در دوره اخیر: هر روز یک اخطار!
مرد کتابفروش حال و حوصله حرف زدن ندارد اما جعبه کتاب را که به انتهای جای بار وانت هل میدهد به مغازه برمیگردد و روی صندلی مینشیند تا ماجرا را توضیح دهد. از میان دستهدسته کتابهای بستهبندیشده درون مغازه عبور میکنیم تا جایی برای ایستادن بیابیم. مرد هر دسته کتاب را که آماده بار زدن میکند یک تماس تلفنی هم میگیرد. دنبال جایی میگردد که بتواند ٣ روزه کتابهایش را به آنجا منتقل کند. میگوید همهشان در خانهام جا نمیشوند. لطفی از سال ٩٠ به این بازار آمده است، بازاری که ابتدا زیر نظر «تعاونی ناشران خراسان رضوی» بود و بعد از آن «سازمان میادین میوه و ترهبار شهرداری مشهد» مدیریتش را بر عهده گرفت. مرد با لحنی خسته میگوید که بازار اکنون زیر نظر «سازمان فرهنگی-تفریحی شهرداری مشهد» است. به عقیده او، بهترین دوران بازار مربوط به زمانی میشود که تحت مدیریت سازمان میادین بود. به گفته او، خریداری مغازههای ورودی بازار و بازگشایی محوطه بیرونی مهمترین کاری بود که آن سازمان انجام داد و باعث شد بازار کتاب کمکم جای خود را باز کند و جا بیفتد. این کتابفروش برگه ابلاغیه تخلیه را در دست میگیرد و میگوید: از وقتی این بازار دست سازمان فرهنگی افتاده هر روز یک تصمیم و یک اخطار برایمان آمده است.
تازه امیدوار شده بودیم
«یک سالی سر این موضوع بحث بود اما هیچوقت تصمیمی قطعی برای تخلیه گرفته نشده بود. اولین بحثها مربوط به نظر سازمان آتشنشانی میشود که بازار را به خاطر عبور کال آبی قرهخان از زیر آن ناامن دانسته بود. ما آماده بودیم به هر نحوی شده همکاری کنیم تا مسئله حل شود اما حالا حرفهای دیگری میشنویم. حرف از مناقصه و بهرهبرداریهای اقتصادی است. میگویند مناقصهای برگزار شده و بر اساس آن بازار به یک سرمایهگذار تحویل داده شده است تا کارهای فرهنگی انجام دهد. مگر ما کار فرهنگی انجام نمیدهیم؟» لطفی ادامه میدهد: این بازار تازه داشت جا میافتاد. کتابفروشها خون دل زیادی خوردند و بعد از گشایش محوطه بیرونی و رفع مسدود بودن ورودی بازار به خاطر ایستگاه اضطراری قطار شهری و پارکینگ محوطه بیرونی، بازار کتاب به آرامشی نسبی رسیده و جایگاه خود را به دست آورده بود. اکنون که در حال رونق گرفتن است نباید آن را بهکلی تعطیل کرد و همهچیز را به هم زد.
او یادآور میشود: اکنون مهمترین دغدغهام این است که کتابها را کجا جا بدهم. خود من دستکم به اندازه ٢٠ وانت کتاب دارم. چقدر هزینه بدهم تا بتوانم یک انبار کرایه کنم؟ همه این کارها را چطور در ٣ روز انجام دهم؟
به گفته لطفی، اعضای بازار کتاب تازه به حرفهای مسئولان امیدوار شده بودند: در جلساتی که داشتیم، حرف از سرقفلی و این چیزها پیش آمده بود و ما داشتیم برای این کارها برنامهریزی میکردیم اما یکدفعه ابلاغیه تخلیه را آوردند. همین حالا چند تا از همکاران که در حال تخلیه هستند به کلی شغل کتابفروشی را کنار گذاشتهاند.
٣ روزه گنجشک هم لانه پیدا نمیکند!
در راسته بازار گلستان سکوت غمباری لانه کرده است. متصدی تایپ و تکثیر بازار غمگینتر از این سکوت به نظر میرسد. او جلو یکی از ستونهای این راسته نشسته و با تکهسنگ ریزی که در دست دارد روی زمین چیزهایی ترسیم میکند: نمیدانم کجای این شهر میتوانم مغازهای با نرخ فرهنگی پیدا کنم. حتی مغازههایی هم که خود سازمان فرهنگی در خیابان صاحبالزمان(عج) پیشنهاد کرده نرخ کرایهشان اقتصادی است. بگذریم از اینکه آنجا اصلا جا نیفتاده است. کتابفروش دیگر از قیمت بالای مغازههای جدید میگوید که سرش را به درد آورده است: همه آنچه به ما گفتهاند، بهانه است چون ما بهجای چای و قهوه کتاب میفروشیم میگویند کار فرهنگی نمیکنیم!
کنایهاش به کافههای بازار است که چند ماهی از قراردادشان مانده و ظاهرا با آنها تعاملاتی هم برقرار شده است: درست است که آنها کار فرهنگی هم میکنند اما منِ کتابفروش کارم کتابفروشی است. چه کاری باید انجام دهم که فرهنگی باشد؟ میرعلیزاده ادامه میدهد: میگویند بروید به فلان مجتمع تجاری در خیابان صاحبالزمان(عج). آخر ٣ روزه گنجشک هم نمیتواند برای خودش آشیانهای پیدا کند!
بازار کتاب جدیدی تأسیس خواهد شد
به سراغ معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد میرویم که ابلاغیههای اخطار توی فروشگاهها با پیگیری جدی او به دست کتابفروشان رسیده است.
محمد مدرسی در ابتدای صحبتهایش بحث ایمنی را پیش میکشد و اخطارهایی که سازمان آتشنشانی داده تا بازار کتاب هرچه سریعتر بازسازی شود: به دلیل هشدارهایی که برای بازسازی این مکان داده شده است نمیتوان فعالیت بازار کتاب را در این مکان ادامه داد. از این رو، همه اعضایی که قراردادشان تمام شده است باید مکان را تخلیه کنند. از آنجا که هزینه این بازسازی زیاد است و سازمان فرهنگی-تفریحی از عهده آن برنمیآید، بخش خصوصی را وارد کار کردهایم که یک شرکت سرمایهگذاری است و در ازای هزینهای که برای بازسازی بازار میکند، میتواند از آن بهرهبرداری اقتصادی کند.
مدرسی در پاسخ به این انتقاد که بهرهبرداری اقتصادی شرکت خصوصی قطعا بازار کتاب مشهد را تعطیل خواهد کرد میگوید: در قراردادی که با این شرکت داریم به توافق رسیدهایم این بهرهبرداری با رویکرد فرهنگی باشد. او اطمینان میدهد رویداد فرهنگیای که پس از بازسازی بازار اتفاق میافتد با محوریت کتاب خواهد بود.
او همچنین در پاسخ به این سؤال که چه نوع فعالیت فرهنگی با رویکرد کتاب میتواند بازگشت مالی شرکت سرمایهگذاری را تضمین کند و اگر این امکان وجود دارد چرا این تعامل با همین کتابفروشان کنونی بازار صورت نمیپذیرد بیان میکند: متأسفانه افرادی که در بازار کتاب فعالیت میکنند اتحاد و همبستگی ندارند. آنها میتوانستند تاکنون با تشکیل هیئت مدیرهای قوی بسیاری از مشکلاتشان را رفع کنند، اما بههیچوجه مشارکت نداشتند. حتی برخی از آنها تا ٣٠ میلیون تومان بدهی دارند. بنابراین نمیشود روی تعامل با کتابفروشان مدنظر حساب کرد. با این حال، به طور مثال، با کافهکتاب آفتاب و کافهزبان که هنوز قراردادشان تمام نشده تعامل شده است؛ یعنی ما از سرمایهگذار خواستیم با آنها راه بیاید چون در کنار کار فرهنگی، کارشان بازگشت مالی هم دارد.
معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد اظهار میکند: با همه اینها ما به این دوستان مکان دیگری را پیشنهاد کردیم تا با استقرار در آنجا بازار کتاب دیگری در مشهد ایجاد شود اما آنها نپذیرفتند. همین حالا هم در حال رایزنی هستیم تا بازار کتاب دیگری در مشهد تأسیس کنیم.