اهمیت «حاجیواشنگتن»
در ابتدای این نشست امیرحجت صفرلی، ضمن خوشامدگویی به مهمانان، برگزاری چنین جلساتی را فرصت مغتنمی برای آشنایی و بهرهمندی نسل جوان از سینما ایران خواند و به توضیح مختصری از فیلم پرداخت: علی حاتمی این این فیلم را سال ۶١ و بین فیلمها و سریالهای دیگرش مثل «هزاردستان» کار کرد و همینطور که میبینیم، تعدادی از عوامل «هزاردستان» هم در این فیلم حضور دارند. علی حاتمی به تاریخ و روایات تاریخی بسیار مسلط بود و همیشه روایات خودش را از این اتفاقات تاریخی داشت و این فیلم هم صرفا روایت شخصی خود حاتمی از قصه این سفیر ایرانی است که بسیار زیبا و درست به آن پرداخته شده است. صفرلی همچنین تکنیک و ساختار این فیلم را مورد ارزیابی قرار داد و مواردی چون فیلمبرداری، گریم، طراحی صحنه و طراحی لباس و همچنین بازیگری را از شاخصترین ویژگیهای این فیلم معرفی کرد.
تحریف یا تعریف تاریخ در آثار حاتمی
در ادامه، مداح حسینی به عنوان برگزارکننده مراسم سؤال خود از دانوش یزدانپناه، یکی از مهمانان این نشست، را اینگونه مطرح کرد: ما فیلمسازان زیادی داریم که به نوعی از سینما یا سینماگر خاصی تقلید میکنند مثل برخی آثار مسعود کیمیایی یا امیر نادری یا حتی ناصر تقوایی، ولی علی حاتمی به قول بهزاد عشقی از خودش شروع میشود و با خودش تمام میشود و هیچ دنبالهدهندهای ندارد و بسیار مختص به خودش است. ممکن است شباهتهایی در نوع نگاهش به مقوله سنت با کوروساوا داشته باشد اما در نوع پردازش، بسیار متکی به سبک خودش است و دنبالهرو کسی نیست. دنباله دهندهای هم ندارد. اما در این بین، نقدهایی به حاتمی وارد است مثل اینکه حاتمی تاریخ را تحریف میکند و انسانهای ظالم و بدکردار تاریخ در فیلمهای او عموما انسانهایی بهشدت مؤدب، سعدیوار و فرهیخته معرفی میشوند. مثلا نگاهی که در فیلم «ستارخان» به آن ٢ اسطوره مشروطه دارد یا در فیلم «کمالالملک» سیمای یک نقاش درباری به یک مشروطهخواه که باعث میشود مظفرالدینشاه پیمان مشروطیت را امضا کند تغییر مییابد. سؤالی که ایجاد میشود این است که رابطه علی حاتمی با تاریخ چگونه است. تاریخ و تعلق خاطر حاتمی به آن در کجای آثارش قابل مشاهده است؟ آیا اصلا در یک اثر سینمایی لازم است فیلمساز به انطباق دقیق تاریخی در روایت خود بپردازد؟
راز ماندگاری علی حاتمی
یزدانپناه که در حوزه علوم انسانی تخصص و تحقیقاتی داشته است، ابتدا به توضیحی جامع از علی حاتمی دست میزند و آثار اولیه او مثل «حسنکچل» و یا «باباشمل» را معرفی میکند که ٢ کار صرفا موریکال و فولک هستند و به هیچوجه مسئله تاریخ در آنها مطرح نیست و صرفا به فرهنگ عامه میپردازند. وی آثار بعدی حاتمی مثل «ستارخان»، «سلطان صاحبقران» و «کمالالملک» را آغازگر مسیر علاقه و فیلمساری حاتمی به تاریخ میداند که تا «هزاردستان» و بعدها تا «تختی» ادامه مییابد. یزدانپناه در خصوص بحث تحریف تاریخ در آثار حاتمی با اشاره به این موضوع که برخی همنسلان حاتمی او را فیلمساز نمیدانند و صرفا از او به عنوان یک طراح صحنه یا قصهگوی خوب یاد میکنند، ادامه داد: درست است که بعضی از منتقدان حاتمی چنین برداشتی از آثار او دارند، اما به گمان من راز ماندگاری آثار حاتمی در این است که جایی کلام و تصویر به هم تنیده میشوند و سکانس و خاطرهای خاص و بهیادماندنی برای منِ مخاطب خلق میکنند. به نظر من فیلمساز، هیچ تعهدی به تاریخ ندارد زیرا نمیخواهد فیلم مستند بسازد و وقتی یک فیلم، قالب داستانی پیدا میکند، قرار نیست روایات تاریخی را عینا به مخاطب نشان دهد بهخصوص فیلمسازی مثل علی حاتمی که داستان فیلمهایش را بسیار شاعرانه تعریف میکند. یزدانپناه «حاجیواشنگتن» را یک نقطه عطف در روند فیلمسازی حاتمی میداند و دلیل آن را اولین فیلم حاتمی بعد از انقلاب میداند که در حین ساخت آن سریال «هزاردستان» و چند فیلم دیگر را هم کلید میزند.
دیالوگهای شاعرانه حاتمی
در ادامه این نشست، مداح حسینی درباره سبک دیالوگنویسی حاتمی توضیح داد و او را یکی از سجعنویسان معاصر قلمداد کرد و حساسیت او را در نوشتن این دیالوگها و نحوه اجرای آنها متذکر شد: حاتمی در دیالوگنویسی بهشدت حساس بود. حتی به کار دوبلورها هم نظارت میکرد. عموما سر صحنه دوبله حاضر میشد و بسیاری از دیالوگها را موقع دوبله تغییر میداد. مداح حسینی آرایههای ادبی بهکاررفته در دیالوگهای حاتمی را سحرانگیز و زیبا خواند که در عین حال منتقدانی بسیار جدی هم دارد که این جذابیت را جزو ذات سینما نمیدانند و کلام در سینما را دارای رسالت دیگری میدانند. وی با اشاره به این موضوع، شیوه دیالوگنویسی حاتمی را سبک شخصی او خواند: با وجود این انتقادات و نظرات مختلف درباره سبک دیالوگنویسی حاتمی که به زعم مخالفانش به مخاطب تحمیل میشود و او را از تصویر منفک و به کلام معطوف میکند، به نظر من، این شیوه و سبک منحصربهفرد حاتمی در فیلمسازی اوست که بسیار هم جذاب است.
کارکرد دیالوگ در سینمای حاتمی
احسان روحی، نمایشنامهنویس و مهمان دیگر این نشست، نیز به اهمیت دیالوگ در آثار حاتمی اشاره کرد و فیلم «حاجیواشنگتن» را تحت تأثیر «هزاردستان» دانست که اگر در زمانی بهتر ساخته و اکران میشد، میتوانست فیلمی جریانساز بشود. وی همچنین به اهمیت نقش دیالوگ در فیلمهای دهه ٢٠ به بعد پرداخت: از دهه ٢٠ که سینما شکل جدیتری به خود میگیرد و ژانرهای گوناگونی پدید میآید، تا اوایل دهه ٩٠، چند ابزار برای فیلمسازان به وجود میآید که یکی از مهمترینهایشان دیالوگ بوده است. طی جنگ جهانی اول و دوم فیلمسازان این دوره عموما بار دراماتیک آثارشان را روی دوش دیالوگ میگذاشتند زیرا همین دیالوگها میتوانستند یک جریان فکری به وجود بیاورند و جریانساز شوند. روحی در ادامه درباره ادبیات خاص حاتمی در دیالوگنویسی اظهار نظر کرد: علی حاتمی دیالوگ را از حالت ساکن و معمولی خارج میکند و آن را با شعر و آنچه ما به عنوان تکنیک شعری میشناسیم، درمیآمیزد و به این طریق موفق میشود روی مخاطب ایرانی که سالیان دراز با این سبک ادبیات آمیخته است، تأثیر زیادی بگذارد. روحی این خصیصه و دیالوگهای شاعرانه را در عین زیبایی فاقد ارزش سینمایی دانست: همین که فیلم شما را به سوی محتوا سوق میدهد نه تصویر، یعنی سینما ندارد زیرا اصولا سینما محتوا ندارد و این امر در آثار حاتمی بهوفور دیده میشود.