شروع اتفاقی اما سنجیده
فرزند محمدرضا شجریان بودن برای همایون برگ برندهای بود که میتوانست حضورش را از همان سنین نوجوانی در وادی موسیقی رقم بزند، اما او تصمیم گرفت مسیر خود در عرصه هنر را بهآرامی طی کند.
همایون موسیقی را با نوازندگی تنبک و زیرنظر استادانی چون ناصر فرهنگفر و جمشید محبی آغاز و در ادامه نوازندگی سازهای دیگری چون کمانچه، تار، سنتور و پیانو را تجربه کرد. درکنار نوازندگی، تمرینهای آواز او از همان کودکی چه با خواهرانش و چه در جلسات محدود با پدرش بهصورت جدی دنبال میشد، حتی در زمان بلوغ که استاد شجریان نگران تغییر صدای همایون بود، پسرش را به کوه میبرد و با او آنجا تمرینهای آواز میکرد.
حضور همایون در کنسرتها نیز با نوازندگی آغاز شد. او از سال١٣٧٠ بهعنوان نوازنده تنبک، محمدرضا شجریان و گروه آوا را در تور کنسرتهایشان همراهی میکرد تااینکه سرانجام براساس یک اتفاق، اولین تجربه همخوانی با محمدرضا شجریان در سال١٣٧٨ و زمانی که ٢۴سال داشت، رقم خورد. ماجرای این همخوانی به اجرای کنسرت بزرگداشت گوته در آلمان برمیگردد. محمدرضا شجریان قصد داشت این کنسرت را بهدلیل سرماخوردگی لغو کند اما همایون به پدرش پیشنهاد داد در آواز او را همراهی کند و کنسرت لغو نشود؛ اتفاقی ناخواسته که سرآغاز ورود همایون به دنیای خوانندگی شد. بعد از کنسرت آلمان، همایون در دیگر کنسرتهای پدر علاوهبر نوازندگی بهعنوان همخوان نیز او را همراهی میکرد و این همراهی به اجرای کنسرتها محدود نشد و دیری نگذشت که نام همایون درکنار محمدرضا شجریان در آلبومهای موسیقی نیز دیده شد. ازجمله این آلبومها میتوان به دو آلبوم موفق «بیتو بهسر نمیشود» و «فریاد» که بهترتیب در سالهای٢٠٠٣ و ٢٠٠۵ نامزد دریافت جایزه گرمی شدند، اشاره کرد.
شروع استقلال
سرانجام سال١٣٨٢ همایون شجریان اولین آلبوم مستقل خود را با عنوان «نسیم وصل» به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان منتشر کرد تا فصل جدید فعالیت هنریاش رقم بخورد. در همین سال، کنسرت «همنوا با بم» با حضور محمدرضا شجریان، کیهان کلهر، حسین علیزاده و همایون شجریان برای کمک به زلزلهزدگان بم برگزار شد. رویدادی که به بیشتر دیده شدن همایون کمک کرد.
همایون بعد از انتشار «نسیم وصل» برای پررنگ ماندن فعالیت مستقلش، آلبومهای «شوق دوست» به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان، «ناشکیبا» به آهنگسازی اردشیر کامکار، «نقش خیال» به آهنگسازی علی قمصری و «با ستارهها»، به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان را در سالهای١٣٨٣ تا ١٣٨۵ روانه بازار موسیقی کرد و بعد از آن در سال١٣٨۶ برای اولین بار تیتراژ سریال تلویزیونی «رسم عاشقی» را خواند تا تجربه جدیدی در موسیقی کسب کند. فعالیتهای شجریان پسر برای اثبات خود همچنان ادامه داشت و او یک سال بعد در سال١٣٨٧ با همکاری گروه دستان، آلبوم «قیژک کولی» که حاصل همکاری با نوازنده و آهنگساز مشهدی، حمید متبسم بود و آلبوم «خورشید آرزو» به آهنگسازی سعید فرجپوری را روانه بازار موسیقی کرد.
تمجید پدر از پسر
در کنار این فعالیتهای مستقل، شجریان پسر، همچنان در کنسرتها و آلبومهای پدر حضور داشت تااینکه انتشار آلبوم «آه باران» در سال١٣٨٨ به همکاریهای پدر و پسر پایان بخشید.
همایون در همین سال علاوهبر انتشار آلبوم «آب، نان، آواز» به آهنگسازی علی قمصری، با دعوت بهروز غریبپور، کارگردان تئاتر، در اجرای اپرای عروسکی مولوی حضور پیدا کرد. او و محمد معتمدی، قطعاتی از گفتوگوی شمس و مولانا را اجرا کردند که موردتوجه و استقبال مردم قرار گرفت. سال١٣٨٩ نیز برای همایون سال خوبی در وادی هنر بود. او اردیبهشت این سال با علی قمصری و گروه «همنوازان حصار» کنسرتی برگزار کرد که واکنش مثبت استاد محمدرضا شجریان را نیز بههمراه داشت. استاد شجریان که بهعنوان مهمان در سالن کنسرت حاضر بود، بعد از این اجرا یادداشتی منتشر کرد و به تحسین از این اجرا پرداخت. او در قسمتی از این یادداشت برای همایون نوشته بود: «همایون نشان داد که فرزند خلف نغمه و آواز است و ریتمها هرقدر ترکیبی و پیچیده باشند، بهراحتی از عهده آن برمیآید و با استفاده از تکنیک خود، تحسین و تشویق همگان را برمیانگیزد.»
در همین سال همایون بار دیگر با حمید متبسم همکاری کرد و درکنار او پروژه عظیم سیمرغ را رقم زد؛ پروژه شاهنامهخوانیای که داستان زندگی زال را روایت میکرد. قطعه سیمرغ، ساخته حمید متبسم، به خوانندگی همایون شجریان و با اجرای ارکستر بزرگ سازهای ملی بهرهبری محمدرضا درویشی مرداد٨٩ در ورزشگاه انقلاب تهران روی صحنه رفت و توانست نظر هنردوستان را جلب کند. بازخوانی تصنیفهای قدیمی در آلبوم «شب جدایی»، بازیابی تصانیف منسوب به عبدالقادر مراغهای در آلبوم «شوقنامه» و همکاری با سعید فرجپوری در آلبوم «ای جانِ جان! بیمن مرو» از دیگر فعالیتهای همایون در سالهای٨٩ و ٩٠ بود.
بیتوجه به انتقادات
همایون موسیقی را با سبک سنتی شروع کرد اما کمکم با گسترده شدن همکاریاش با آهنگسازهای مختلف بهویژه پورناظریها، سبک موسیقیاش را از سنتی صرف خارج کرد؛ اتفاقی که موافقان و مخالفان زیادی داشت.
استاد شجریان که از گوشه و کناربه گوش میرسدگویی با سبک و سیاق موسیقایی امروزی پسرش چندان موافق نیست. اما عدهای نیز بر این باورند که او با تکیه بر تواناییهایش و همکاری با آهنگسازان مختلف، توانسته است نوعی از موسیقی را تولید کند که قشر وسیعی از مخاطبان ازجمله نسل امروز را راضی میکند.
همایون شجریان خود نیز در یکی از مصاحبههایش با بیان اینکه موسیقی صرف سنتی برایش مثل آب خوردن است، درباره روی آوردن به سبکهای دیگر موسیقی گفته است: «نسلی مثل نسل پدر من یا استاد مشکاتیان، استاد علیزاده و کسانی که در آن دوره بودند، چون موسیقی زمانه خودشان را ارائه میکردند، کار باارزشی انجام میدادند، بنابراین مردم آن را پذیرفتند. اولویت من نیز این است که موسیقیای که اجرا میکنم، به درد جامعه امروز بخورد. من باید تلاش کنم از همه چیزهایی که در توانم هست و یاد گرفتهام، استفاده کنم و فرم جدیدی از موسیقی را ارائه دهم و ببینم آیا جامعه آن را دوست دارد یا نه.»
دهه٩٠ و افزایش طرفداران همایون
با وجود منتقدان بسیار، «آلبوم نه فرشتهام، نه شیطان» با ترانههایی چون «چرا رفتی» و «کولی» با آهنگسازی تهمورس پورناظری توانست علاوهبر مخاطبان خاص، مخاطبان عام موسیقی را نیز با همایون شجریان همراه کند، بهطوریکه بعد از انتشار این آلبوم، کنسرتهای همایون بیش از پیش رونق گرفت و یکی پس از دیگری بلیت اجراهایش تمام شد، از اینرو همایون با انتخابهای آزادانه خود، مسیر جدیدی را در موسیقی پیش گرفت و بهسراغ سینما نیز رفت.
«شهر آشوب» و «آتش سبز»، اولین کارهای همایون در عرصه موسیقی فیلم هستند اما بهیادماندنیترین کارهای او در این حوزه را میتوان خواندن تیتراژ موسیقی دو فیلم «رگ خواب» و «آرایش غلیظ» دانست؛ جایی که مثلث حمید نعمتا...، کارگردان این دو فیلم، همایون شجریان و سهراب پورناظری شکل گرفت و توانست موسیقیای تولید کند که در یادها بماند.
از دیگر تجربههای متفاوت شجریان پسر، میتوان به اجرای کنسرت نمایش سی در تابستان٩۶ در کاخ سعدآباد اشاره کرد؛ اجرایی براساس سه داستان از داستانهای شاهنامه(زال و رودابه، رستم و اسفندیار و رستم و سهراب) با بازی بازیگرانی چون صابر ابر، مهدی پاکدل، سحر دولتشاهی و بهرام رادان. شجریان در این نمایش-کنسرت به مدت ٣٠شب، هر شب برای ۴هزارنفر به اجرای برنامه پرداخت؛ کاری که از کمتر خوانندهای برمیآید و نشان از حنجره تربیتشده همایون دارد.
او بلافاصله بعد از این تجربه تور آلبوم «ایران من» را آغاز کرد. همکاری دیگر سهراب پورناظری و همایون شجریان که با اجرای قطعاتی در سبکهای مختلف همراه بود، بار دیگر استقبال مخاطبان را بهدنبال داشت، بهطوریکه علاوهبر تمام شدن بلیتهای کنسرت «ایران من»، همچنان بعد از گذشت بیش از هشت ماه از انتشار این آلبوم، «ایران من» همچنان جزو پرمخاطبترین آلبومهاست.
آلبوم «چه آتشها» به آهنگسازی علی قمصری، «مستور مست» اثر ژانو باغومیان، «خداوندان اسرار» سهراب پورناظری و آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب» از ساختههای فردین خلعتبری و با اشعار مرحوم افشین یداللهی، از دیگر آلبومهای منتشرشده همایون در دهه٩٠ هستند.
همراه با مردم
همایون شجریان در تعامل و دوستی با هواخواهانش نیز زبانزد است، از عکس یادگاریاش با پسرک واکسی در اینستاگرامش گرفته تا انتشار ویدئوی همخوانیاش با «تکتم» در فضای مجازی ؛ او آذرماه سال گذشته در موسسه خیریه همدم مشهد حاضر شد تا اجرای گروه سرود آوای همدم را ببیند. پس از این اجرا، همایون بدون هماهنگی و تمرین قبلی بر روی سن رفت تا با تکتم، دختر محبوب موسسه همدم، همخوانی کند. ویدئوی همخوانی همایون با تکتم و خواندن ترانه عاشقانه «خوب شد» بهسرعت در فضای مجازی دستبهدست شد. هنرمندان بسیاری این فیلم را در صفحات خود بازنشر کردند تا یادآوری کنند افراد کمی مثل همایون شجریان هستند که متواضع بر روی صحنه حاضر میشوند و بیدریغ به اجرای برنامه میپردازند.
همایون شجریان در جدیدترین فعالیت خود قرار است مدیریت یک موزه در مشهد را برعهده بگیرد؛ موزه «مشاهیر موسیقی خراسان» که به همت خانواده شجریان قرار است بهزودی برپا شود. با آغازبهکار این موزه و فعالیت همایون، شاید بیشتر بتوان به حضور این خواننده در مشهد امیدوار بود؛ حضوری که احتمالا میتواند سرآغاز اتفاقات خوبی برای موسیقی شهرمان باشد.