تذکرهالاولیاء؛ هشت قرن بعد
نوید خسروانی - منتقد ادبی
آرمان- گروه ادبیات و کتاب: تقریبا بیش از سیسال از روزی که استاد شفیعیکدکنی خبر از انتشار تصحیح تازه «تذکرهالاولیاء»ی عطار داده بود میگذرد. حالا این انتظار به سرانجام رسید و مشتاقان عطار و استاد شفیعی به نسخه بیبدیل «تذکرهالاولیاء» دست یافتند؛ نسخهای که میتوان بدون هیچ تردیدی از آن بهعنوان بهترین تصحیح تذکره یاد کرد. این نسخه در دو جلد از سوی «نشر سخن» منتشر شده است. آنچه میخوانید نگاهی است به سه دهه تلاش استاد شفیعی روی اثری که هشت قرن از نوشتن آن میگذرد و هنوز مخاطبان بیشماری دارد.
برای دنبالکنندگان حرفهای ادبیات فارسی - چه معاصر چه کهن- حرفی آشنا بود که «شفیعیکدکنی دارد تذکره تصحیح میکند» و گاه نیز میان دانشجویان دکترا شنیده میشد که «تو زودتر دفاع میکنی یا تذکره شفیعی بیرون میآید؟!» و پیوسته یکی از پرسشهایی که راهروهای ادبیات در سهشنبههای متوالی میشنیدند، «از تذکره چه خبر؟» بود و صدای آشنای پیرمرد صبور و چهرهآشنای راهروها که «جدیدا در مشهد که بودم یک نسخهای دیدم که... خیلی وقت هست که سرم مشغول نسخهای از... و...» و یکی از پاسخهای ثابتی که میهمانان خانه او به سوالکنندگان این پرسش میدادند نیز این بود که «ما دیدیم نسخهها ردیف، چیده شدهاند بهترتیب روی میز یا زمین و دکتر مشغولش بود و...»
کمابیش از اواخر زمستان گذشته بود که «عیدی شفیعی» تبدیل شد به نُقل محفلهای دانشگاهی و سپس به شبکههای مجازی راه یافت و «بخارا» نیز بر خبرش صحه گذاشت. پیشاپیش، عنوان «نمایشگاه هنر و تصوف»، اهل فن را بوی آشنای همان «دید نو و متفاوت معمول و خاص دکتر شفیعی» آمد -که چه مخالفان و چه دوستدارانِ «شخصِ» شفیعیکدکنی نیز در رابطه با علمِ او، متفقالنظر هستند- «نمایشگاه هنر و تصوف» در نمایشگاه کتاب عرضه شد و بیم دانشجویان و دوستداران تذکره از قیمت پیشبینیشدهشان تا مقداری کاسته شد که اگر بخواهیم با انصاف باشیم، با ارزش ثانیهافزون کاغذ و مشکلات چاپ و مقدار تخفیف نشر «سخن»، قیمت سرسامآوری ندارد و میشود پذیرفت که قیمت تذکره، نهچندان گران و نهچندان ارزان است. این را سایر ناشران نمایشگاه تصدیق میکردند که «تذکرهالاولیا»ی سخن، «مناسب» است با اوضاع و احوال کنونی بازار.
تذکره معهود، از دو جلد تشکیل شده (که ما را یاد «اسرارالتوحید» میاندازد) که جلد نخست، مقدمه مفصل و متن تذکره را داراست و جلد دوم، شامل نسخهبدلها و تعلیقات و نمایه میشود. مقدمه با جغرافیای تاریخی محیط زیست عطار شروع میشود؛ از نیشابور و کدکن ساسانی تا سامانی و سلجوقی، از محل قرارگرفتن آن در خراسان آنزمان و زلزلهخیزبودنش و یورشهایی که بدان شده تا دانشمندان و علمای پیش و معاصر عطار. نویسنده مآخذ ارزشمند و دستهاولی را برای پژوهندگان و خوانندگان خاص در پینوشتها معرفی میکند که به فهم جغرافیای متن یاری میرساند. توجه به اهمیت جغرافیا، تنها برای عطار نیست، بلکه ما آن را در تعلیقات متن نیز میبینیم و نگارنده تا حد امکان به منابع دستاول رجوع کرده و آن را برای پژوهشگران نهاده -و این خود بیانگر اهمیت مساله «فهم جغرافی» در نقد ادبی و تاریخی است که دکتر شفیعی بارها در مقالات و کلاسهایش به آن اذعان کرده است که اکثر پژوهندگان قدیم و جدید از آن غافلاند و بیتوجه یا کمتوجه و کمترین میزان پرداختن در پایاننامهنویسی و مقالهها را، همین توجه به محیط زندگی نویسنده یا شاعر است که عموما با دو سه خط کپیبرداری از «فرهنگ جغرافیای شهرها» یا «گوگل» یا «دایرهالمعارفها» و گاه «اطلاعات ناقص در تاریخ ادبیات»، آن را فیصله میدهند و اینجا ارزش کار مصحح «تاریخ نیشابور» آشکار میشود و حق است که اطلاعات جغرافیاییاش را به رخ بکشاند.
از نیشابور که بگذریم، نویسنده مختصرا به خود شخص عطار میپردازد و بارها این جمله را خواننده از دیده میگذراند که «ما نخواستیم تکرار کنیم». «آثار عطار» یک مجموعه کاملاند و بییکدیگر، ناقص. بههرحال، آنچه که در «تذکرهالاولیاء» میبینیم، پرهیز از پُرگویی است و تکرار، ولی کتاب سیر منطقی و آموزنده دارد. مثلا دکتر شفیعی درباره زندگی عطار، در «منطقالطیر» مقدمه مفصلی را نوشته است. اگر باز در «تذکرهالاولیاء» بیاورد، به کتابسازی متهم است و اگر نیاورد، به صفتی دیگر! به هر روی، اگر کسی، سایر آثار عطار را نیز نداشته باشد، مقدمه تذکرهالاولیا یک آشنایی بهنسبت «جامع و مانعی» از عطار میدهد. مقدمه پس از معرفی آثار فریدالدین عطار، به آشنایی با تذکره میپردازد که -احتمالا- تنها اثر منثور اوست.
با انواع و اقسام دیدها به تذکره نگاه میشود: «آیینه تحولات زبان تصوف»، «منابع عطار در تالیف»، «تذکرهالاولیای منظوم»، «ترجمههای تذکره به زبانهای مختلف»، «سالهای تالیف کتاب»، «سبک و زبان عطار»، «ارتباط تذکره با دیگر آثار نویسنده» و... با ردشدن گذرا از بخشهایی که گفتیم - حتی خواننده عام و نهچندان وارد بر مسائل ادبیاتپژوهی- آنچه که در نخستین وهله به وی دست میدهد، کوشش بیاندازه مصحح است در دستیابی به تمام وجههای کتاب؛ یعنی همان که مصحح در اولین خطهای کتاب میگوید: «نمیخواهم بگویم در مورد تذکرهالاولیاء شقالقمر کردهام ولی حدود پنجاهسال، یکی از دغدغههای عمرم گردآوری نسخههای کهن و اصیل تذکره -حدود چهل نسخه- بوده است و سالها و سالها آن را در دانشگاه تهران تدریس کردهام و حدود سیسال سرگرم تصحیح و آمادهسازی آن بودهام و کوشیدهام تمام منابع موجود و «محتمل» فارسی و عربی، خطی و چاپی را درباره این اثر، از سراسر جهان، بهدست آورم و در تمام «مولکولهای معنیدار» آن تامل کنم و هرگاه اندک تردیدی روی نمود، تمام منابع گفتار عطار و سرچشمههای آن را در آثار بیشمار پیشینیان او مورد جستوجو قرار دهم...»
یکی از مسالههای مهمی که در کتاب مطرح میشود، پرداختن به اشتباهات پژوهشگران پیشین به «تذکرهالاولیاء» است در پژوهشهای گذشته. برای مثال، دکتر شفیعی درباره «سبک عطار در تذکره» یادآور میشود که اول، عطار یک پژوهنده است و منابعی را در اختیار داشته -که گاه هم دچار مشکل میشده در تشخیص و خیلی جاها هم منابع نادرست نوشته شده بودند- و یکجورهایی، تلخیص زندگینامهها را بر عهده داشته و منابع هم از جغرافیای گوناگونی بهدست میآمدند؛ بنابراین سبک عطار در نوشتن احوال «ابوسعید ابوالخیر» با «خرقانی» متفاوت است و «نباید در تذکرهالاولیاء سخن از سبکی واحد بهمیان آورد و از چشماندازی به مساله نگریست که علامه قزوینی و استاد بهار نگریستهاند.» بارها و بارها، دکتر شفیعی به چاپ نیکلسون اشاره میکند و اشتباهات ایشان را گوشزد؛ از تفاوت نسخههای در اختیار او تا تفاوت گزینش ضبط در موارد اختلاف و... یعنی یکجورهایی میتوان گفت که دارنده «تذکرهالاولیا»ی چاپ دکتر شفیعی، دارنده چاپ نیکلسون نیز هست و البته بسیار جامعتر و دقیقتر.
پس از مسائل پیرامونی تذکره، مقدمه کمکم وارد مسائل داخل متن و بهتبع، «روش تصحیح» میشود و شاید اینجا باشد که خواننده غیرتخصصیِ ادبیات، کمی صفحات را تندتر ورق بزند و با بیحوصلگی رد شود، اما برای پژوهشگران، بخش مهم کتاب -حتی مهمتر از متن- همینجاست، یعنی روششناسی تصحیح. از «فهرست آغاز» و «سرفصلها» و «ترتیب جای مشایخ» و «القاب و عناوین و دعاهای عطار در عنوان مشایخ» و «سجعهای نامها» و «شمار مشایخ» و مساله بسیار مهم «بخش اول (امام صادق تا پایان حسین منصور حلاج) و بحث درباره بخش دوم تذکره و نسخههای جدیدتر و...» تا میرسیم به «اصالت نسخهها». آنچه برای محققین واضح است، زبان گویا و ناپنهانکار مصحح است در روش تصحیح و نسخههایی که در اختیار داشته؛ یعنی اگر شصتسال بعد هم، کسی خواست از منظر روش، «تذکرهالاولیا»ی دکتر شفیعی را نقد کند، چندان نباید تکاپو کند که او کجاها میتواند لغزیده باشد یا عیب روش او کجاست و یا اصلا اگر خواست تذکره را تصحیح انتقادی دیگری انجام بدهد، مفصلا به اطلاعات انبوهی برمیخورد از تفاوت نسخهها و نوع نسخهها و چارهاندیشیهای مصحح قبلی در موارد اختلاف. «ما برای تمام مصححان و ناشران تذکره که قبل از استاد نیکلسون به این کار پرداختهاند یا پس از او در این راه کوشیدهاند، کمال احترام را قائلیم... اما فراموش نمیکنیم که با اینکه حدود یک قرن از انتشار تذکرهالاولیای عطار به تصحیح استاد نیکلسون میگذرد، هنوز هم کار او تنها تصحیح انتقادی و علمی تذکرهالاولیاء بهشمار میرود. ممکن است در این یکصد سال چاپهای بیشماری از تذکره نشر شده باشد که در مواردی «کمغلط»تر از چاپ نیکلسون باشد... مصححان آن چاپها برای «عامه خوانندگان»، در مواردی، به سلیقه خود عبارات را آسانتر و قابل فهمتر کردهاند. آسانفهمکردن یک متن ربطی به تصحیح انتقادی آن ندارد. این را دانشجویان سالهای اول دوره کارشناسی امروز بهخوبی میدانند و آزمودهاند.»
یکی از علل بهتاخیرافتادن چاپ تذکره، از نو حروفچینیشدن متن است به دلیل یافتن نسخههای جدیدتر. از میان معرفی نسخهها -که مفصلا نزدیک به چهل نسخه معرفی شدهاند (اعم از مشکولبودن یا قدمت یا محل کتابت و...)- به یک نکته جالب اشاره میشود: در شماره 38 «نسخه دکتر جوادِ بَشَری» مصحح میگوید که کاتب شیعه است و نمونهای از دعا برای ائمه را میآورد و اذعان میدارد: «که از مصادیق نقش ایدئولوژیک در تغییرات متن تذکرهالاولیاء است... حتی در مواردی از روایات شیعی، درباره بعضی از زهاد، افزودههایی در حاشیه دارد که از نظر نوع اطلاع میتواند سودمند باشد...» این یعنی نهتنها متن تذکره مورد توجه است، بلکه مصحح به نکتههای پیرامونی متن اعم از نقش ایدئولوژی کاتب در تغییر متن (مقالهای از دکتر شفیعی) و مرجع اخذ روایت خاص بعضی داستانها و... توجه میکند -فارغ از نکتههای زبانی و تاریخی زبان فارسی و بررسی تاریخی روایات و یافتن مآخذ بهکاررفتهشده در متن یا نوع گویشور (مثلا توجه به لهجه قومسی کهن در رابطه با گفتار ابوالحسن خرقانی) که از اصول اولیه تصحیح متن است.
پس از معرفی نسخهها و روش تصحیح و چندی بحث تخصصی پیرامون تصحیح، ما به «بازگشتی به آغاز» برمیخوریم که دکتر شفیعی، بخشی از گفتارهای اصلی و بنمایههای تفکر عرفانی را -بهصورت فوقالعاده کوتاه اما سودمند- میآورد و ترتیبی را رعایت میکند که خواننده کمآشنا به متون کهن آماده باشد و بداند که با چه متنی روبهروست و چه از متن بخواهد و چه رویکردی را اتخاذ کند -که اسباب سردرگمی یا بدفهمی نشود- و دائما مخاطب حرفهای، این جملات و گزارهها را به یاد دارد که بهنوعی از «زبان شعر در نثر صوفیه» یا مقدمه «دفتر روشنایی» یا «قلندریه در تاریخ» و... وام گرفته شده -چنانکه نویسنده خودش ارجاع میدهد- و این کاری بسیار ارزشمند است که با هوشمندی صورت گرفته و نشان از اهمیتی دارد که دکتر شفیعی برای مخاطبان عام خود قائل است؛ چراکه بههرحال، تذکرهالاولیای عطار، از دیگر آثار او مهمتر است و پرخوانندهتر و بهتبع، خواننده عام بیشتری دارد تا مثلا «مختارنامه»اش و این نیاز است که با چندی از مفاهیم تصوف و نگاه عرفانی و متن عرفانی آشنا بشود -ولو اینکه این دیدگاههای خاص دکتر شفیعی باشد.
پس از مقدمه با متن اصلی مواجه میشویم که پیش از هر ذکر، ما یک شناسنامه یکصفحهای از آن عارف داریم و معرفی منابع بیشتر برای پژوهندگان. از آنجا که نسخهبدلها و تعلیقات در جلد دوم است، خواننده دائما یک چشمش به متن است و یک چشمش به جلد دوم. جلد دوم ابتدا با تفاوتهای ضبط نسخهها شروع میشود سپس نوبت به تعلیقات میرسد: غالب تعلیقاتی که شارحان بر متنها مینویسند، شرح «دانستهها» است نه «نادانستهها». نوع دید دکتر شفیعی و احاطه او بر سایر متون و توجه زبانی و تاریخی و فرمی به کلام، تعلیقات و نظرات او را درخشان میخوانند و این چیز پوشیدهای نیست. از حل مشکلات تمامنشدنی متن که تعلیقات مصحح کوشش مثالزدنی در رفع آن داشته، به قسمت پایانی کتاب که نمایه است، میرسیم. دو نمایه داریم: یک فرهنگواره جامع کتاب است (شامل اسامی و مکانها و اصطلاحات زبانی و...) و یکی فرهنگواره نسخهبدلها -که در نوع خود، کار کمنظیری است- و در آخر هم، کتابنامه و مراجع -که میشود قسمت مرجع را بدهیم به کتابخانهای و با فراهمآوردن آن کتابها، نامش را «کتابخانه تخصصی فرهنگ و عرفان ایران اسلامی» بگذاریم.
اگر از چندی اغلاط مطبعی (مانند نشانههای ویرایشی یا چندی شماره صفحات در ارجاعات) بگذریم، «تذکرهالاولیاء» بهتصحیح دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، هم معتبرترین چاپ علمی این کتاب است، هم دری جدید بهروی پژوهندگان گشوده و نیز پاداشی درخور و شایسته به منتظران سیساله این کتاب داده؛ آنطور که سالها است قول «دیوان عطار» را نیز به مخاطبانش داده است.