پزشک می شویم تا بیکار نمانیم!


پزشک می شویم تا بیکار نمانیم!

خانه کنکور پسرها شباهت زیادی با خانه کنکور دخترها دارد. پسرها هم ١٢ تا ١٣ ساعت درس می خوانند.


شهرآرا آنلاین - مهدیزاده - خانه کنکور پسرها شباهت زیادی با خانه کنکور دخترها دارد. پسرها هم ١٢ تا ١٣ ساعت درس می خوانند. دیر برسند جریمه می شوند. ساعت موظفی برای درس خواندن دارند؛ حداقل ۴۵ ساعت در هفته. کمتر از این میزان مطالعه، جریمه دارد. ساعت ورود و خروجشان باید از قبل مشخص باشد.

ساعت یک ربع به ١١ شب است اما خانه کنکور پسران در بولوار شریعتی مشهد همچنان شلوغ است. هیچ کس هنوز دل از میز تحریر نکنده است و همه میخکوب پای میز هستند. ابوالفضل یکی از پسران خانه کنکور است. امسال دومین سالی است که کنکور می دهد. می گوید اگر در رشته ای که می خواهد قبول نشود باید برود سربازی.درشتی و قرمزی چشم های ابوالفضل از پشت عینک ذره بینی ای که به چشم دارد بیشتر نمایان است؛ «در این چند ماه و به خاطر این همه درس خواندن، شماره عینکم یک شماره بیشتر شد. اما باید بخوانم چون فقط امسال فرصت دارم. اگر رتبه رشته پزشکی را نیاورم، باید بروم سربازی. الان که ماه رمضان است، وقتی به خانه می روم تا سحر سعی می کنم درس بخوانم. کلا در یک روز ۴ یا ۵ساعت می خوابم!»

ابوالفضل تا سال دوم دبیرستان رشته ریاضی فیزیک خوانده است. او می گوید برنامه نویسی و مهندسی کامپیوتر را خیلی دوست دارد اما به خاطر نظر پدر و مادرش رشته اش را تغییر داده است و تجربی می خواند؛ «بین فامیل چند مهندس داریم که هریک به شکلی بیکارند. یکی با ماشین مسافرکشی می کند. یکی دیگر از مهندس های فامیل، مغازه تجهیزات کامپیوتری باز کرده که با گران شدن لوازم کامپیوتر مشتری چندانی ندارد و تقریبا بیکار است. متنفرم از اینکه درس بخوانم و بعد از این همه زحمت، بیکار باشم. پدر و مادرم گفتند تغییر رشته بده و برو تجربی. مادرم می گفت دکترها هیچ وقت بیکار نیستند.»

-ازکجا می‌دانید دکترها بیکار نیستند؟

ابوالفضل برای پاسخ کمی فکر می کند و می گوید: دکترها همیشه بازار کار دارند، چون مریض همیشه هست. به نظر من کار دکترها فقط به خودشان بستگی دارد و اینکه چقدر توانمند باشند. اگر دکتری بیکار است، مشکل از خودش است. بعد هم من از کجا باید شرایط بازار کار را بدانم؟!

خود من دوبار پیش مشاور مدرسه که رفتم، گفت پزشکی خوب است. اما دقیق تر نمی دانست کدام گرایش دکتری خوب است و بازار کار دارد. با خودم گفتم جراحی مغز و اعصاب چون رشته سختی است، کمتر کسی سراغ این رشته می رود؛ به همین دلیل تمام تلاشم این است که بتوانم این رشته را بخوانم. پسرها، برخلاف دخترها که اولویتشان در انتخاب رشته، دغدغه بیکاری نیست، بیشتر از در نظر گرفتن علاقه و دیگر شرایط رشته ها، به آینده شغلی فکر می کنند.

پای صحبت هر کدام از درس خوان ها و به قول خودشان کتاب خورها که می نشینیم، از همین دغدغه می گویند. برای بیکار نماندن هم پزشکی را در اولویت انتخاب می کنند.

باربد با عینک گرد و موی فری که دارد، ظاهرش با بقیه بچه های سالن مطالعه متفاوت است. او پر انرژی است و می گوید: آدم باید در سخت ترین روزها هم به فکر خودش باشد و به سر و وضعش برسد. من از آن بچه های معروف درس خوان که فقط سرشان توی کتاب هست، نیستم. من فقط این چندماه می خواهم درس بخوانم تا رتبه خوبی بیاورم.باربد مثل بقیه بچه های خانه کنکور عشق پزشکی است؛ البته می خواهد پزشکی هنرمند شود؛ دوست دارم هم خواننده باشم، هم دکتر.»

پشت دیوار خانه کنکور و سالنِ مطالعه ای که همه عشق پزشکی ها پشت میز نشسته اند، مردم در رفت وآمدند. هر کدام دغدغه ای و شغلی دارند؛ از تعمیر ماشین گرفته تا کار در سیستم های برقی و... کاری که گره آن به دست کنکوری ها باز خواهد شد.



مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!