مرگ تدریجی جنگلها در سایه ارائه برنامههای ناکارآمد
آرمان- گروه اجتماعی: متاسفانه طی سالهای گذشته شاهد از بین رفتن سطح عظیمی از جنگلهای شمال کشور هستیم که ادامه داشتن این روند خود میتواند عاملی برای نابودی محیط زیست کشور باشد.
گفتنی است خبر از بین رفتن جنگلهای شمال کشور تداعیگر از بین رفتن جنگلهای زاگرس میباشد، جنگلهایی که روزگاری نه چندان دور در شمال کشور رخ نمایی میکرد و خود یکی از جنگلهای اصلی کشور به شمار میآمد اما امروزه متاسفانه بنا به دلایل مختلفی مانند عدم نظارت دقیق سوءاستفاده از جنگلها و همچنین اهمال کاری مردم به راحتی از بین رفته است.
نبود بودجه لازم
با نگاهی گذرا به ردیف بودجه چند سال گذشته میتوان به این مهم دست یافت که متاسفانه طی سالهای اخیر بودجه قابل توجهی برای حفاظت از جنگلها اختصاص نیافته است که این خود میتواند عاملی برای مرگ تدریجی جنگلهای کشور به حساب آید، چراکه بنا به اظهارنظر کارشناسان اختصاص بودجه لازم خود میتواند عاملی برای حفاظت از جنگلها باشد. از سوی دیگر باید خاطرنشان کرد که عدم ارائه برنامهریزیهای مناسب برای حفاظت از جنگلها خود میتواند یکی دیگر از عوامل از بین رفتن آنها محسوب شود، چراکه با نگاهی گذرا در کشورهای دیگر میتوان به این مهم دست یافت که ارائه برنامهریزیهای کلان و تخصصی خود میتواند عامل اصلی برای حفاظت از جنگلها باشد.پر واضح است که تغییرات اقلیمی نیز میتواند تاثیر بسزایی در از بین رفتن جنگلها بر جای بگذارد، چراکه طی چند سال گذشته تغییرات اقلیمی در بسیاری از کشورها باعث خشکسالی و از بین رفتن جنگلها شده است که البته ایران نیز از این مساله مستثنی نبوده ،هرچند بنا به گفته برخی از کارشناسان کشور وارد تر سالی شده است، اما باید در نظر داشت که با بارندگی چند ماه اخیر نمیتوان این ادعا را داشت که کشور وارد تر سالی شده، بلکه تر سالی دارای مولفههای بسیاری میباشد.
بررسی نقش مردم
باید در نظر داشت که مردم نقش تاثیرگذاری در از بین رفتن جنگلهای کشور دارند، چراکه طبق آمار موجود عامل انسانی یکی از مهمترین عوامل در از بین رفتن جنگلهای شمال کشور محسوب میشود بهعنوان مثال آتشسوزیهایی که عامل آن انسان است و یا بریدن درختان یا حتی خانهسازی در جنگل نیز خود میتواند تاثیر بسزایی در از بین رفتن جنگلها داشته باشد، اما حال این سوال مطرح میشود که چرا تا به امروز شاهد کاهش تخریب به واسطه عوامل انسانی نبودهایم. به عبارت بهتر اگر با این عامل مقابله میشد شاید امروز شاهد تخریب کمتری در جنگلهای کشور بودیم.
طرح تنفس هم نتوانست
همانگونه که میدانیم طرح تنفس جنگلها دارای ایرادات فراوانی میباشد، چراکه با توسعه پایدار در تضاد است، از این رو بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که طرح تنفس جنگلها با توسعه پایدار در تضاد است که این خود میتواند عاملی برای شکست این طرح محسوب شود. به عبارت ساده تر یک طرح زمانی میتواند موفق باشد که با سه مولفه یعنی اکولوژی اجتماعی و اقتصادی همخوانی داشته باشد که البته طرح تنفس جنگل متاسفانه با هیچیک از این مولفهها فصل اشتراک چندانی ندارد که این خود میتواند عاملی برای شکست این طرح به حساب آید، چرا که باید در نظر داشت با اجرای طرح تنفس جنگلها قیمت چوب افزایش پیدا خواهد کرد و همچنین آمار بیکاری نیز رو به افزایش رفته است که این خود میتواند از مهمترین پیامدهای منفی اجرای طرح تنفس جنگل باشد. از طرف دیگر باید خاطرنشان کرد که طرح تنفس جنگلها که از گذشته نیز وجود داشته است اما بنا به دلایل مختلف منجر به شکست شده است حال این سوال مطرح میشود چرا با وجود شکست این طرح دوباره بهارستان نشینها اصرار بر اجرای آن داشتند؟ با نگاهی گذرا بر جنگلهایی که طرحهای از این جنس در آن به مرحله اجرا در نیامده است میتوان به این مهم دست یافت که عدم اجرای طرحهایی از این دست خود میتواند عاملی برای حفاظت جنگلها محسوب شود.
عدم ارائه آمار دقیق از مساحت جنگلها
متاسفانه طی چند سال اخیر شاهد عدم ارائه آمار دقیق مساحت جنگلهای کشور هستیم که این خود میتواند نشان از کاهش چشمگیر سطح جنگلهای کشور داشته باشد، چراکه تا چند سال قبل بهطور پیوسته و دقیق آمار مساحت جنگلها مطرح میشد اما متاسفانه طی چند سال گذشته این اتفاق به بهانههای مختلف بهصورت دقیق انجام نمیشود که این خود جای بسی تأمل دارد. در پایان باید یادآور شد که نابودی جنگلها خود عاملی برای از بین رفتن محیط زیست و افزایش آلودگی هوا محسوب میشود، چراکه سالانه طبق آمار موجود جنگلها ۶۸ تن رسوب و گوگرد را جذب میکنند که این خود میتواند عاملی برای کاهش آلودگی هوا محسوب شود، اما این در حالی است که متاسفانه از بین رفتن جنگلها با سرعت قابل توجهی در حال تحقق میباشد ولی در مقابل هیچ سازمانی مسئولیت آن را بر عهده نمیگیرد که این خود جای بسی تأمل دارد.