میثم طاهری| شهرآرا، زمانی به عنوان سومین روزنامه مشهد مطرح شد که ۱۶ سال تجربه انتشار بهعنوان هفتهنامه و تمرین برای بومینویسی را پشت سر گذاشته بود. با گذشت 10 سال از 3 خرداد 1388، بر آن شدیم که دیدگاه مردم مشهد را درباره روزنامه خودشان بدانیم. با آنهایی که میانهای با میکروفن و دوربین نداشتند، آنهایی که چیزی برای گفتن نداشتند، آنهایی که طرفدار روزنامه بودند، آنهایی که همکارمان بودند در دیگر رسانههای مشهدی و نیز از گروههای سنی گوناگون، زنان و مردان گفتوگو کردیم که به دلیل محدودیت صفحات بخش اندکی از این دیدگاهها را در این گزارش میخوانید.
رسانهای برای بیان مشکلات مردم
حامدی، شهروند ساکن بولوار وکیلآباد، آشنایی چندانی با شهرآرا نداشت و فقط آن را در دست دوستانش یا هنگام فروش در چهارراهها دیده بود. اما در عین حال پیشنهاد داد که شهرآرا، رسانه بیان کننده مشکلات مردم به مسئولان باشد.
معصومی از دیگر شهروندان ساکن در محدوده وکیلآباد اما از مشترکان پروپاقرص شهرآرا بود. شاید به دلیل سن و سالش با شهرآرا در شبکههای مجازی آشنا نبود و به روزنامهخوانی اکتفا میکرد. از صفحه تریبون شهر که در آن مشکلات مردم همراه با پاسخ مسئولان منتشر میشود و همچنین نظم توزیع روزنامه رضایت داشت. او نیز مانند بسیاری از شهروندان به صفحه حوادث علاقهمند و معتقد بود که جای راهکارهایی برای کاهش جرائم در این صفحه خالی است.
آقای غلامی، دیگر شهروند نیز توزیع رایگان شهرآرا در سالهای نخست را مؤثر در جذب مخاطب میدانست. او معتقد بود که به طور کلی نقش رسانههای کاغذی در جامعه کمرنگ شده است. توزیع عمومیتر روزنامه، بهگونهای شبیه سالهای گذشته که خانه به خانه پخش میشد، پیشنهاد این شهروند برای احیای دوباره شهرآرا بود.
فرهادی، شهروند جوانی که به گفته خودش عمدتا اوقات فراغتش را در پارک ملت سپری میکند نیز میگوید: اگر شهرآرا در مکانهای عمومی، مانند بوستانها توزیع شود مخاطبان بیشتری خواهد داشت. شهرآرا مترو که در یک مکان عمومی توزیع میشود مخاطبان بسیاری دارد. مانند بسیاری دیگر از جوانان به صفحات ورزشی شهرآرا علاقهمند و معتقد است بهترین بخش روزنامه، صفحات ورزشی است.
روزنامه مردم یا شهرداری؟!
خادم که کارمند یکی از نهادهای دولتی است در پاسخ به این سؤال که « تا چه میزان شهرآرا را میشناسید؟» میگوید: روزنامه شهرداری است دیگر! البته مدتی مشترک روزنامه بودم. به نظرم شهرآرا روزنامهای مردمی و عامهپسند است و کمکگرفتن از استادان دانشگاهها و روشنفکران برای نخبگانی شدن این روزنامه مؤثر خواهد بود.
وی اضافه میکند: محلی بودن شهرآرا نقطه قوت آن است و افزایش حضور این روزنامه در شبکههای مجازی به نفع آن است. خانم امیری، شهرآرا را از آنجا میشناخت که یکی از اقوامشان کارمند شهرداری بوده و روزنامه را به خانه میآورده است. او در گفتوگو با خبرنگار شهرآرا میگوید: به شهر و شاعری علاقهمندم و صفحه ادبیات را مطالعه میکنم. در این صفحه با ظرفیت ارزشمند ادبی استان و مشهد آشنا میشویم.
وی میافزاید: جزو مشترکان روزنامه خراسان بودم اما اکنون از شبکههای خبری مجازی استفاده میکنم. شهرآرا را هم بیشتر از روی سایت مطالعه میکنم.
مطالبه حقوق شهروندی
رسایی، شهروند میانسالی که شهرآرا را میشناسد و حتی برخی تیترهای این روزنامه را نیز در خاطر دارد، میگوید: المانهای نوروزی کار پسندیده شهرداری بود و شهرآرا نیز خیلی خوب به آنها پرداخت و این آثار هنری را به شهروندان معرفی کرد.
او اضافه میکند: صفحه 8 روزنامه که اخبار سیاسی در آن منتشر میشود ستونی با عنوان سایه روشن دارد که سخنان کوتاهی از چهرههای ملی دارد. من این ستون را خیلی دوست دارم و اگر فونت کلمات درشتتر باشد مخاطبانی مانند من از خواندن بیشتر لذت میبرند.
او همچنین به گزارشی که مدتی پیش درباره آنتنهای تلفن همراه و تأثیر آنها بر سلامتی چاپ شده بود، اشاره و بیان میکند: همان ایام قرار بود در کوچه محل سکونتم آنتن نصب کنند. بر اساس همان گزارش، به دادگاه شکایت کردیم و توانستیم مانع از نصب آن شویم. این روزها که تابلوهای حقوق شهروندی در خیابانها دیده میشوند، شهرآرا میتواند در همین راستا پیش برود و آگاهی برای مطالبه حق را گسترش دهد.
آقای رستمی، از خوانندگان و طرفداران روزنامه است و گزارشهای شهری آن را میپسندد. وی همیاری مدیران برای رفع مشکلاتی را که در روزنامه چاپ میشود از دلایل افزایش اقبال مخاطبان به شهرآرا میداند و میگوید: هر روز، پیامها و پیگیری مطالبات مردمی را در صفحه 2 روزنامه و دومین صفحه از شهرآرا محله میخوانم. شهروند دیگری نیز میانهروی و پرهیز از ورود به دستهبندیهای سیاسی را از پایههای یک رسانه میداند و بیان میکند: پرهیز از ورود به تب و تابهای سیاسی یکی از مزیتهای شهرآراست. شهرآرا روزنامه مردم است و مردم به بازیهای سیاسی علاقهای ندارند. ورود شهرآرا به بازیهای سیاسی مردم را از این روزنامه دلزده میکند.
حقیقتگویی در شهرآرا
محمدخانی، از شهروندان علاقهمند به اخبار اقتصادی نیز اظهار میکند: حقیقتگویی و راستگویی از وضعیت فعلی اقتصاد از پایههای روزنامهنگاری است. شهرآرا در صفحه اقتصاد به خوبی به این موضوع ورود کرده است. ستون مختصری که برای قیمت ارزاق عمومی و خودرو و ... در این صفحه قرار دارد، آگاهیبخش و بسیار مفید است.
آنچه شهروند دیگری هم بر آن تأکید دارد، پرهیز از سانسور و دستچینکردن خبرها بود. شاهید میگوید: به نظر میرسد بخشی از مردم، به این باور رسیدهاند که رسانههای رسمی، آنچه باید را نمیگویند! اگر شهرآرا میخواهد مخاطبان خود را حفظ کند و آن را افزایش دهد باید از خودسانسوری فاصله بگیرد.
این شهروند همچنین از نبود ثبات در قیمت روزنامه گلایه و بیان میکند: گاهی روزنامه را به بهانه نبود پول خرد با قیمتی بالاتر از آنچه روی روزنامه نوشته شده است، میفروشند.
شهروند دیگری که فروشنده لوازم تزئینی است نیز میگوید: شهرآرا هم مزیتها و هم کاستیها را بیان میکند که این موضوع میتواند با محتوایش، یاریرسان شهرداری در خدمترسانی به مردم باشد.