این تامل، برای اندیشیدن و خوانش عکس است. مثل مصاحبت با آدمی که بیشتر از بقیه میداند و مخاطب دوست دارد وقت بیشتری را با او بگذراند. البته همه اینها به این معنی نیست که عکس خوب باید خیلی پیچیده و مبهم باشد؛ چراکه یکی دیگر از خصوصیات عکس خوب، سادگی و بیپیرایگی آن است. هنر عکاس همین است که این دو را در کادر عکسی که ثبت میکند، درهم میآمیزد و تسلط خود را اینگونه به منصه ظهور میرساند. با نگاهی به عکسهای مطرح تاریخ عکاسی، میتوان بیشتر به این وجه از عکسهای خوب و ماندگار پیبرد که آنها همیشه سوالی در دل خود دارند و ذهن بینندگانشان را تا مدتها درگیر این سوال میکنند. این سوالات میتواند بخشی از دغدغههای عکاس باشد که بهصورت عکس به نمایش گذاشته میشود. سوالاتی درباره تنهایی، شادی، چیستی زندگی، زشتی و زیبایی، حقیقت، نور و تاریکی، جنگ، فلسفه مرگ و هزاران موضوع دیگر میتواند در بطن عکسهای یک هنرمند جریان داشته باشد. بهنظر آندریاس فاینینگر، نویسنده کتاب اصول کادربندی در عکاسی، «در عکاسی رابطههایی است که باید فهمیده شوند؛ رابطه عکاس با سوژه، عکاس با عکس، عکس با مخاطب و مخاطب با عکاس و در این ارتباط، عکاس است که نوع رابطه را تعریف و هدایت میکند». توجه به این رابطهها که فاینینگر به آنها اشاره میکند، میتواند راهی برای رسیدن به ثبت یک عکس متفاوت و خوب باشد.
عکسها میپرسند
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
28-02-1398
خانم دوروتا لانگ(Dorothea Lange)، عکاس مستند و خبری آمریکایی، عکسهای تاثیرگذاری از دوره رکود بزرگ و تاثیرات جنگ جهانی دوم بر جامعه آمریکا ثبت کرده است