مهدی عسکری| وقتی راه افتاد، تصور اینکه روزی دهساله شود، خیلی خوشبینانه بود. کمتر کسی گمان میکرد عمر این طفل نوپا حتی به یک سال هم برسد. پای دلایل متعددی در میان بود؛ تجربه چند سال انتشار هفتگی نهچندان موفق، اقبال نسبی به 2 روزنامه قدیمی مشهد، تجربه شکستخورده روزنامههایی که در نیمه راه از انتشار بازماندهبود، اعتراض چند نفر از اعضای شورای سوم شهر که معتقد بودند هیچ ضرورتی برای تبدیل شهرآرا به روزنامه نیست و شهرداری بهتر است وارد امور روزنامهداری نشود و... .
آن روزها تا مدتها وقتی برای خبر و گزارش محلی به این طرف و آنطرف میرفتیم، مردم میگفتند: «شهرآرا مگه روزنامه شده؟ قبلا که با کوپن بود، مجانی هم بود». روزهایی بود که برخی مسئولان عزیز! ما را به حرفهای نبودن متهم کردند اما ما ماندیم و تلاش کردیم. حالا مسئولان عزیزی که ما را متهم به حرفهای نبودن میکردند، یا بازنشسته شدهاند و یا در کسوت دیگری هستند، اما ما ماندهایم و روزنامهای که با هم دهسالگیاش را میبینیم؛ روزنامهای که جریانسازیهای بسیاری برای مردم مشهد داشته است.
روز ملی مشهد؛ پروندهای برای شهرآرا
به روزهای اخیر و پیشنهادهای رنگارنگ این رسانه و آن مقام مسئول نگاه نکنید؛ در روزهایی که خیلیها اصلا به نداشتن روز ملی مشهد واکنش نشان نمیدادند و داشتن و نداشتنش را «علی السویه» میدانستند، 9 سال قبل و در 21 آذر سال 89 بود که «سیدجلال فیاضی» طی سرمقالهای با تیتر «روز ملی مشهد؛ عامل هویت و افتخار» بر ضرورت داشتن روزی به نام مشهد تأکید کرد. در همان روز گزارشی از 14 شهر را منتشر کردیم که هر کدام به دلیلی خاص، روزی به نامشان در تقویم ثبت شده است؛ اما مشهد با این همه افتخار و سابقه، هیچ روزی به نام خود نداشت. روز بعد از آن و در دیدار نماینده فقید ولی فقیه در استان، از آیتا... واعظطبسی در مورد روز مشهد سؤال کردیم و وی از نامگذاری این روز به عنوان دغدغه همه مردم مشهد یاد کرد. به دنبال پیگیریهای ما، شورای شهر نیز از 23 آذرماه پای کار آمد و برای نامگذاری روز مشهد فراخوان داد و بعد هم به بررسی ابعاد روز مشهد در جلسه علنی روز 28 آذر سال 89 پرداخت. در روزی که شورای شهر برگزار شد، عباس شیرمحمدی، رئیس وقت شورا، پیشنهاد داد برای روز مشهد بودجه ویژهای در نظر گرفته شود. همان روز نیز امیرحسین قاضیزاده، نماینده مشهد در مجلس اعلام کرد: این روز بهتر است منشأ کار و خدمت به مردم مشهد و زائران باشد. چند روز بعد از این نظرها، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در سفر به مشهد و در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ما، ضمن حمایت از این نامگذاری، از حمایت مجلس برای تعیین یک روز به نام مشهد دفاع کرد تا تنور روز مشهد بیش از پیش داغ شود. تا اینجا به جز شهرآرا هیچ رسانه دیگری پا به میدان نگذاشته بود و حتی مدیران برخی رسانهها نیز خیلی مایل نبودند به این مسئله روی خوش نشان بدهند! گزارشهای میدانی شهرآرا نیز از مطالبه مردم مشهد برای این نامگذاری خبر میداد. در نهایت پیشنهادهایی برای نامگذاری روز مشهد به شورای شهر رسید و بستهای نیز به استانداری و شورای فرهنگ عمومی استان رسید. تا اینجا نیز شهرآرا بهتنهایی پرچمدار این ماجرا بود. بعد از بررسی کار در شورای فرهنگی عمومی استان، مسئولیت کار و نامگذاری و ارائه پیشنهادهای اولیه به شورای شهر سپرده شد. طی چند سال پس از آغاز این پیگیری، «روز ملی مشهد» لابهلای بسیاری از طرحها و مصوبات ماند و گرد فراموشی بر چهره گرفت اما در شورای جدید دوباره پیگیری جدی با هدف رساندن مشهد به روز ملیاش در دستور کار قرار گرفته و خبرهای خوبی نیز از بررسیهای شورا به گوش میرسد. امید ما هم این است که نامی در شأن مشهد برای این شهر در نظر گرفته شود؛ فارغ از عدد و رقمهای مبهم یا مناسبات دور از جایگاه و مقام این شهر. آنچه مشخص است، به خودمان میبالیم که آغازگر این راه ما بودیم.راهی که حالا نیز خودمان را ملزم به ادامه آن تا رسیدن به نتیجه مطلوب میدانیم.
حریمی که زنده شد
به قانون تقسیمات کشوری که باعث شد 2 منطقه ییلاقی مشهد (طرقبه و شاندیز) با طی مناسباتی خاص و خارج از قاعده، به شهرستان تبدیل شود، کاری نداریم اما در تقسیمبندی حریم و محدوده این شهر، بخشهای زیادی از حریم مشهد برای طرقبه-شاندیز در نظر گرفته شد و بخشهای زیادی از بولوار وکیلآباد، جاهدشهر، قاسمآباد و اراضی گستردهای از این محدوده با اجرای این تصمیم، در عمل باید زیرمجموعه شهر طرقبه قرار میگرفت؛ اتفاقی که موجب آزردگی خاطر بسیاری از اهالی این مناطق شد. اردیبهشت سال 89 بود که معاون اول رئیسجمهور سابق این مصوبه را ابلاغ کرد و به دنبال آن، 31 خرداد سال 89 و قبل از قطعی شدن جدایی برخی از این مناطق بود که روزنامه شهرآرا به عنوان پرچمدار ممانعت حریم مشهد از این شهر، با تیتر «مشهد کوچک شد» وارد گود شد و اینبار نیز تا مدتها خبری از هیچ رسانه و خبرنگار دیگری در کنار ما نبود. برای رسانههای استانی نیز چون گستره فعالیتشان استانی بود، انگار مشهد و طرقبه- شاندیز نداشت، به هر حال باید استانی مینوشتند و دفاع از مشهد ممکن بود باعث آزردگی دیگران شود!
ما که وارد موضوع حریم شدیم، تبعات منفی و مثبت فراوانش را نیز پذیرفتیم؛ از گلایه و سخنرانی امام جمعه طرقبه و انتقاد از شهرآرا گرفته تا گفتوگوی اختصاصی شهرآرا با آیتا... علمالهدی و حمایت امام جمعه مشهد از حریم واقعی مشهد، از گلایه شدید نماینده طرقبه-شاندیز گرفته تا وعده پیگیری نمایندگان مشهد در مجلس شورای اسلامی. هر چه بود، راه را ادامه دادیم. فکرش را بکنید؛ در اولین وضع تقسیمات یاد شده، شهرک صنعتی توس که مهمترین کانون اقتصادی استان بود، به شهرستان طرقبه-شاندیز واگذار شده بود، اداره ورزشگاه سی هزار نفری ثامنالائمه نیز در عین اینکه طبق تقسیمات جدید در محدوده طرقبه-شاندیز بود، به عنوان یک جزیره، به مشهد واگذار شد و خلاصه اینکه با این تقسیمبندی، دومین کلانشهر کشور و اولین کلانشهر مذهبی جهان باید بخشهایی از حریمش، فدای شهرستانی تازه تأسیس میشد که با تکماده به شهرستان تبدیل شده بود. ما وظیفه داشتیم هرچند تنها، وارد این میدان شویم و کار را به سرانجامی دیگر برسانیم. بهمن 93 هم که حریم مشهد در شورای عالی معماری و شهرسازی به تصویب رسید، باز هم انگار بر همان مصوبه قبلی تأکید شده بود. حاصل این اختلافات باعث شد موضوع حریم مشهد برای بیش از 2200 روز بلاتکلیف بماند و مصوبات نیز همچنان فریز شده به حال خود رها شود؛ اما طرح تفصیلی مشهد که سال گذشته به تصویب رسید، ظاهرا ورق را تا حدودی برگرداند و حالا دوستان طرقبه-شاندیز از حد و حدود تعیین شده برای حریم مشهد گلایه دارند! از همه اینها که بگذریم، بیتعارف و تکلیف میتوانیم ادعا کنیم اگر شهرآرا وارد این حوزه نمیشد، شاید امروز بخشهای زیادی از حریم مشهد از دست رفته بود؛ مسئلهای که چند نماینده مجلس و مسئول استانی و بومی مشهد نیز به آن اذعان و تأکید کردهاند.
قندی که حاصلش تلخی بود
کارخانه قدیمی و فرسوده «قند آبکوه» در جغرافیای نقشه مشهد در محله جانباز قرار دارد؛ کارخانهای که آن را 84 سال قبل، شرکت «اشکودای چکسلواکی» همراه با 8 کارخانه دیگر در ایران تأسیس کرد. گذر زمان و رشد شهرنشینی، رفته رفته بند شهر را به بند این کارخانه که بیرون از شهر بود، گره زد. آلودگی زیستمحیطی بالا، الزامات توسعه شهرنشینی و دلایل متعدد دیگر منجر به افزایش دامنه گلایهها درباره حضور این کارخانه شد. از سوی دیگر فرسودگی این کارخانه و کارکرد فصلی آن نیز مزید بر علت شده بود تا منتقدان حضور این کارخانه مایل به جابهجایی و کوچ این کارخانه از دل شهر مشهد باشند. برای این جابهجایی از سال 88 نوشتیم؛ فراوان و پرشمار و این پیگیری بالأخره سال 95 به ثمر نشست و سوت کامل پایان کار این کارخانه به صدا درآمد. در آن زمان، محمدکمال سرویها، رئیس سابق شورای شهر مشهد طی اظهاراتی، از پیگیری روزنامه شهرآرا به عنوان یکی از اصلیترین عوامل تعطیلی این کارخانه آلاینده نام برد.
پروندههایی که در آن سهیم بودیم
در کنار پروندههای متعددی که شهرآرا در به ثمر رسیدن آنها، نقش محوری داشت، پای پروندههای بیشمار دیگری نیز در میان بود که شهرآرا دوشادوش دیگر رسانهها، مطالبات مردم مشهد را تا رسیدن به نتیجه مطلوب پیگیری کرد. مواردی همچون پرونده کشفرود که از سال 88 تاکنون با انتشار بیش از 400 خبر، گزارش و گفتوگو، تلاش کردیم برای زدودن ناپاکی از دل این رودخانه اساطیری، ایفای نقش کنیم؛ تلاشی که البته تا رسیدن به سرمنزل مقصود، راه درازی در پیش دارد، اما تاکنون روزهای خوبی همچون قلع و قمع مزارع کشت سبزیهای آلوده، قطع اتصال موتورتلمبههای فاضلاب به زمینهای کشاورزی، آزادسازی حریم و بستر کشفرود از چنگ سودجویان و کاشت صنوبر در بخشهایی از این رودخانه را به دنبال داشته است.
پرونده بولوار نماز؛ برای راهگشایی از بولوار نماز، درست از اولین روز مسدود شدن این بولوار پای کار بودیم، تا روزی که این مسیر دوباره به روی مردم باز شد.
پرونده انتقال گاز به توس؛ برای این مهم از سال 88 تعداد پرشماری خبر و پیگیری داشتیم؛ درست همانند دغدغه دیگر رسانهها تا اینکه آبان 89 و به دستور استاندار وقت خراسانرضوی (محمود صلاحی) گاز به توس رسید و خوشحالی اهالی توس را در پی داشت.
پروژه باغموزه؛ برای رسیدن به روزی که با خیالی جمع در محیط باغموزه استان قدم بزنیم و خادمان 8 سال دفاع مقدس را تکریم کنیم، هنوز زمان زیادی باقی مانده است؛ اما از سال 89 برای باغموزه مینویسیم. از روزهایی که هنوز زمین نداشتیم، تا روزهایی که بزرگراه امام علی(ع) و در نزدیکی کال چهلبازه زمینی برای این منظور در نظر گرفتند و ما به دلیل موقعیت خاص باغموزه، جزو منتقدان اصلی احداث باغموزه در آن زمین بودیم، تا روزهایی که بالأخره رأی به جایگاه فعلی در کوهسنگی داده شد.
کتابخانه مرکزی مشهد، جلوگیری از تخریب خانههای تاریخی، حاشیه شهر مشهد، احداث شهرک پسماندهای ویژه و صنعتی، اجرایی شدن طرح کاداستر اراضی ملی، ایجاد پایگاه مدیریت بحران استان، قطار برقی مشهد-تهران و دهها عنوان نیز در زیرمجموعه تلاشهایی است که به همراه دیگر رسانهها برای به فرجام رسیدن آنها پای کار بوده و هستیم. این همه میسر نمیشد مگر در کنار همراهی دهساله همه خوانندگان روزنامه شهرآرا...