد، راوی سنت خنیاگری و بخشیگری باشد.»
به نظر او نوازندههای حرفهای علاوهبر انتقال مطلب و معنا ازطریق سازشان، در هرجایی که نیاز باشد پیام و مفهوم کلامی را منتقل کنند، خودشان آواز میخوانند، بدون اینکه نیاز باشد از خوانندهای حرفهای بهره بگیرند. «در «طرز مستور»، کار آقای آذرپیرا از خواننده حرفهای چیزی کم ندارد ولی منظور ما بیشتر تداعی موسیقی یک منطقه جغرافیایی از ایران است؛ یعنی لزوما نمیخواستیم خوانندهای وجود داشته باشد. میخواستیم بگوییم که تم به این زیبایی، کلامی هم دارد که فارغ از اینکه معنی این کلام آذری را میفهمیم یا نه، با ملودی و همراهی ساز و آوازش آشنا شویم.»
حضور مستمر در مشهد
این موسیقیدان درباره حضور مستمر خود در مشهد بهمنظور برپایی کلاسهای آموزشی میگوید: من پیشتر، سفرهای بیشتری به مشهد داشتم اما از سال گذشته بهدلیل مشغله زیاد، ماهی یکبار به این شهر میآیم. این سفرها منظم و مداوم و برای برگزاری کارگاههای تخصصی نوازندگی در مشهد است: «ظرفیت بسیار خوب و ارزشمندی در مشهد وجود دارد. هنرجویان نوازنده مشهدی بسیار علاقهمند و بااستعداد هستند و تجربه کار و همنشینی با آنها نشان میدهد باوجود محدودیتهایی که شاید بیشتر از شهرهای دیگر برای آنها وجود دارد، هیچ چیز نتوانسته است مانع شکوفایی و خلاقیت موسیقیدانهای مشهدی شود.»
بهرامیفرد که باوجود حضور مستمرش در مشهد تنها یکبار در ١١بهمن٩٧ درقالب اجرای پژوهشی موسیقی به اجرای زنده موسیقی در مشهد پرداخته از این اجرا بهعنوان یک تجربه ناب یاد میکند: «برای برگزاری کنسرت در مشهد باوجود پیگیریهای بیشمار همواره ناکام بودیم ولی خداراشکر بالاخره موفق به دریافت مجوز برای یک اجرای زنده در این شهر شدیم.»
خراسان؛ پایگاه بزرگ فرهنگ و هنر
به نظر این استاد دانشگاه، خراسان یکی از پایگاههای بزرگ فرهنگ و هنر است و زیاد بیراه نیست اگر موسیقی خراسان را غنیترین و قدیمیترین موسیقی ایران بدانیم: «برای من باعث افتخار است که اینجا و برای مشهدیهای عزیز ساز زدم. بهشخصه خیلی برای این اتفاق خوشحالم؛ چون محدودیت اجرای صحنهای در مشهد، بیشتر از سایر نقاط ایران است و میدانم که چقدر در این شهر علاقهمند به موسیقی زیست میکند.»
به گفته بهرامیفرد، ذوق و علاقه او برای حضور در مشهد به این خاطر است که میداند همیشه مطالبه و علاقه برای برگزاری کنسرت در مشهد بین مخاطبان، هنرجویان و هنرمندان وجود داشته است ولی آنها همیشه از این موهبت محروم بودهاند: «من خیلی دوست دارم با متولیان تصمیمگیری در این حوزهها بهعنوان یک شهروند و نه موسیقیدان، صحبت کنم و دلیل برگزار نشدن اجرای زنده، دیده نشدن ساز و اِشکال خواندن شعر حافظ یا مولانا با آواز را جویا شوم. موسیقی سنتی و اصیل ایرانی چه منافاتی با عقاید مذهبی یا معنوی مردم دارد؟»