اگر کشف استعدادها و معرفی آنها را از اصلیترین وظایف این برنامهها بدانیم، شاید بتوان نوعی کارآفرینی را در آینده Talent Showها تصور کرد، از همینرو «سایمون کاول» که یکی از سازندگان سرشناس برنامههای استعدادیابی در آمریکا و انگلستان است، بهخوبی توانسته است با آن چهار ضربدر قرمز، هم برنامهاش را به یک نمونه موفق تبدیل کند و هم شرکتکنندههای برنامههایش را به موفقیت برساند. او در برنامههای متعدد خود که از سالهای ابتدایی قرن٢١ تاکنون به ساخت آنها مشغول بوده، توانسته است صدها استعداد را به دنیای هنر معرفی کند.
تمام استعدادیابیهای «سیما»
برنامههای استعدادیابی در تلویزیون ملی ایران هم غریب نیست. جذابیت Talent Showها برای مخاطب، هر مدیر شبکهای را وسوسه میکند تا برای جذب بیننده بیشتر، برنامههای مختلفی را بهویژه در سالهای پیشرو، روانه آنتن تلویزیون کند که در قالب استعدادیابی گنجانده میشوند.
برنامههایی همانند «خندانندهشو»، «آقای گزارشگر»، «قندپهلو» و «شبکوک» تا نمونههای ضعیفتر مثل «چهار، سه، دو، یک»، «هنرپیشه»، «شبی با عبدی»، «سوپراستارهای آینده»، «زمانی برای خندیدن»، در تلاش برای ساخت برنامههای استعدادیابی با فرمی متفاوت از نمونه جهانیاش بودند. هرکدام یک از آنها هم بهصراحت یا در نهان سعی میکردند برچسب کپی بودن را از خود دور و خود را یک نمونه خلاق معرفی کنند. تقریبا همه این برنامهها که نام بردیم، نمونهای از یک برنامه استعدادیابی تخصصی هستند؛ یعنی هرکدام بهطور مجزا و تخصصی یا به کشف استندآپکمدین میپرداختند یا دوبلوران بااستعدادی، شاعران و طنزپردازان و خوانندگان خوبی را معرفی میکردند یا گزارشگری ورزشی را به جامعه ورزشی میشناساندند.
داوری سلیقهای، سلیقه داوری
اما چند ماهی است شبکه٣ در یک برنامه تلویزیونی با اجرای احسان علیخانی، اقدام به ساخت و پخش یکی از این برنامههای کشف استعداد در حوزههای فرهنگی، هنری، ورزشی و... کرده است. اولین نکتهای که در «عصر جدید» با آن روبهرو میشویم، کپیبرداری عینبهعین در فرم و محتوا از روی نمونههای خارجی خود است. سازندگان عصر جدید در طراحی دکور حتی از ضربدرهای مشهور داوری هم نگذشتهاند. گزارشگر پشتصحنه، نمونه دیگری از این کپیبرداری است. علیخانی باتوجهبه تجربهاش در تولید برنامههای تلویزیونیِ تقریبا متنوع و خلاق، هیچ تلاشی برای متفاوت نشان دادن خود از آنچه در شبکههای داخلی یا ماهوارهای دیدهایم، نکرده است و شاید همین مشابهت، باعث شده است مخاطب آشناییپنداری کند و جذب این برنامه شود.
اما «داوری»، یکی از اتفاقات عجیب عصر جدید است. دو هنرپیشه(امین حیایی و رؤیا نونهالی) درکنار یک آهنگساز(آریا عظیمینژاد) و یک استاد دانشگاه در حوزه ارتباطات(سیدبشیر حسینی) -که چندوقتی است سروکلهاش در برنامههای تلویزیونی پیدا شده است و هم فیلم نقد میکند و هم مباحث جامعهشناسی را ارائه میدهد- کنار هم نشستهاند و عموما سلیقهای و از روی احساس، اجراها را قضاوت میکنند، کما اینکه معمولا داورها در برخورد با یک نفر در دو اجرای متفاوت، دو نظر کاملا متضاد دارند. باوجود اینکه حرکات و نمایشهای ورزشی بخش درخورتوجهی از اجراهای این برنامه را تشکیل میدهد، هیچکدام از داورها تخصصی در این زمینه ندارند و بازهم از روی احساس و تعلقات شخصی، رای میدهند؛ مثلا اگر جای بشیر حسینی یا رؤیا نونهالی یک ورزشکار نشسته بود، شاید بخشی از این انتقادات کمتر میشد.
شهرستانیها؛ پیشتر از پایتختنشینها
هرچه تلاش کنیم، نمیتوانیم به خودمان به قبولانیم که همه استعدادهای سرزمین پهناورمان، فرصت حضور در این برنامه را پیدا کردهاند. بسیاری از افراد که در زمینههای مختلف فرهنگیهنری فعالیت میکنند، حتی اجازه حضور در این برنامه را ندارند، چه برسد به قضاوت شدن آنها توسط داور و مخاطب. هستند افراد متعددی از فعالان جوان در حوزههای مختلف فرهنگی، هنری که حاضر به شرکت در برنامههای تلویزیونی و قضاوت شدن توسط تلویزیونیها نیستند. همین امتناع و ممانعت احتمالی، مهمترین عامل است تا عصر جدید را آیینه تمام نمای استعدادهای فرهنگی، هنری، ورزشی و... ندانیم.
برگ برنده عصر جدید و دستاویزی که به علیخانی این فرصت را میدهد تا روی آنتن با شکستهنفسی از برنامهشان دفاع کند، ظهور پدیدههایی همانند خواننده نوجوان ترکزبان، پارسا خائف، است؛ هرچند که حضور این پدیدهها انگشتشمار است. اما عصر جدید با همه محدودیتها و معذوریتهایش، یک شاخصه مهم دارد و آن هم این است که حضور استعدادهای «شهرستانی» بیشتر از پایتخت است. بالاخره تلویزیون خودآگاه یا ناخودآگاه درش را به روی افرادی غیر از پایتختنشینها هم باز کرد و به همه -مخصوصا پایتختنشینها- ثابت شد که استعدادهای نهفتهای در شهرهای غیر از تهران هم وجود دارد و کافی است فرصت بروز بیابد.
مشهدیها هم که در رشتههای مختلف در این برنامه حضور دارند، ازجمله استعدادهایی هستند که در مدت فعالیت خود، محلی برای بروز نیافتهاند و شاید رسانه ملی دارد قدری از دینش را به این استعدادها ادا میکند. همچنین همانطور که پیشتر درباره کارآفرینی گفته شد، عصر جدید بهنوعی توانسته است استعدادهای شاخصی را که در رشتههای مختلف هستند، به جامعه معرفی کند و شرایط را طوری فراهم آورد که مستعدترها جذب گروهها و دستگاههای مرتبط با رشته فعالیتشان بشوند.