این مؤلف و مترجم ادامه دادهاست: فرض کنید ما میگوییم علم سکولار است، به این معنا که مسئله علوم کاربردی (فنی و مهندسی و علوم پایه) این است که پدیدهای را بشناسد؛ مثلا در آزمایشگاه با آن کار میکند و به شناخت سکولار میرسد. در اینجا علم به این کاری ندارد که آیا این پدیده آفرینندهای دارد یا خیر. او فقط میخواهد به این پاسخ دهد که این چیست و چه کار میکند یا ما با آن چه کار میتوانیم بکنیم. در محدوده نگرش دنیایی آن چیزی را که بشر پیش میبرد نگرش سکولار میگویند. اگر به این معنا سکولار را در نظر بگیریم لزوما احساس شرم سکولار نیست، زیرا فرد میتواند هنجارهایی را که خودش میپذیرد و آنها را به عنوان هنجارهای نظام اخلاقیاش راهبر عمل خودش میکند، از آموزهها و هنجارهای دینی هم بگیرد اما چیزی که مهم است این است که او این را در پی ابلاغپذیری و تجویزپذیری نگرفته است. فرد مدرن وقتی که با احساس شرم آشنا باشد این هنجارها را به عنوان هنجاری که خودش به آن فکر میکند و ضرورت و صحت آن را پیدا میکند، میگیرد و بهصورت یک هنجار خودانگیخته به آن عمل میکند و لزوما این طور نیست که احساس شرم صرفا یک احساس گیتیانه است و نظام اخلاقیاش باید در ایدئولوژیهایی مادی اخذ شود. به نظر من میتواند از نظامهای دینی یا غیردینی گرفته شود اما وقتی فرد آن را دریافت میکند با خودانگیختگی میگیرد نه با تکلیفپذیری.
قاضیمرادی افزوده است: من به نظرم میرسد که معنای مصطلحی از سکولاریسم وجود دارد به عنوان عرفیشدن که در جامعه ما هم این معنا وجود دارد، درحالیکه در نظام اخلاقی عرفی هم بسیاری از هنجارها از اخلاق دینی گرفته شده است. اگر پندنامههای ما را که اخلاق عرفی را اشاعه میدهند ببینید، متوجه میشوید که مؤلفههایی از اخلاق دینی را دارند. اینکه ما صحبت از دروغ میکنیم و آنرا زشت میشماریم، هم پایه عرفی دارد و در جامعه، از تجربه زیسته انسانها بیرون آمده است و هم برپایه یک حکم دینی است. این است که عرف برآمده از تجربه زیسته جامعه است اما سکولاریسم یک نگرش است. نگرشی که تبیین هر موضوعی را در چارچوب جهانی میبیند که مقدس نیست و یک نیرو یا عامل خارجی بر آن سیطره ندارد، بلکه جهانی دنیوی را مدنظر دارد.