مشهدِ دوره تیموری
گرچه دودمانهای طاهری، سامانی و غزنوی (حاکمان سدههای سوم تا پنجم خراسان) سُنّی مذهب بودند، به آبادانیِ حرم حضرت رضا(ع) و مشهد توجه داشتند، آنچنان که کاریز مشهد را احیا و جاری کردند، کاروانسرایی در این شهر ساختند و موقوفاتی به این کاریز و کاروانسراها اختصاص دادند. در آن روزگار شغل عمده مردم مشهد سنگتراشی بود. اما از آنجا که قدیمیترین آثار تاریخی بهجا مانده در مشهد یادگارِ دوره تیموریان است، میتوان گفت که این شهر از همین دوره به یک شهر درجه یک در خراسان تبدیل شد. در واقع پس از شهادت حضرت، شهرک مشهدالرضا(ع) در مجاورت شهر نوقان شکل میگیرد و شیعیان و سادات در آن ساکن میشوند؛ همین مهم جمعیت مشهد را به یکباره افزایش میدهد، درحالیکه سرزمینی خشک است و با مشکل جدی کمبود آب مواجه است.
بااینهمه پس از آنکه ملکه وقت، یعنی گوهرشاد خاتون، مسجد جامع شهر را بنا میکند و بناهای دیگری نیز به حرم مطهر رضوی میافزاید، بار دیگر توجه رجل سیاسی تیموری به این شهر جلب میشود، تا آنجا که امیرشاه ملک مقبرهای برای خود در این شهر میسازد که حالا به «مسجد شاه» معروف است. همچنین «گنبد خشتی»، «مصلای طرق» و «چهارباغ» از دیگر آثاری است که از این دوره به فهرست بناهای به یادگار مانده در مشهد اضافه میشود؛ با این ساختوسازها مشکل بزرگ مشهد یعنی کمآبی بار دیگر رخ عیان میکند. در این زمان است که امیرعلیشیرنوایی، وزیر سلطان حسین بایقرا، تصمیم میگیرد تا با حفر کانال، آبِ چشمه گیلاس را به مشهد منتقل کند؛ این تصمیم تا حدودی لبهای تشنه مشهد را تر میکند اما بهطور کامل برطرف نمیشود و نبودِ آب کافی همچنان مشکل اصلی شهر باقی میماند.
مشهدِ دوره صفوی
سرِ کار آمدنِ صفویان شیعهمذهب، سرآغاز تحولات زیادی در مشهد است؛ صفویان و در رأس آنها شاه عباس که حتی مراسم تاجگذاری اولیهاش بر روی کوهسنگی مشهد برگزار شد با سیاستپیشگی، مردم را تشویق میکردند تا برای زیارت علیبن موسیالرضا(ع) به مشهد بیایند؛ به این شیوه، مردم کمتر به سمت اماکن مقدس خارج از مرزهای ایران که در تصرف دشمن بزرگشان یعنی عثمانی بود، ترغیب میشدند؛ اما حضور زائر در مشهد نیازمند امکاناتی بود؛ ازهمینرو با موقوفات فراوان سعی شد این شهر برای زائران به مقصدی امن و مرفه تبدیل شود. در راستای این بهسازیها، شاه عباس، بالاخیابان را که یکی از قدیمیترین خیابانهای ایران است احداث و آب چشمه گیلاس و چند قنات دیگر را در آن جاری کرد؛ این خیابان با ٣ کیلومتر درازا از شمال غربی تا جنوب شرقی شهر امتداد داشت. همچنین مدرسههای دینی نظیر «مدرسه میرزا جعفر» و «عباسقلیخان» در این دوره به فهرستِ داشتههای مشهد اضافه میشود؛ این مدارس که هر کدام به منزله دانشگاهی در روزگار خود بودند سبب شدند تا مشهد در نیمه دوم سده ١١ قمری به یکی از کانونهای
فرهنگی-آموزشی مهمِ کشور تبدیل شود. وجود مدارس و کانونهای فرهنگی پایِ سادات رضوی و موسوی، سرداران قزلباش شاملو و استاجلو، طلاب علوم دینی و علمای بزرگ تشیع را به مشهد باز کرد و سبب شد تا پس از آن ما این افراد را هم در ساختارِ جمعیتی شهر ببینیم. وجود این جمعیت، ارائه خدمات به زائران، تجارت و تعلیم و تربیت را به اصلیترین مشاغل مردم شهر تبدیل کرد. همچنین تصوف و عرفان ذهبیه نیز در این دوران رواج پیدا میکند و وجود ٢ مقبره مشهور به «پیرپالاندوز» و «گنبد سبز» شاهدی بر این مدعاست.
مشهد دوره افشاری
نادرشاه افشار پس از گذاشتن تاجِ مرواریدنشان بر سر، مشهد را به عنوان پایتخت خود انتخاب میکند؛ این انتخاب چهره این محدوده را از شهری مذهبی به اقلیمی سیاسی-نظامی تغییر میدهد؛ پس از آن است که به واسطه غنایم و گنجهای فراوان نادر که حاصل پیروزی او در لشکرکشی به هندوستان و دیگربلاد است، مشهد با شتابی بیسابقه گسترش و اهمیت پیدا میکند، تا آنجا که جمعیتِ آن به حدود ۶٠ هزار خانوار میرسد؛ این بار نادر مشکل کمآبیِ شهر را با انتقالِ آب بند گلستان حل میکند. توسعه کاخباغ حکومتی چهارباغ و احداث عمارتهای جدید هشتبهشت، ساخت چند کاروانسرای جدید و توقف نهضت مدرسهسازی در مشهد را میتوان از عمدهترین موارد تغییرات کالبدی شهر در این دوره نام برد. پس از قتل نادر مشهد نه تنها از مرکزیت سیاسی کشور افتاد، بلکه مرکزیت خراسان را هم از دست داد و با پایان دوره افشاری دوباره جمعیت به چندهزار خانوار کاهش یافت.
مشهد دوره قاجاری
سال ١٢١٨ وقتی قاجارها مشهد را فتح کردند، فصلی جدید در تاریخ این شهر گشوده شد، بهطوریکه از این دوره به بعد، مشهد پیوسته مرکز خراسان قرار میگیرد. افزون بر این، در این دوره سپاهیان زیادی که عموما از خارجِ خراسان به این ولایت رهسپار شده بودند، مشهد را تبدیل به شهری نظامی کردند. درگیریِ والی خراسان با حکام هرات، اُزبکان بخارایی، خوارزمی و ترکمانان دشتِ خاوران بر تاریخ و وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی کالبدی مشهد اثر میگذارد که مهاجرت ١٠٠٠ خانوار مروی به مشهد در پی جدایی این شهر از ایران و همچنین از دست رفتن هرات زمینهساز این تحولات است. از سوی دیگر در این قرن، ترکمانتازی در اطراف مشهد شدت گرفته است و سبب ناامنی و کوچ مردم روستاهای همجوار به مشهد میشود؛ انعقاد قرارداد «آخال» در آخرین سال این قرنِ قمری (١٢۶٠خورشیدی) عامل توقف ترکمنتازیها و بازگشت آرامش میشود. اما بالاخره در سال ١٢٨۵خورشیدی انقلاب مشروطه، تحولاتی را در کشور رقم میزند که میتوان آنها را در مشهد با تغییر اداره شهر از قالب سنتی به شیوه نوین شهرداری و تأسیس بلدیه و ایجاد تأسیساتی چون لولهکشی آب، احداث کارخانه برق، ورود اتومبیل و ایجاد اداراتِ حکومتی نوین مشاهده کرد.