اصلاحطلبان از شکست فراکسیون امید درس بگیرند
صادق زیباکلام - استاد دانشگاه
آرمان- همانطور که پیشبینی میشد انتخابات هیأت رئیسه مجلس نیز با کمترین تغییرات به پایان رسید که شاید بتوان مهمترین تغییر را در رأی نیاوردن آقای علی مطهری به عنوان نایب رئیس مجلس برشمرد. اگر دقیقتر به مساله انتخابات هیات رئیسه نگاه کنیم نتیجه بهدست آمده نشان دهنده سقوط و تنزل بیشتر جایگاه فراکسیون امید و به تعبیری اصلاحطلبان در مجلس است. واقعیت امر براین است که ایکاش جایگاه اصلاحطلبان فقط در مجلس تنزل پیدا میکرد، اما متاسفانهاصلاحطلبان بخش عمدهای از پایگاه و بدنه اجتماعی خویش در جامعه را از دست دادهاند. اینکه رئیس دولت اصلاحات گفته است که ما مقدار زیادی از مقبولیت خود را از دست دادیم و حتی اگر من هم بگویم معلوم نیست که مردم پای صندوق رای بیایند، نشان میدهد که وی نیز متوجه این شرایط شده، اما متاسفانه برخی از اصلاحطلبان هنوز متوجه نشدند که پایگاه اجتماعی اصلاحات ظرف دو سال گذشته چه تغییری کرده و تا چه اندازه سقوط کرده است. در عالم سیاست بسیار اتفاق میافتد که پایگاه سیاسی هر جریانی سقوط کند. مثلا دو جریان اصلی حزب محافظهکار و کارگر در انگلستان نیز در انتخابات اخیر پارلمان اروپا بخش عمدهای از پایگاه خود را از دست دادهاند. هر جریان سیاسی که با چنین مسالهای روبهرو شود، به شکل منطقی از فردای درک این مهم به طور جدی دنبال چرایی از دست دادن پایگاه خود میرود. اما متاسفانه سابقه تاریخی نشان میدهد که در کشور ما در زمانهایی که یک جریان سیاسی سرمایه و اقبال اجتماعی خود را از دست میدهد، دنبال چرایی این اتفاق نرفته است. در گذشته شاهد بودیم که اصولگرایان به طور جدی پایگاه اجتماعی خود را از دست دادند و اولین بار این پدیده در انتخابات دوم خرداد خود را نشان داد، اما اصولگرایان ظرف دو دهه گذشته دنبال چرایی این عدم مقبولیت در جامعه نرفتند. بیماری خطرناکی که اصلاحطلبان را نیز گرفتار خود کرده است. اصلاحطلبان با اینکه متوجه شدند که پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند، اما نه عارف، نه موسوی لاری و نه بقیه دنبال اینکه در این شرایط چه باید کرد، نرفتهاند. بحران دیده میشود، مشاهده میشود که مردم چگونه از اصلاحطلبان برگشتهاند و اقبال و توجه سابق را به آنها ندارند، اما کسی حاضر نیست دنبال پاسخ این پرسش باشد که چرا این دیدگاه در جامعه شکل گرفته است؟ گرچه بخشی از عدم اقبال مردم به اصلاحات به آقای حسن روحانی و عملکرد دولت بر میگردد، چرا که با عملکرد دولت ضربه و لطمه زیادی به اعتبار سیاسی و اجتماعی اصلاحطلبان وارد شد، اما این خطاست که بگوییم تنها چیزی که باعث از دست رفتن اعتبار اصلاحطلبان شده عملکرد دولت بوده است. درست که عملکرد دولت دخیل بوده، اما عملکرد خود اصلاحطلبان در مجلس و بیرون از مجلس در دو سال گذشته، چندان شایسته نبوده است. در نامه سرگشادهای که برای رئیس دولت اصلاحات نگاشتم گفتم بزرگترین مشکلی که باعث شده اعتبار اصلاحطلبان سقوط کند، این است که برای دهه هفتادیها و نسلهای جوان هیچ تفاوت و تمایزی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان وجود ندارد. واقعا اگر کسی از اصلاحطلبان بپرسد که تفاوت بارز شما با اصولگرایان در چیست پاسخ روشنی ندارند. اصلاحطلبان در این سالها فقط کلیگویی کردهاند و هنوز هم متوجه نیستند که کلیگویی تا چه اندازه به ضرر آنها خواهد بود. مسائل کلی که مطرح میشود مانند حاکمیت قانون، انتخابات آزاد، احترام به رای مردم و... است اما نکته قابل تامل این است که اصولگرایان معتدل و میانهرو نیز بر این مسائل تاکید دارند. یک وجه مهم، بنیادین و اساسی تفاوت میان جریان اصلاحات و اصولگرایی آزادی و دموکراسی است. اصلاحطلبان باید در ایران و بهخصوص برای نسلهای جوان به عنوان جریانی شناخته شوند که تمام فکر، ذکر، شعارمحوری و استراتژیکی که مطرح میکنند آزادیخواهی و دموکراسیخواهی است. با این حال اصلاحطلبان حتی یک بار هم مساله آزادی و دموکراسی را به عنوان مساله و مطالبه اصلی مطرح نکردهاند و به همان مطالب کلیشهای و کلیگوییهای همیشگی بسنده کردهاند. اینکه پارلمان اصلاحات باید هر چه زودتر تشکیل شود، آشتی ملی تنها راه برون رفت از بحران و... در حالی که اصلاحطلبان باید بگویند تمام هدف و تلاش ما باید صرف ایجاد و تقویت بنیان دموکراسی شود. اصلاحطلبان باید به مردم اعلام کنند که ما یک حداقل انتظاراتی در این انتخابات داریم. اگر کف انتظارات ما برآورده شود لیست انتخاباتی ارائه میکنیم و اگر کف انتظارات هم برآورده نشود ممکن است در انتخابات شرکت نکنیم. اصلاحطلبان باید در جاهایی نشان دهند که با اصولگرایان تفاوت دارند، اما این مهم را در رفتار و شعارهای اصلاحطلبان نمیبینیم و همین مساله روزبهروز باعث فروریزی بیشتر بدنه اجتماعی اصلاحطلبان خواهد شد. بنابراین اگر آقای مطهری رای نمیآورد و آقای مصری، از فراکسیون ولایی منتسب به اصولگرایان مجلس جای وی را میگیرد، شکست آقای مطهری نیست بلکه شکستی برای فراکسیون امید و جریان اصلاحات است. در نهایت بهنظر میرسد همانطور که اصولگرایان طی دو دهه درسی از شکستهایشان نگرفتهاند، اصلاحطلبان نیز نمیخواهند درس بگیرند.