عکس‌ها و گلوله‌ها


عکس‌ها و گلوله‌ها

عکاسی جنگ را می توان یکی از انواع سخت و پرمخاطره عکاسی دانست.


شهرآرا آنلاین - حمید سلطان آبادیان| ثبت عکس و پوشش تصویری جنگ ها و حضور در مناطق جنگی و درمیان درگیری های مسلحانه و پرتنش به هیچ عنوان کار آسانی نیست؛ به همین علت عکس های به ثبت رسیده در بحبوحه جنگ ها و اتفاقات پیرامون آن از تاثیرگذارترین عکس های ماندگار در تاریخ عکاسی دنیاست. عکاسی جنگ به عموم مردم کمک می کند تا عمق یک فاجعه جنگی را که معمولا ازطریق نوشتار انتقال یافتنی نیست، درک کنند. درواقع هدف اصلی عکاسی جنگ، به تصویر کشیدن چهره انسانی است که به هر شکل درگیر این نزاع و درگیری است؛ خواه یک سرباز درحال نبرد باشد، خواه یک کودک غمگین در منطقه ای ویران از جنگ.

کاترین لِروی(Catherine Leroy) یکی از عکاس های خبری مطرح فرانسوی است که چند جلد کتاب درمورد جنگ ویتنام و جنگ داخلی لبنان منتشر کرده است. او علاوه بر دریافت جوایز بسیار در حوزه عکاسی خبری، نخستین گزارشگر زنی بود که جایزه کاپا را برای پوشش جنگ داخلی لبنان در سال١٩٧۶ از آن خود کرد. این عکاس جنگ در یکی از خاطرات خود از جنگ اسرائیل و لبنان، فاجعه تلخ جنگ از نگاه خود را این گونه روایت می کند:

«حضورم در بیروت به دو دوره تقسیم می شود؛ دوره اول زمان جنگ های داخلی۱۹۷۵ تا ۱۹۷۶ بود و دوره دوم سال١٩٨٢ موقع محاصره اسرائیل. اوضاع خیلی خطرناک بود. حمله اسرائیل به خصوص بمباران ها از همه وحشتناک تر بود. من با دو عکاس دیگر کار می کردم. ما ساختمان درحال ساختی را پیدا کرده بودیم که به بخشی از شهر که بمباران می شد، دید خوبی داشت؛ البته بخشی که محدوده فلسطینی ها بود. بعد از دو روز کم کم توانستم به الگوی بمباران پی ببرم. از همه انفجارها عکاسی کردم. مجله تایم عکس ها را دوست داشت اما هرگز از عکس مردمی که به آن ها حمله شده بود، استفاده نکرد. انگار جنبه انسانی قربانیان بمباران اهمیتی نداشت. اسرائیلی ها آسایشگاه سالمندان و معلولان ذهنی را بمباران کردند اما عکس های آن واقعه را هم کسی ندید. امروز هم اوضاع همین طور است. هیچ مجله آمریکایی هرگز عکسی از فلسطینی های زخمی یا کشته شده به دست اسرائیل را چاپ نمی کند. یک ساختمان ده طبقه بعد از بمباران به ١٠متر هم نمی رسید. پِرِس شده بود. عکاسی نمی کردم اما مجبور بودم آنجا باشم. یک پسر هجده،نوزده ساله فلسطینی آنجا پرسه می زد. پیشم آمد و گفت: «چرا اومدی اینجا؟» گفتم: «روزنامه نگارم. باید اینجا باشم.» گفت: «حضورت اینجا برامون اهمیتی نداره، من همه دوستام رو از دست دادم. همه خانواده م رو اینجا از دست دادم، پس تو برای چی اینجایی؟ حضورت چه کاری قراره برای ما بکنه؟ هیچ کسی به ما اهمیت نمی ده... .» آن لحظه می خواستم گریه کنم. حق با او بود؛ بیشتر عکس هایم چاپ نشده بود. آن چندتایی هم که چاپ شده بود، تصویر هایی بود از یک منظره زیبا که بمباران شده بود. هیچ کسی عکسی از غیرنظامیان چاپ نمی کرد.»*

* به نقل از کتاب عکاسی زیر آتش/ پیتر هاو



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

آداب و رسوم شب یلدا در استان مازندران