دکتر ندا اخروی ادامه می دهد: این حالت احتیاج به درمان ندارد و علت آن را معمولا تغییرات هورمونی پس از زایمان، فشار روانی دوران حاملگی، زایمان و احساس مسئولیت درقبال نوزاد می دانند که با دلداری دادن و توجه بیشتر خود به خود بهبود می یابد.
وی می گوید: اگر این علائم شدیدتر باشد یا بعد از دو هفته برطرف نشود، ممکن است افسردگی پس از زایمان به وجود آمده باشد که در صورت درمان نشدن تا ۶ ماه یا حتی یک سال به طول می انجامد. علائمی مانند بی توجهی به سر و وضع ظاهری، کاهش ارتباط با بستگان، بی اشتهایی، تحریک پذیری، کاهش میل جنسی، افکار آسیب به خود و گاهی اقدام به خودکشی ممکن است بروز یابد؛ همچنین در مراقبت از نوزاد مشکلاتی ایجاد می شود که می تواند در آینده بر یادگیری و تمرکز حواس کودک اثر بگذارد؛ بنابراین مادران نیاز مبرم به ویزیت پزشک، درمان مناسب، بموقع و توجه بیشتر دارند که مسئولیت اصلی در این راستا به عهده همسر بیمار است.
اخروی ادامه می دهد: در هر ۵٠٠ زایمان، یک مادر ممکن است به نوعی شدید از افسردگی به صورت سایکوز پس از زایمان مبتلا شود که در این موارد تکامل جسمی و روانی کودک در زمان حال و آینده به مخاطره می افتد. حتی احتمال دارد مادری که دچار این حالت شده است، به نوزاد خود آسیب جدی وارد کند و زندگی نوزاد را به خطر بیندازد؛ بنابراین نیاز است همسر وی بیشتر به حال او توجه و درصورت نیاز سریع اقدام کند.وی بیان می کند: متأسفانه در بعضی موارد، افسردگی این مادران یا تشخیص داده نمی شود یا دیر تشخیص داده می شود؛ زیرا برخی افراد فکر می کنند که درجاتی از افسردگی در یک دوره بعد از زایمان طبیعی است و نیاز به نگرانی و مداخله ندارد. از طرفی در برخی جوامع، بی حوصلگی، افت احساسات و خشم مادر پذیرفته شده نیست؛ بنابراین ممکن است مادران را در چنین مواقعی به تنبلی و بی مبالاتی متهم کنند که این موضوع موجب بدتر شدن بیماری آن ها می شود.
اخروی درباره علل افسردگی پس از زایمان می گوید: عوامل هورمونی، بیوشیمیایی، روانی، اجتماعی و تأثیرات محیط (امروزه عوامل زیستی، روانی و اجتماعی نامیده می شود) می تواند زمینه ساز بروز این بیماری در مادر شود. عوامل متعدد دیگری نیز مانند سابقه افسردگی در شخص یا افراد فامیل، حاملگی ناخواسته، تصور حمایت نشدن اجتماعی و اقتصادی، طلاق، از دست دادن همسر یا یکی از عزیزان در این اواخر، ترس از بیکار شدن، مشکلات و حوادث مامایی در زمان بارداری یا زایمان و پس از آن، مادر را در خطر بروز این عارضه قرار می دهد؛ البته باید دانست همه کسانی که با این عوامل رو به رو هستند، دچار افسردگی نمی شوند.مدیرگروه سلامت روان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد اضافه می کند: افسردگی پس از زایمان در مادرانی که زایمان اول خود را تجربه می کنند، شیوع بیشتری دارد؛ همچنین احتمال بروز آن در زنانی که دوران حاملگی سخت و پر اضطرابی داشته باشند یا در کسانی که سابقه افسردگی دارند، بیشتر است.
وی می گوید: برخی همسران پس از زایمان بیشتر به فکر کودک هستند و به مادر بی توجهی می کنند. این بی توجهی سبب می شود مادر گمان کند برای شوهرش، کودک مهم تر از اوست و همسرش دیگر به وی علاقه ای ندارد؛ این فکر زمینه را برای بروز افسردگی مهیا می کند.
اخروی بیان می کند: معمولا اولین شخصی که متوجه تغییرات خلق و خو، فراموش کاری و احیانا ناامیدی زن می شود، همسر اوست. در این صورت فورا باید وی را نزد پزشک و روان پزشک ببرد. درک وضعیت همسر نقش بسزایی در روند بهبود او دارد؛ بنابراین مردانی که همسر آن ها زایمان کرده است باید علائم افسردگی را بشناسند و بدخلقی و بی حوصلگی وی را به حساب بیماری همسر خود بگذارند، نه به حساب شخصیت او.وی با اشاره به اینکه اقدام فوری برای مراجعه به منظور درمان، یک اصل ضروری در بهبود این علائم است، بیان می کند: معمولا افراد افسرده به ضعف های خود می اندیشند و احساس بی کفایتی و گناه می کنند. آن ها توجهی به توانایی ها و نقاط مثبت خود ندارند و مدام خود را سرزنش می کنند. اطرافیان در چنین شرایطی باید از نصیحت کردن مادر باردار بپرهیزند و با یادآوری قوت ها و امید و توانایی های او، تفکر مثبت، خوش بینی را در وی تقویت کنند.