جای خالی گردشگری داستانی شاهنامه
در حالی که این روزها گردشگری داستانی به روزهای اوج خود رسیده است و مردم از سراسر دنیا برای لحظه ای ایستادن در محل ساخت فیلم محبوب «بازی تاج و تخت» صف کشیده اند، ما در آستانه یک ٢۵ اردیبهشت دیگر ایستاده ایم، بدون اینکه برنامه ریزی ای برای بهره مندی از ظرفیت های گردشگری شاهنامه داشته باشیم. واقعیت این است که شاهنامه ای را که سال ها نقل های آن عاملی برای گذراندن اوقات فراغت و در عین حال ایجاد عِرق میهن پرستی در میان مردم بوده است، تنها با همایش های دانشگاهی و سخنرانی بر مزار سراینده اش نمی توان به مردم معرفی کرد. معرفی شاهنامه نیازمند رسانه های جدید و البته ذوق و همت است. شاید یکی از راه های تشویق به خواندن و فکر کردن به قصه های شاهنامه، روایت این حکایت ها در بستری باشد که رخ داده اند؛ مثلا اگر مسافری بداند که می تواند با سفری به کوتاهی کمتر از یک ساعت به کوهی برسد که شاهنامه آن را جسد اژدهایی می خواند که سام، جد رستم، آن را کشته است تا مردم را از چنگ او برهاند، حس کنجکاوی اش تحریک خواهد شد که بیشتر از این داستان بداند و این کوه را درست ببیند و حتی برای دوستانش نیز روایت کند.
اسطوره های شاهنامه هم در بستری واقعی شکل گرفته اند
استاد مهدی سیدی، به تازگی کتابی را نوشته است که بر اساس آن می توان با مکان های جغرافیایی ای که داستان های شاهنامه در آن ها روی داده است آشنا شد. او در این باره می گوید: شاهنامه فردوسی حدود ۶۲۰ نام جغرافیایی دارد که از این تعداد ۳۶۰ نام جای اصلی بوده است و اغلب مربوط به حوزه تمدن ایران زمین -از سمرقند و بلخ تا شیراز و اردبیل- هستند.این پژوهشگر در خصوص منطبق بودن نام جای های شاهنامه با عوارض جغرافیایی امروزی می گوید: شاهنامه مجموعه ای از اسطوره ها و تاریخ ایران است اما این اسطوره ها در یک بستر جغرافیایی شکل گرفته است که کاملا واقعی بوده اند، بر پایه این پژوهش، شناسایی بالغ بر ۸۰ درصد نام جای های شاهنامه ممکن شد که بیشتر آن ها مربوط به دوره چهارصد ساله ساسانیان است، یعنی بخش تاریخی شاهنامه. او که توانسته است از ۳۶۰ نام مکان معرفی شده حدود ٣٠٠ عنوان آن را در نقشه جایگذاری کند می گوید: جغرافیای شاهنامه امروز در ۲۵ کشور پراکنده شده است.سیدی نام مکان های مربوط به ایران امروز را بالغ بر ۶۵ مورد و خراسان کنونی را بیش از ٢٠ مورد بیان می کند و ١۴ نام جای نزدیک مشهد را چنین بر می شمرد: طوس، کشف رود، آل، چشمه سو، بغمنج، کلات، چرم، گاه، گرو، ارچنگ، سپدکوه، سرخس، مرزتور، نشابور از جمله مکان هایی است که در شاهنامه به آن ها اشاره شده است.
از اژدرکوه تا زیبد
او درباره داستان های شاخص شاهنامه که در محدوده جغرافیای خراسان کنونی واقع می شوند می گوید: کشته شدن اژدهای نشسته بر کشف رود توسط سام، نزدیک ترین مکان شاهنامه ای برای مشهدی هاست، همچنین می توان از داستان کشته شدن فرود (فرزند سیاوش) به دست توس در کلات به عنوان یکی از زیباترین تراژدی های شاهنامه یاد کرد. در همین داستان از چندین روستا و عارضه طبیعی نام برده شده است که اکثر این مکان ها هنوز باقی است. چشمه تاریخی سه فرسنگی جنوب غرب گلمکان که حالا به چشمه سبز شناخته می شود نیز یکی دیگر از نام جای های مهم شاهنامه است که حتی در دیگر کتب قدیمی ایران مانند «بندهش» نیز از آن یاد شده و به روایت شاهنامه محل کشته شدن یزدگرد بزه گر است. جنگ یازده رخ که از بزرگ ترین نبردهای ایران و توران است در زیبد گناباد رخ داده است. نام دره های حاصل خیز منطقه طوس در نامه یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، به کنارنگ طوس ذکر شده است، همچنین به آتشکده آذربرزین مهر در حوالی سبزوار که یکی از آتشکده های مهم ایران بوده است در پادشاهی لهراسب و لشکرکشی های رستم و داستان فرود اشاره شده است، سرخس و مزدوران که در دوره های ضعف ایران مقابل توران مرز این ٢ سرزمین بوده اند و صالح آباد تربت جام (زورآباد، رودابد) و دوغارون که حدودا دشت دغوی در آنجا واقع می شده است نیز از دیگر نام جای های مهم شاهنامه در خراسان هستند.
شناخت جغرافیای شاهنامه نیازمند یک کار تیمی است
این پژوهشگر همچنین محل کنونی میل اخنگان را برای دوستداران شاهنامه منطقه ای مهم می خواند و می گوید: این محل تنها جایی است که فردوسی، سراینده بزرگ ترین اثر حماسی ما، شاهد یک جنگ تمام عیار با دلاوری های محمود غزنوی بوده است. نزدیک همین میل که البته در دوره تیموری بنا شده است، روستای زادگاه فردوسی و چندین بزرگ مرد دیگر چون امام شرف الدین مظفر پازی ریاضی دان و طبیب قرار دارد. پاژ به عنوان یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین روستاهای ولایت طوس می تواند هم نمایانگر فضایی باشد که فردوسی در آن زندگی کرده و هم راوی اتفاقاتی که در این سرزمین تاریخی رخ داده است.
سیدی در پایان یادآور می شود درک بهتر شاهنامه با شناخت جغرافیایی ای که این داستان ها در آن به وقوع پیوسته است میسر خواهد شد و این امر نیازمند یک کار تیمی میان هنرمندان، شاهنامه پژوهان و مسئولان فرهنگی است تا بتوانند زیبایی شاهکار فردوسی را به مردم امروز نشان بدهند. تهیه نقشه گردشگری بر پایه داستانهای شاهنامه، نصب تابلوهای راهنما در مسیر و همچنین شرح کوتاهی از داستان در محل خود می تواند اولین گام های گردشگری با محور شاهنامه باشد.در ادامه می توانید با هشت مکانی که داستانی در شاهنامه برای روایت و ظرفیت برگزاری تور دارند آشنا شوید.
تماشای نبرد دوازده رخ در زیبد گناباد
گودرز با رسیدن به روستای زیبد (در ٢٠ کیلومتری جنوب غرب شهر گناباد کنونی) سپاه را متوقف می کند و فرزند خویش گیو را برای اندرز دادن به پیران ویسه راهی بلخ و ویشگرد (ویسه گرد، محل استقرار پیران در توران زمین) می کند تا بگوید: «ای پیران! می دانی که ایرانیان از تو خیانت ها دیده اند و من به فرمان کیخسرو، به نزد تو آمده ام تا با تو بگویم که پادشاه همه جرائم تو را خواهد بخشید و به دلیل مهربانی هایی که با سیاوش و کیخسرو و فرنگیس در توران کردی، بدی های تو را فراموش کرده است و نمی خواهد که تو در این جنگ، به دست ایرانیان، جانت را از دست بدهی» اما نصایح گیو کارگر نمی افتد و او نزد پدر به زیبد باز می گردد. پیران هم به کوه گنابد (در مقابل زیبد) لشکر می کشد و نبرد آغاز می شود.
گردشگری که به دشت زیبد رفته و کوه سترگی را که ٢ لشکر در ٢ سویش آرایش جنگی گرفته اند می بیند، می تواند تصور کند در صورتی که درایت ایرانیان نبود چه جنگ خونینی می توانست دربگیرد. با پیشنهاد ایرانیان ٢ لشکر تصمیم می گیرند به جای کشیدن سوت جنگ و کشته شدن تعداد بی شماری سرباز، نبرد تن به تن فرماندهان را امتحان کنند. به این ترتیب با پیروزی ١١ سردار ایرانی در ابتدا و در نهایت نیز پیروزی کیخسرو بر افراسیاب جنگ خاتمه می یابد. بسیاری از اهالی بر این باورند که پیکر «پیران ویسه» (وزیر خردمند افراسیاب) در پناهگاهی طبیعی در کوه مجاور زیبد به خاک سپرده شده است و از آن به عنوان «درِب صُفّه پیران ویسه» نام می برند. امروز هنوز این آرامگاه را می توان دید.
به جرئت می توان گفت این از معدود داستان های اسطوره ای جهان است که مکان جغرافیایی آن کاملا مشخص است. در اشعار فردوسی ۱۱ بار نام زیبَد و ۱۲ بار نام کنابد (گناباد)، محل رویداد جنگ، به کار رفته است. حال تصور کنید برگزاری یک تور گردشگری و تماشای نمایش این نبرد با حضور در دشت گناباد تا چه اندازه خواهد توانست در معرفی اندیشه صلح طلبی ایرانیان به جهان مؤثر باشد.
شیر، دژ استوار ١٠٠٠ ساله
شیر دژی استوار در مدخل دره ای است که ٢ رود هریرود و کشف رود در آنجا به هم می پیوندند و تجن را تشکیل می دهند (در محل پل خاتون کنونی در جوار سد دوستی). ویرانه های ارگ یا قلعه مرکزی این دژ اکنون به نام «شیر تپه» در حاشیه چپ رود تجن وجود دارد که به استناد قدمت سفال هایش عمری چند هزار ساله دارد. از شیر در تعیین مرزهای ایران و توران در پادشاهی «زوطهماسب» که ایران در موضع ضعف بوده یاد شده است.
روایت دلاوری های سام در کشف رود
در شاهنامه به کشف رود، رود شمال شهر مشهد، در زمان پادشاهی منوچهر اشاره شده است. در آن داستان، سام به شاه نامه می نویسد تا از او اجازه ازدواج پسرش (زال) را با دختر مهراب کابلی (رودابه) که از نسل ضحاک است بگیرد. او در این نامه شرحی از پهلوانی هایش می آورد و در همان جا به کشتن اژدهای خفته در کنار کشف رود اشاره می کند: «چنان اژدها کاو به رود کَشَف/ برون آمد و کرد گیتی چو کف/ به زخمی چنان شد که دیگر نخاست/ ز مغزش زمین گشت با کوه راست/ کشف رود پرخون و زرداب گشت/ زمین جای آرامش و خواب گشت.»
اشاره سام به مکانی است که امروزه «اژدرکوه» نامیده می شود. این کوه که در ابتدای جاده سیمان قرار دارد و از راه بولوار طبرسی و التیمور نیز به آن خواهید رسید، کوهی تنهاست، جدا از رشته کوه نزدیک خود در حدود یکی دو فرسنگی ساحل چپ کشف رود. اژدرکوه رگه ای سرخ رنگ در دامنه سیاه ِ خود دارد، به طول تقریبی یک کیلومتر و پهنای حدود ١٠٠ متر که فراز و فرود آن همراه با فراز و فرود دامنه کوه است، در نتیجه از دور جسد اژدهایی را تداعی می کند. این کوه که فاصله بسیار کمی تا مشهد دارد، مکانی مناسب برای نمایش دلاوری های سام، جد رستم و تماشای اژدهای خفته بر کوه محسوب می شود.
فرود بی نشان!
کیخسرو در پی خون خواهی پدرش (سیاوش)، دستور حمله ایران به توران را می دهد، اما به توس فرمانده لشکر ایران سفارش می کند که از راه کلات نرود، چون برادرش فرود آنجاست و نمی خواهد که خون برادرش ریخته شود، اما توس خودسری می کند و به لشکرش می گوید: «همان بِه که سوی کلات و جَرَم/ برانیم و منزل کنیم از مَیَم» او از چَرم و ارچنگان می گذرد و به دژ فرود می رسد. فرود پس از مقاومت دلیرانه، آن چنان که شایسته فرزند سیاوش است، در برابر توس و سپاهیانش زخم بر می دارد و مادرش جریره تصمیم می گیرد برای اینکه اسیر توس نشود خود را به آتش بکشد. او به ندیمانش که دخترانی جوان بودند می گوید همگی خود را از کوه به پایین پرت کنند.متأسفانه امروز هیچ تابلو و نشانی برای این تراژدی در «فرود گرو» وجود ندارد و بی شک گردشگری که قدم به این خطه می گذارد اگر از قبل آشنایی نداشته باشد، نخواهد توانست این محل اسطوره ای را بیابد و ارتباطی با آن برقرار کند. برای رسیدن به روستای گرو باید بعد از عبور از تونل کلات و قبل از ورود به شهر، سمت چپ بپیچید. قلعه فرود که البته امروز از آن چیزی باقی نمانده است، بعد از روستای گرو قرار دارد. برای رسیدن به آن باید راهی خاکی را طی و بعد هم حدود یک ساعت پیاده روی کنید.
پناه گرفتن یزگرد ساسانی در دره کارده
پس از اینکه تازیان به ایران حمله می کنند، یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، به کنارنگ طوس نامه می نویسد و می گوید که قصد دارد به طوس بیاید و در اینجا پناه بگیرد. او در این نامه به دژ آل و مرزداران بغمنج و گاه اشاره می کند. اکنون خرابه های دژ آل در جوار روستای نوساز آن در فاصله تقریبا پنجاه کیلومتری شمال غرب شهر مشهد وجود دارد. نام این دژ به عنوان یکی از دژهای اَمن این ولایت آمده است. سفال های پراکنده در ویرانه های قلعه آل نشان می دهد که این قلعه از دوره هخامنشی محل سکونت بوده است. «قلعه عماد» (ماد، مات) و آل، ٢ دژ تاریخی در شمال توس هستند. گاه و بقمچ نیز ٢ روستای قدیمی شهرستان چناران اند. بقمچ روستایی پلکانی با خانه هایی از جنس سنگ، چوب و کاهگل است. گاه نیز روستایی است که گرچه مکان آن چندین بار جابه جا شده و بافت روستای امروزی تقریبا نو و جدید محسوب می شود، قبرستان تاریخی روستا و همچنین مزار معروف به «خواجه عبدالرزاق» که به اعتقاد برخی همان خواجه ابومنصور عبدالرزاق، نویسنده کتاب شاهنامه ابومنصور، است نشان دهنده قدمت دیرینه این روستاست.
مرز تور و کوه استراتژیک مزدوران
زمان پادشاهی نوذر، افراسیاب شاه ایران را در دهستان می کشد. سران ایران که در موضع ضعف قرار داشتند، تن به صلح می دهند و مرزهای ٢ کشور تغییر می کند. مرز تور در این مصالحه نام جایی نزدیک زورآباد و شیر می شود؛ گمان می رود که غرض از مرز تور همان قلعه تاریخی و کوه استراتژیک مشهور به «مزدوران» در حدفاصلِ مشهد و سرخس بوده باشد که بر سر شاهراه نیشابور به مرو و ماوراء النهر قرار دارد.
اسب افسانه ای چشمه سو و یزدگرد
این چشمه مانند دریاچه ای جوشان در ارتفاعات کوه های بینالود در فاصله سه فرسنگی جنوب غرب شهر نوپای گلمکان (واقع در ۶٠ کیلومتری غرب شهر مشهد) قرار دارد و اهالی آن را «چشمه سبز» می خوانند، چشمه سو یکی از پدیده های شگفت و دریاچه های مقدس ایران زمین بوده است. در پایان پادشاهی یزدگرد بزه گر، آمده است که چون او از ستاره شماران پرسید مرگش کجا و چه زمانی فرا خواهد رسید؟ آن ها گفتند: در کنار چشمه سوی طوس. شاه هم سوگند خورد که هیچ گاه به طوس نرود؛ اما چندی بعد به بیماری خونریزی بینی مبتلا شد و پزشکان چاره او را تنها سفر به طوس و نوشیدن از آب چشمه سو دانستند؛ او هم از سرِ ناچاری به کنار چشمه سوی طوس رفت و پس از برسرنهادن اندکی از آن آب حالش خوب شد؛ اما اسبی تک شاخ از چشمه بیرون آمد و با زدنِ لگد به پیشانی شاه او را کشت.متأسفانه خرابی مسیر دسترسی به چشمه سو و همچنین تابلوگذاری های نامناسب در طول مسیر و ایرادهای اساسی تابلوی راهنمای گردشگری میراث فرهنگی برای چشمه سبز، باعث شده است تعداد گردشگرانی که این مکان افسانه ای و زیبا را می بینند بسیار کمتر از حد انتظار باشد.
سرخس، نقطه مرزی ایران و توران
پیرامون شهر سرخس یکی از ستیزگاه های مهم ایران و توران بوده اما نام سرخس تنها ٢ بار در شاهنامه آمده است. اولین بار رستم در زمان پادشاهی کیکاووس هنگام شکار ناقافل وارد قلمرو افراسیاب در حوالی سرخس می شود و دومین مرتبه نیز در ادامه داستان فرود توس پی حمله پیران ویسه به نزدیکی سرخس عقب نشینی کرده است. این موارد نشان می دهد سرخس نقطه ای مرزی در زمان ضعف ایرانیان بوده است
۶٢٠
شاهنامه فردوسی حدود ۶۲۰ نام جغرافیایی دارد
٢۵
جغرافیای شاهنامه امروز در ۲۵ کشور پراکنده شده است
۶۵
۶۵ نام جای شاهنامه در مرزهای ایران کنونی است
٢٠
٢٠ نام جای شاهنامه در خراسان کنونی است
١۴
١۴ نام جای شاهنامه در نزدیکی مشهد قرار دارد