صیغه و همخوابی با زنان از ساعتی تا زیارتی +عکس | صیغه موقت
صیغه و همخوابی با زنان از ساعتی تا زیارتی +عکس صیغه زنان در تعداد زیادی از شهرها به اسانی قابل انجام است، مردان میتوانند زنان را از چند دقیقه تا هر مدت زمانی که مورد توافق باشد صیغه کنند و با وی رابطه جنسی داشته باشند. امروز با هم مقوله صیغه زنان را کاملا بررسی میکنیم. طبق گزارش انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران شمار دخترانی که...
صیغه و همخوابی با زنان از ساعتی تا زیارتی +عکس
صیغه زنان در تعداد زیادی از شهرها به اسانی قابل انجام است، مردان میتوانند زنان را از چند دقیقه تا هر مدت زمانی که مورد توافق باشد صیغه کنند و با وی رابطه جنسی داشته باشند. امروز با هم مقوله صیغه زنان را کاملا بررسی میکنیم. طبق گزارش انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران شمار دخترانی که در زیر سن 15سال ازدواج کردهاند از 33 هزار نفر درسال 1385 به ۴۳ هزار نفردر سال 1388 رسیده است؛ یعنی 30درصد افزایش در عرض سه سال. این درحالی است که تنها درسال ۹۴، نزدیک به 13هزار کودک به واسطه طلاق بیوه شده اند.
به گزارش پارس ناز، ازدواج کودکان حالا مدتهاست که محل نقد و اعتراض فعالان حقوق کودک و برخی مسئولین قرار گرفته است؛ کسانی که به هرنحوی میخواهند یکشبه جلوی ازدواج کودکان را بگیرند. از تهران و کلانشهرها، سنتها و فرهنگ مناطق محروم را نقد میکنند بدون این که به سنتها احترام بگذارند و گاهی تحقیقی نمیکنند که ریشه این نوع ازدواجها را بررسی کنند. اتفاقی که از نگاه مرد سالارانه بیرون می آید و پیشگیری ازآن به صورت ضربتی و ناگهانی نه تنها مشکلی را حل نمیکند
که موجب قتلهای ناموسی و خودکشی نیز میشود. ازدواجی که آمار آن سال به سال زیاد میشود و آنرا نتیجه فشارهای اجتماعی و فرهنگی، حمایتهای دولتی و شرعی، ریشهدار شدن فقر و میل والدین به بازرسی روابط جنسی دخترانشان میدانند.
مسئلهای که به گفته فعالان حقوق کودک ریشه در مناطقی دارد که به صورت بومی، قبیلهای و عشایری زندگی میکنند و نگاه سنتی در آن غالب است. آمارهای رسمی و دولتی ایران حاکی از این است که سالانه دهها هزار دختر و پسر زیر سن 15سالگی توسط خانوادههایشان وادار به ازدواج میشوند. شمار واقعی این کودکان در حقیقت بالاتر از این آمارها است. تعداد زیادی از خانوادهها در ایران ازدواج در سنین پایین را ثبت نمیکنند یا بصورت غیر رسمی به ثبت میرسانند.
این جا همه ی زود ازدواج میکنند
«این جا دخترای بالای ۱۸ سال پیردخترن. ما خواهر ۱۳ سالهمون رو دادیم به پسر عموم که اون موقع ۱۹ سالش بود. ازدواج کرد و ما هم ۴ میلیون تومن گرفتیم. خود من ۱۵ سالم بود که خانوادهام مجبورم کردن شوهر کنم. یادمه یه هفته تموم لب به غذا نزدم. چند بار داداشمم کتکم زد. میگفت تو حتماً یکی زیر سرت داری که نمیخوای شوهر کنی. من فقط نمیخواستم عروسی کنم. چند سال گذشت و نفهمیدم چی شد.
همین حالا دو تا بچه دارم از مردی که هنوز برام غریبه است. اصلا از رفتار شوهرم و زندگیم راضی نیستم توروخدا به هر شخصی رسیدید، خواهش میکنم بهش بگید زود ازدواج نکنه. حتی اگه سرشو بخوان ببرن زود ازدواج نکنه.» اینها صحبتهای زنی است که هنوز بزرگ نشده، مسئولیت دو بچه را هم دارد. زنی که میداند حتی انتظار نمیتواند
شرایط زندگیش را در دشتهایی که سمبل انتظار هستند روبهراه کند. زندگیش را دشتی سوخته میبیند و تنها هرروز بیدار میشود تا شب را طی کند و مراقب است که اگر توانش را داشته باشد و حتی اگر سرش را ببرند دخترش به سرنوشت او دچار نشود. کامنتهایی از پژوهش کامیل احمدی درباره ازدواج کودکان.
کامیل احمدی، انسانشناس و پژوهشگر اجتماعی است. پژوهشگری که کار خودرا در مورد ختنه زنان آغاز کرد و بعد از این که با دخترکی روبرو شد که فرزندش را در آغوش داشت، تصمیم گرفت که پژوهشی در مورد ازدواج کودکان در کشور انجام دهد. پژوهشی که در هفت استان خراسانرضوی، آذربایجانشرقی، خوزستان، سیستانوبلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان انجام شد. استانهایی که اگرچه سنت و فرهنگ حرف اول را در ترویج ازدواج کودکان میزند اما فقر اقتصادی و اجتماعی بیشترین تأثیر را در تداوم ازدواج زودهنگام کودکان داشته است.
از صیغه ساعتی تا صیغههای زیارتی!
در همین میان احمدی، درباره اثر تحقیقی جدیدش به نام «خانهای روی آب» که چندی پیش رونمایی شد، گفته است: «کاربرد دیگری که در صیغه وجوددارد، صیغه محرمیت است. در حقیقت آیه و کلماتی که در صیغه موقت برای حلالکردن دو نفر و تسهیل رابطه جنسی خوانده میشود، همان آیات و کلماتی است
که برای صیغه محرمیت جاری میشود. فرق اینها نوع کاربردشان است؛ بین دو کودکی که نامزد و نافبر هستند و ممکن است با دیدگاه خانوادهها دچار خطا و گناه و روابط داخل ازدواج شوند، صیغه محرمیت جاری میکنند.علاوه بر این برای فرزندخواندهها هم این صیغه جاری میشود و کاربردهای متفاوتی دارد. نوع خاص آن برای کودکانی است که قرار است در آینده وارد رابطه ازدواجی بشوند ودر دل این محرمیت و سالهایی که با هم بزرگ میشوند،
روابط متعددی از قبیل روابط جنسی اتفاق میافتد که عواقب خاص خودش را دارد. پیشینه تاریخی صیغه به ایران باستان، زمان پیامبر و قبلتر برمیگردد. در همین مورد آقای رفسنجانی درسال ۶۴ در خطبه نماز جمعه درباره صیغه صحبت کردند و ازآن زمان وارد قانون شد اما نقدهای جدی به آن وارد است زیرا حقوق زن رعایت نمیشود.»
احمدی درباره اثر تحقیقیاش گفته بود: «روش مطالعه ما بیشتر می دانی ودر سه کلانشهر تهران، مشهد و اصفهان بوده است. در واقع بررسی شده که ماهیت تغییر شکل صیغه چطور بوده است؟ در گذشته یک فرد ثروتمند زنی را صیغه میکرد و برای او خانهای میخرید و تمام نیازهای مالیاش را تامین میکرد ولی دراین سالها نوع صیغه بسیار متفاوت شده است و شبکههای مجازی و اینترنت کمک فراوانی به گسترش آن کردهاند. در حال حاضر صیغه ساعتی، شبانه، با مسکن و خوراک، زیارتی و… داریم
و علاوه بر این نوع نگاه مردم به صیغه تغییر کرده است. صیغه همیشه یک قبحی داشته و هنوز هم دارد. دراین ساختار همه ی چیز قانونمند و شرعی میشود. بنابر این این تسهیل رابطه جنسی به ازدواج کودکان دامن میزند. در واقع صیغه محرمیت به ازدواج زودهنگام کودکان مشروعیت میدهد و کودکان را وارد قرارداد شرعی میکند که روابط دیگری مانند رابطه جنسی ازآن بیرون میآید که در تعداد زیادی از موارد به باردارشدن و سقطجنین ودر نهایت فشار برای ازدواج منجر میشود.»
تلاش برای نظارت کودکان با ازدواج در سن پایین
فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و بیسوادی، تاثیر و مشروعیت دین رایج در منطقههای مختلف از جمله عوامل مشترکی است در تمامی جهان که سبب شده کودک همسری زنده بماند. احمدی از تاثیر تکنولوژی بر ازدواج کودکان براساس مشاهدات خود در پژوهشش گفته: «در گفتگوهایی که با افراد در مناطق مختلف داشتم ترس و نگرانی والدین از تکنولوژی وجود داشت.
بیشتر والدین نظرشان این بود که باوجود اینترنت و شبکههای مجازی نمیتوانند کنترلی بر رفتار کودکانشان داشته باشند و شبکههای ارتباط جمعی ممکن است فرزندان آنان را وارد رواط جنسی پیش از ازدواج کند که باعث آبروریزی آنها شود. بهمین دلیل تصمیم میگیرند که تا چشموگوش دختر و پسرشان باز نشده است به اصطلاح وی را سر و سامان دهند و ازدواج کنند.»
او درکنار عوامل دیگر خواست مردان برای انتخاب گزینه ازدواج دختران کم سن و سال را نیز بعنوان یکی از عوامل ازدواج دختران کودک با مردان سن بالا میداند که از دید او گرایشی جنسی دراین نوع ازدواج نشانههای بیماری پدوفیلیارا با خود دارد.احمدی گفته است: «نگرش مادرشوهرها و زنان مسن خانواده که تا عروس کوچک است میتوان وی را بار آورد و همان طورکه میخواهند وارد خانواده کنند یکی از عوامل ازدواج دختران پایین سن ۱۸ سال است.»
خراسان رضوی؛ رتبه اول در ازدواج کودکان
براساس آمارهای منتشر شده توسط معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، خراسان رضوی با ثبت ۶۷۵۹ مورد از ازدواج کودکان در رتبه اول قرار دارد. درحالیکه بنظر میرسد بدلیل حضور بیشتر اتباع کشور های دیگر در استان های شرقی کشور که اوراق شناسایی ندارند، امکان ثبت ازدواج آنها فراهم نباشد و بهمین دلیل این آمار میتواند بیش از این مقدار باشد.
استانهای آذربایجان شرقی با ۳۳۴۸ مورد، رتبه دوم و سیستان و بلوچستان نیز با ثبت ۲۳۵۵ مورد ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال، رتبه سوم رابه خود اختصاص دادهاند. در ادامه این گزارش درحالیکه استان خوزستان با ۲۱۵۰ مورد ازدواج ثبت شده کودکان ۱۰ تا ۱۴ سال، رتبه ۴ کشور رابه خود اختصاص داده است، استان تهران نیز با ۱۷۴۲ مورد، در رتبه ۸ این جدول قرار گرفته است.
خطرناکترین بخش ازدواج کودکان، خارجشدن از سیکل آموزش است
طیبه سیاوشی، نماینده مجلس شواری اسلامی و عضو فراکسیون زنان مجلس نیز درباره نحوه ورود مجلس به موضوع ازدواج کودکان گفته است: «بحث کودک-همسری بیش از یکسال است که در مجلس شروع شده ولی بدلیل همان پارادایمهای مخالف هنوز نتوانستهایم به نتیجه مشخصی برسیم. سال گذشته آماری از طلاق کودکان به دست ما رسید که بسیار تکاندهنده بود. طبق قانون دختران در سن ۱۳ سالگی و پسران در سن ۱۵ سالگی میتوانند ازدواج کنند.
اگر از مناسب بودن یا نبودن این سن بگذریم بازهم تعداد زیادی از ازدواجها زیر این سن و با صدور گواهی رشد صورت میگیرد و این اتفاق در حاشیه شهرها بیشتر است که خطرناکترین بخش این ازدواجها خارج شدن کودکان از سیکل آموزش است که باعث میشود این کودکان درصورت طلاق بدون هیچ مهارتی وارد جامعه شوند و بخش زیادی از آنها به تنفروشی روی آورند.»
سیاوشی با اشاره به تلاش برخی نمایندگان برای ممنوع شدن ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال میگوید: «ما توانستیم از آیتالله مکارم شیرازی درباره تغییر سن رشد فتوا بگیریم و نتیجه جلسات فراوان ما با تعداد زیادی از مخالفان تغییر سن ازدواج این شد که ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال ممنوع شود اما با افزایش سن ازدواج موافقت نشد
و من بسیار برای این گروه که هزینههایی که شرایط کودک-بیوهها میتواند به نظام تحمیل کند چشمپوشی میکنند متاسفم.»او اظهار امیدواری کرده که تصویب این لایحه در مجلس صورت بگیرد و نقطه شروعی باشد برای تحقق و توجه به حقوق کودکان.
خاطرات یک زن صیغه ای
او درکنار خوبی های متعه، از آسیب ها و سختی هایش برای زنان میگوید. خانمی ۲۹ ساله،با یکبار سابقه ی ازدواج و طلاق و ۳ بار تجربه ی عقد موقت… به گزارش پایگاه خبری تارود، هرگاه سخن از متعه و عقد موقت می شود، مانند وارد شدن به حیاط خلوت شرم و حیا است که بایستی با احتیاط و قدم به قدم گام گذاشت.
هنوز این حلال خدا در عرف جامعه حرام است و با دیده ای تلخ به آن می نگرند. تکلیف ۱ میلیون ۲۰۰ هزار بیوه را چه می شود، کسی پاسخگو نیست. فقط امان از روزی که دانسته شود کسی صیغه شده یا صیغه کرده .. فورا اخلاق ناپسند مان سر برافراشته و بگو و مگوها آغازیدن گرفته و پرده دری از آبروی مومن رخ میدهد.
به دین و مذهب، رویکردی عرفی داریم و نه رویکردی ایمانی به عرف. تفاوت این دو در آن است که اگر نگاهی عرفی به دین و مذهب داشته باشیم، نتیجه اش سکولاریسم و عبور از تابوت دین می شود که جایی برای حضور خدا و احکام دین وجود نخواهد داشت. انگاره های آسمانی رابا محک عرف و پسند مردم می سنجند و قوانین شریعت به کناری گزارده میشوند. اما اگر نگاه به عرف و رفتارهای اجتماعی از دریچه شرع مقدس باشد و کردارها و پندارها رابا آن تنظیم کنیم،
ثمره اش حیات طیبه و زندگی ایمانی است که خوشبختی دنیا و عاقبت بخیری است. عده ای از حلال های خداوند در جامعه ایرانی به محاق فراموشی سپرده شده و یا تضعیف شده اند، از قبیل: متعه یا عقد موقت. مکروه ترین حلال خداوند، طلاق و جدایی از همسر است که شوربختانه با رشدی ۱۶ درصدی در حال افزایش است، اما جامعه عرفی ما هم آنرا پذیرفته است و به طالق و مطلق نگاه نامتعارفی نمیکند. ولی چه شده که اگر کسی مخصوصا خانم بیوه،
بدلیل دور شدن از خبائث و حفظ حقوقش، به حلال خداوند عمل کند و به عقد شرعی مردی در بیاید، نخستین اشخاصی که به وی با چشم متهم و مجرم می نگرند، خانواده و اطرافیان و آشنایان اش هستند؟ چرا در تحمل رفتارهای دیگران، تا به این اندازه خودخواه و چشم بسته برخورد میکنیم
و حتی به «غیبت» کردن رو می آوریم؟ گناهی که قبح اش از «زنا» بیشتر است!!! و به اسانی آبروی برادر و خواهر ایمانی مان را می ریزیم و حقوق اش را پایمال می سازیم؟ حتی برای یکبار هم که شده، به این مسئله بی تعصب بنگریم و ذهنیت های نادرست رابه گوشه ای بنهیم و از زاویه یک خانم «محروم شده از حق اش» توجه کنیم
و دلائل و درد دل شان را گوش کنیم. شاید حقّی داشته باشند و بیش از این قربانی را سرزنش نکنیم .. *** او درکنار خوبی های متعه،از آسیب ها و سختی هایش برای زنان میگوید. خانمی ۲۹ ساله، با یکبار سابقه ی ازدواج و طلاق و ۳ بار تجربه ی عقد موقت… ـ چطور با متعه آشنا شدید؟ خانمی از بستگان که از همسرش جدا شده بود، با آقای پزشکی آشنا شده بود که من در جریانش بودم.
در منزل که صحبتش می شد، یادم هست اوایل که مادرم راضی نبودند. ولی بعد کم کم که سر موضوع صحبت میکردیم، دلایل قانع کننده می آوردیم و یکی از کسانی که سعی می کرد با استدلال راضی شان کند، من بودم. ـ آن موقع متأهل بودید؟ در دوران نامزدی بودیم. ـ یعنی آن زمان نگاه خود شما مثبت بود به قضیه؟ بله.من میدانستم که با آن فرد رابطه خوبی دارد. از این طرف هم نگاه میکردم، میدیدم نیازهایی دارد.
متعه قطعاً بهتر هست تا به سمت گناه برود. من بحث شرعی قضیه را نگاه میکردم. ـ چی شد که خود شما متعه را تجربه کردید؟ بعد از جدایی، نخستین بار من جایی کار میکردم و آقایی به من پیشنهاد داد. من قبول نکردم. ـ چرا قبول نکردید؟ ترسی بود… ـ چه ترسی؟ من تازه جدا شده بودم و میترسیدم که باز در رابطه ای بیفتم که رابطه بیماری باشد و از نظر روحی درگیرم کند. یکی هم نگاه خانواده. ـ به این فکر نکردید که می شود به خانواده نگفت؟
چرا خب؛ ولی این احساس بد که میخواهم کاری را بی اطلاع خانواده انجام دهم، همیشه بودو مرا درگیر می کرد. بعدتر هم پیش آمد که این پنهانکاری بود؛ ولی فقط تا مدتی بودو بعدش ترجیح دادم با مادرم در بین بگذارم. ـ وقتی به آن آقا نه گفتید، سعی نکرد شما را توجیه کند؟
آن آقا اول پیشنهاد یک رابطه دوستانه را داد. بعد پیشنهاد عقد موقت را داد. بعد خیلی جدی این پیشنهاد که به صورت دائم، همسر دومش بشوم. ـ تفاوت سنی شما چقدر بود؟ ۸-۷سال و بچه هم داشت. ـ چرا چنین احساس نیازی بود؟ یعنی کاستی هایی از طرف همسرش داشت یا به خاطر این که کسی را دیده که خیلی دوست دارد با او باشد و… هردو با هم بود؛ یعنی اولی باعث شده بود که دومی به وجود بیاید و علاقه ای را بیرون از فضای خانواده جستجو کند. همین را هم دقیقاً به من گفت. بعد هم ماجرا به جایی رسید که من همه ی ی این ها رابه همسرش گفتم.
من و همسرش با هم دوست بودیم. با این که من حق میدهم که ظرفیت نداشته باشد و سخت باشد برایش قبول این قضیه؛ رابطه ما به هم خورد. ـ فکر نکردید که گفتن این قضیه و شرح دلایلش رابطه انها را خراب کند؟ سعی کردم طوری بگویم که این اتفاق نیفتد. ابتدا هم خودش چون حدس زده بودو به من زنگ زد. اولش وقتی ماجرای ابراز علاقه همسرش رابه من فهمید، خیلی ناراحت شد. مدام می گفت چراباید اینطور شود! من دلایلش را گفتم.
اول همه ی تقصیرات را گردن همسرش انداخت؛ اما بعد قبول کرد که کاستی هایی داشته؛ ولی باز نمی توانست بپذیرد که این دلیلی شود که همسرش سراغ زن دیگری برود. آن موقع خیلی خوب و دوستانه با من برخورد کرد، ولی بعد به تحریک اطرافیانش رفتار خیلی بدی با من داشت. در حالیکه من خودم اصلاً نمی خواستم در آن فضا بمانم، سعی کرد من را بیرون بیندازد! به رغم میل باطنی من رابطه ما قبل از این اتفاقات، خانوادگی شده بود
و چند بار هم منزل ما آمده بودند.همسرش پیگیر برخی کارهای من بود. من ناخواسته وارد این ماجرا شدم و این آقا خودش را وارد زندگی من کرده بودو سعی می کرد به هر نحوی شده من را دراین رابطه نگه دارد. ـ حالا از نخستین باری بگویید که متعه را قبول کردید. نخستین بار، ۸-۷ ماه بعد این قضیه بود. همان احساس نیاز به بودن یک نفر که با خواهرم و یکی از دوستانم در موردش صحبت کردیم و هردو دراین فکر بودند که اگر مورد خوبی بود، ما رابا هم آشنا کنند.
یکی دو مورد حتی خواهرم معرفی کرد که صحبت کردیم و من به دلایلی نپذیرفتم. مثلا یکی شان اصلاً از نظر اعتقادی به من نمیخورد؛ حتی اگر میگفتیم که همین حالا بی محرمیت با هم رابطه داشته باشیم، برای این فرد مهم نبود! ـ شما گفته بودید که کسانی معرفی شوند؟ بله؛ من به خواهرم گفته بودم که نیاز دارم، هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ جسمی که کسی کنارم باشد. بعدتر دوستم هم کسی را معرفی کرد.
بعد از مدتی که از آشنایی ما گذشت، من خودم پیشنهاد دادم که محرم بشویم. آدم بسیار با اخلاقی بود؛ تمایل و موقعیت این رابطه را هم داشت. این نخستین بار بود. ـ یعنی موقعیت این فرد چطور بود؟ نزدیک سی سال داشت و تا آن زمان همیشه تنها بود. نیاز متقابل به این ارتباط را داشت. ـ چطور شد از مخالفت بار اول به این موافقت رسیدید که خود شما پیشنهاد دهنده بودید؟ شاید آن نگاه ترسآلود،
دلیل چندم باشد و من دلایل دیگری داشتم که گفتم نه. آن زمان من تازه جدا شده بودم و اصلاً نمی خواستم وارد یک رابطه جدید عاطفی بشوم. آن رابطه هم دقیقاً داشت عاطفی شروع می شد. آن آقا قبل از هر چیز به من ابراز علاقه می کرد. ـ از سختی جدایی درصورت شروع عاطفی قضیه می ترسیدید؟ بله.در چنین حالتی طبق معمولً دلایل شروع یک رابطه منطقی نیست؛ احساس نیاز واقعی نیست. همه ی چیز درگیر احساسات لحظه ای هست
که میآید و میرود و زود هم تمام می شود. تعهدی بر پایبندی نیست؛ چون دوست داشتن تعهدی نمی آورد برای فرد؛ این که میگوید من تو را دوست دارم، تعهد نمی آورد! و تنها زن را وابسته به یک محبت غیر واقعی میکند. ـ طرف مقابل چرا داشت به این رابطه موقت تن می داد؟ مجرد بود یا متأهل؟ مجرد بود. نسبت
به اطرافیان و دوستانش، خیلی کم درگیر رابطه با جنس مخالف شده بود. همین باعث شده بود که محجوب باشد. یک نگاه اخلاقی به موضوع داشت؛ میگفت من عذاب وجدان میگیرم که با دختری ارتباط داشته باشم و نخواهم که با او ازدواج کنم. ولی چنین مشکلی رابا شرایط من نداشت و می گفت تو شرایط محرمیت موقت را داری و من و تو می توانیم محرم شویم. ـ این آقا شرایط ازدواج دائم را نداشت؟
خودش این طور می گفت که ندارد. ـ نگران قضاوت بقیه نبودید؟ اوایل به خانواده نگفتم؛ ولی بعد از مدتی گفتم. برخوردها بد بود. هنوز هم این موضوع حل نشده.مادرم بعد از مدتی که موضوع را گفتم، خیلی آسان و منطقی به من حق داد و کنار من بود. ولی اعضای دیگر خانواده این طور نبودند. ـ بار اول زمان محرمیت چه مدتی بود؟ حدود یکسال و نیم با هم بودیم. حالا قطع می شد و مدتی فاصله می افتاد و باز صیغه می خواندیم.
بعد ازآن یکسال و نیم هم این طور نبود که مرا رها کند؛ هنوز هم خبر می گیرد و گاهی مشکلی داشتم، میآید کمک من. ـ چرا قطع شد؟ وابستگی ایجاد شده بودو ترس از اتفاقاتیکه این وابستگی ایجاد میکرد. مادر آن شخص متوجه ارتباط پسرش با یک زن مطلقه شده بودو ترس و نگرانی خودرا دائما به ما منتقل می کرد.بیشتر من به خاطر حرفی که مادرش زده بود خودم را کنار کشیدم. گفته بود از زن های بیوه باید بترسی و این نگاه خیلی آزاردهنده بود.
ـ دراین مدت یکسال و نیم، خواستگار نداشتید برای ازدواج دائم؟ داشتم. ـ احساس عذاب وجدان نمیکردید؟ چرا خب؛ خواستگاری داشتم که جدی هم شد. در مراحل اولیه که داشتیم آشنا می شدیم، من در دوران عده ی محرمیت موقتم بودم. یعنی خواستگار که آمد و قرار شد من فکر کنم، صیغه را باطل کردیم. من دراین دوران که از طرفی دوره عده عقد موقتم با آن آقا بودو از طرفی با این خواستگارم بطور جدی حرف می زدم،
دائماً با خودم درگیر بودم. ـ به خواستگار قضیه ی این محرمیت موقت را نگفته بودید؟ نه؛ ظرفیت پذیرش این موضوع نیست. زمانی رسید که من وادار شدم قضیه را بیان کنم. معاشرت خانوادگی بودو همه ی گفتند که با هم محرم شوید و از طرفی من شرعاً نمی توانستم! من وادار شدم که قضیه رابا خواستگارم مطرح کنم و همین امر، آغازی بود بر این که یک بی اعتمادی و بی محبتی پیش بیاید. از محبت آن آقا به من کاسته شد.
این موضوع به هم خورد و یکی از دلایل اصلی اش هم همین قضیه بود. وقتی من موضوع را گفتم، مثالی زد که هر وقت من به آن فکر می کنم، برایم خیلی تلخ است. روایتی از پیامبر نقل کرد با این مضمون که اگر مرد مسلمانی با یک زن فاحشه ازدواج کند و باعث اصلاح او شود… این مثال را درباره من زد! ترسناک بود.
این باعث شد که نخستین برخورد منفی بین ما پیش بیاید. من گفتم اگر شما دارید یک شرایط کاملاً حلال رابا همچین شرایطی قیاس میکنید، سکوت می کنم و شما رابه همان دین و پیامبری که ازآن حرف میزنید، وا میگذارم. سعی کرد توجیه کند؛ ولی این توجیه ها هیچ وقت فایده نداشت.
هنوز هم سعی می کنم به آن مثال که به شدت اذیت دهنده بود فکر نکنم. این یکی از آسیب های بزرگ عقد موقت هست. ممکن هست گاهی از یک دختر باکره پرسیده شود که تا به حال کسی را دوست داشتی؛ ولی وقتی خانم مطلقه یا بیوه ای قرار هست ازدواج کند و از او می پرسند آیا با کسی بودی یا نه، منظورشان
این هست که آیا تا به حال محرم موقت کسی بودی! این طور وقت ها دروغ گفتن خیلی سخت است و گفتن حقیقت سخت تر ازآن! چون شما وقتی حقیقت را می گویی باید یک عمر برای خودت نگاهها و حرف های تلخ و اذیت دهنده را بخری در حالیکه کار اشتباهی انجام نداده ای! فقط همین بیوه یا مطلقه بودن یکسری سختی ها دارد؛ چه رسد به این که بگویی من دراین مدت با کسی دیگر بودم!حتی اگر این رابطه حلال باشد.
همان خواستگاری که گفتم، نگاهش یک نگاه کاملاً منفی بود. با این که فرد کاملا مذهبی ای هم بود. ـ این نگاه، نگاه شرعی نیست؛ نگاه عرفی ست… نگاه عرفی هست؛ ولی این آقا و کسان دیگر آن رابا شرع مخلوط میکنند. خیلی وقت ها میگویند تقوا داشته باشید و تنهایی و عواقبش را تحمل کنید؛ متعه برای شرایط خیلی خاص است. من این را قبول دارم که برای شرایط خیلی خاص است، مثلا دختر باکره تا وقتی از سن ازدواج نگذشته،
شرایطش با مطلقه یا بیوه متفاوت است. اما این که بگوییم تقوا داشته باشید و این هم یک جور امتحان است و تحمل کنید، درست نیست. گاهی پیامد های این تنها ماندن برای یک زن جبران ناپذیر است. اما متاسفانه این نگاه های بسته که با استدلال های اخلاقی توجیه اش میکنند وجوددارد. ـ فرد مطلقه یا بیوه این امکان را ندارد که گزینه هایی مثل خودرا بیابد و با واسطه پیشنهاد ازدواج دائم بدهد که نخواهد سراغ متعه و آسیب هایش برود؟
این هم می شود، ولی باز ریسک هست. به خاطر نگاهی که در جامعه ما نسبت به بحث خواستگاری خانم از آقا وجوددارد. وقتی خانم پیشنهاد میدهد، آقا پایش را عقب میکشد. خانم هایی که شرایط خاص دارند، حتی گاهی یک ابراز علاقه ی ساده هم نمیتوانند بکنند. برای دخترها هم سخت هست، اما برای خانم بیوه یا مطلقه قضیه ناممکن هست تقریبا؛ انگار محکوم هستند به یکسری چیزها. نگاه عرفی جامعه محکوم شان کرده،
اصلاً نگاه شرعی اینگونه نیست. ـ آسیب هایی که مدّ نظرتان هست، چیست؟ یکی از آسیب های متعه، این هست که چون دائم نیست و تحت شرایطی اتفاق میوفتد، بعد از یک مدتی گاهی کوتاه، گاهی طولانی آن آقا می رود؛ و هیچ تضمینی وجود ندارد که آن خانم بعد ازآن رابطه ازدواج دائم کند و چون یک مدت رابطه ای را تجربه کرده، تحمل این تنهایی دوباره خیلی سخت تر است. بعد برای جبرانش مجدداً با کسی دیگر وارد یک رابطه ای میشوند،
بعد آن تمام میشود و یکیدیگر و … عملاً این قضیه تبدیل می شود به یک خودکشی تدریجی. در حالیکه این موضوع برای مرد آن گونه نیست؛ مرد میتواند در آن ِ واحد با چند نفر باشد و حتی در تمام طول زندگی اش آن گونه باشد. مردها کمتر خسارت روحی به شان وارد می شود. بعد هم آقایی که تجربه متعه دارد، اگر هنگام ازدواج دائم آنرا مطرح کند، چندان منفی تلقی نمیشود؛ حتی برخی نگاه مثبت دارند که چه جوان خوبی بوده
که نیازش را از راه شرعی بر طرف کرده و سراغ گناه نرفته است. اما یک خانم نمیتواند آن گونه باشد؛ خانم در چنین روابطی محکوم است ودر جامعه ی ما عرف نیست که خانمها از این نیازشان حرف بزنند. عرف نیست که بماند؛ اصلاً نگاه منفی هست. ـ این آسیب ها برای زمانی هست که فرد موضوع رابه خواستگارش بگوید؛ اگر نگوید، چطور؟ وقتی سؤال می شود، چاره ای جز گفتن نیست. از طرفی وقتی گفته نمیشود،
یک ترسی همیشه با آدم هست که اگر رابطه یا رابطه هایی راکه من در آن بودم، یکی اش را این آقا متوجه شود، چه می شود! ـ راست گفتن هم باعث از دست دادن یک زندگی می شود که! از دست دادن یک زندگی خیلی بهتر است از این که وارد یک زندگی بشوی که همیشه به تو یک نگاه تحقیرآمیز می شود. بیشتر هم مذهبی ها چنین نگاهی دارند؛ چون اساساً این حرفی که ما میزنیم در مورد افراد مذهبی هست دیگر؛
غیرمذهبی ها که برای شان فرقی نمیکند! مذهبی ها انگار بیشتر این نگاه را دارند که خانم یک مدت تنهایی و پیامدهایش را تحمل کند، بالاخره یک مورد مناسب برای ازدواج دائم پیش میآید! نگاه به خانمی که چنین تجربه هایی دارد، نگاه بعنوان یک زن هرزه است! «سخت بود گفتن این لفظ، ولی دقیقاً این عین نگاهی است که به چنین زنی دارند، در حالیکه اصلاً گناهی نکرده است» توقع دارند زن در هر شرایطی که هست،
با سختی تحمل کند و منتظر بماند تا کسی با اسب سپید بیاید! این توقع بیجایی است و نگاه شرعی هم نیست. چرا زن باید از راهی که خدا برای او گذاشته، استفاده نکند؟! یکیدیگر از آسیب های متعه، همین نوع نگاه است؛ نکته ای که مورد غفلت قرار گرفته است. آیا می شود شرط کرد که طرف مقابل تا زمان فراهم شدن شرایط ازدواج دائم، بماند؟ طبیعتاً نمیشود. از طرفی گاهی هم خانم میـــخواهد عقد باطل شود
که آقا اینکار را نمیکند. از مواردی هم که باید مراقب بود، پیشگیری از بچه دار شدن است. ـ این ها که گفتید، همگی تابعی از نگاه بیرون است، اما نگاه خودت چطور؟ در درون خودت چه احساسی داری؟ من همیشه نه این که رضایت کامل داشته باشم و بگویم که از این شرایط راضی هستم، ولی چون شرایطی هست که خدا برای من خواسته، رضایت میدهم. منظورم از شرایطی که خدا خواسته، روابطم نیست؛ مطلقه بودن است
و این که شرایط و گزینه مناسب برای ازدواج دائم برای من تا کنون پیش نیامده، و از طرفی نیازهایی که وجوددارد و من به خاطرش وارد یک رابطه میشوم. وقتی سختی ها و قضاوت کردن های دیگران و نوع نگاه شان هست، دراین موضع قرار می گیرم که به خودم حق میدهم. همیشه یک جور خودم را قربانی نگاه های جامعه احساس کردم. ـ تا حالا با چند نفر چنین ارتباطی داشتید؟ ۳نفر . ـ چرا هیچ کدام از این ۳ نفر آن گونه نبود که اگرهم موقت هست، ثابت باشد؟
همیشه این موضوع را خودم مطرح میکردم. در ابتدای همان رابطه. من همیشه وقتی میخواهم وارد رابطه ای بشوم، دوست دارم طرف مقابل صادق باشد و من بدانم چرا وارد این رابطه می شود؛ فقط نیاز جسمی ست یا روحی یا قرار است چقدر وقت بگذارد و …؛ یعنی آگاهانه وارد رابطه بشوم. خیلی وقت ها ولی این صداقت وجود ندارد؛ با یک اسم دیگری شروع میکنند؛ عاقلانه جلو نمیآیند و صادق نیستند. من یک چیزی را آسان بگویم،
خیلی از آقایانی که سراغ این رابطه میآیند، قسمتی از روحشان می لنگد؛ مریض هستند! خیلی وقت ها خودشان نپذیرفته اند تنها نیاز جسمی، آنها رابه یک رابطه کشانده. و همین گول زدن خودشان باعث می شود با طرف مقابل هم صادق نباشند ودر نهایت در طول رابطه به آن خانم صدمات زیادی وارد می شود. ـ حتی اگر مجرد باشند؟ نه؛ در مجردها خیلی کم هست.من بهترین رابطه ای که داشتم،
با همان آقا بود که مجرد بود. باقی هم مجرد بودند، اما تجربه ازدواج و طلاق داشتند. او که اصلاً ازدواج نکرده بود، خیلی بهتر از دو نفر دیگر بود. ـ حالا هر کدام این ها در ذهن تو یک خاطره ی تلخ هستند؟ نه؛ اولی این طور نیست. باقی اما تلخ هستند. چون هر کدام قسمتی از وجود مرا با خود بردند در قبال چیزی که به دست نیاوردم. یک زن وقتی وارد رابطه ای با یک مرد می شود، فقط جسمش را در اختیار آن مرد قرار نمیدهد، روحش را هم میگذارد.
در صورتی که مردها این طور نیستند. بعد وقتی آدم در ازای دادن روحش چیزی به دست نیاورده است، دقیقاً مثل این هست که قسمتی از خودش را داده و رفته! برای چه چیزی؟ هیچوقت جواب این سوال را پیدا نمیکنید. اگر به شکل خوبی تمام شده باشد، این حس نیست. مثلا در مورد اول برای من این طور نشد. حتی بعد آن هم به من زنگ می زد و جویای احوالم بود. حتی اگر مشکلی داشتم، برایم حل می کرد.
این یعنی من تنها جسمم رابا این فرد به اشتراک نگذاشته بودم؛ همان طور که خودش. یعنی آن شخص این نگاه را نداشت. درکنار داشتن جسم من به روح من هم اهمیت می داد. ـ چرا جدا شدید؟ داشت وابستگی عاطفی پیش می آمد؛ بیش تر هم از طرف من… ـ شما به خاطر این مسئله یک موقعیت ازدواج را از دست دادید؛ ناراحت نیستید؟ به خاطر او نبود؛ فقط یکی از دلایلش او بود. نه؛ من از او ناراحت نیستم. از نگاهها و برخوردهای دیگران ناراحت هستم.
خود این قضیه یک امر شرعی است؛ اما به این قضیه شرعی خیلی بد نگاه میشود. نگاه این هست که من باید منتظر می ماندم و با همه ی سختیهای تنهایی می ساختم تا یک نفر با خودرو لوکس بیاید دنبال من! وقتی خدا یک راه میانبر برای من قرار داده است، چرا استفاده نکنم؟ ـ تا به حال شده که این قضیه رابه کسی پیشنهاد کنید؟ نه، مستقیم به کسی پیشنهاد ندادم… ـ فکر میکنید به چه کسانی می شود
پیشنهاد داد که از متعه استفاده کنند؟ خود پیشنهاد، پیشنهاد بدی نیست؛ خصوصاً به کسیکه نیاز روحی و جسمی دارد و یا احتیاج به یک حمایتی دارد. ولی مهم است که با چه کسی! این «با چه کسی» خیلی سخت هست برای زنان که خودشان نمیتوانند پیشنهاد دهنده باشند. باید منتظر باشد که برایش پیش بیاید. ـ فرد چه شرایطی باید داشته باشد که سراغ متعه رفتن برای او مجاز باشد؟ «سکوت طولانی» دارم فکر می کنم؛
خیلی سخت هست به کلمه گفتن. تمام احساس نیازی که تنهایی برای یک آدم می آورد؛ هم روحی، هم جسمی. گاهی شرایط اجباری زندگی اجتماعی و اقتصادی هم موجب می شود یک زن نیاز به یک حامی داشته باشد و همیشه شرایط ازدواج دائم فراهم نمیشود. وقتی هم شرایط ازدواج دائم فراهم نباشد، متعه راه حل خوبی است. ـ بین مرد و زن تفاوت هست دراین شرایط؟ بنظر من مردهایی که میخواهند ازدواج موقت داشته باشند
و همسر هم دارند، بهتر هست که همسر دوم «دائم» بگیرند یا حداقل مدت عقد موقت شان خیلی طولانی باشد، شبیه یک ازدواج دائم. ـ چرا؟ چون این طور بیش تر از خودشان به زن دوم توجه میکنند. زمان و تعهد بیشتری نسبت به او دارند. ولی مرد متأهلی که فقط به خاطر خودش دنبال عقد موقت می رود، نرود بهتر است! چون زنها حتی دریک رابطه ی موقت خیلی خوب هم احساس رضایت کامل ندارند، چون موقت است.
همین موقت بودن خیلی اذیت دهنده است. حتی وقتی با کسیکه مجرد است، ارتباط برقرار می شود، این واقعیت که این آدم یک روز تمام می شود و من هم برای او تمام میشوم و و این که شاید تو تنها بمانی ولی آن شخص یک ازدواج دائم داشته باشد. اینها خیلی آزارد هنده است. شاید در مورد مردی که متأهل است، این احساس کمتر باشد و خانم دوم حتی یک احساس پیروزی هم داشته باشد. این یک واقعیت زنانه است.
اگر آن آقا برای خانم دوم وقت بگذارد؛ محبت کند، آن خانم این تعلق و تعهد رابه عینه میبیند. ـ در دوره عقد موقت وظایف همسری چگونه ایفا می شود؟ بیشتر آقایان تصورشان این هست که دلیل متعه نیاز جسمی ست. برایشان مسئولیت نمی آورد که بخواهند وظیفه ای برای خودشان قائل شوند. هر کاری هم انجام دهند بنظر خودشان لطف است! مگر این که قبلش شرط شده باشد؛
حالا چه به لحاظ مالی و چه زمانی که باید بگذرانند و … البته این در همه ی موارد صدق نمیکند. ـ مهریه چه درنظر میگرفتید؟ از یک شاخه گل تا یک مبلغی پول. ـ با تمام شدن زمان متعه، احساس خلاء عاطفی پیش نمیآید؟ طبیعتاً پیش میآید. در همان دوران هم با فکر کردن به این که «یک روزی تمام می شود»، این احساس پیش میآید. این حس موقت بودن، اذیت دهنده است؛ خصوصاً اگر رابطه خوبی باشد.
این که آدم همسر موقت مردی شود که همسر دارد، اصلاً جالب نیست؛ مگر این که آن آقا واقعاً دلیل قانع کننده ای داشته باشد یا این که شرایط مالی اش را داشته باشد و شرایط دیگر را؛ طوریکه وقت گذراندن با همسر دوم به زندگی اول آسیبی وارد نکند. در غیر این صورت جالب نیست کسیکه همسر دارد، سراغ متعه برود.
ـ شاید بعد مدتی همسر دوم هم مثل همسر اول، دلش را زد و رفت سراغ بعدی! اگر بنا بر دل زدن باشد که باید حق بدهیم به نگاه منفیای که وجوددارد! چنین آدمی قطعاً بیمار هست. همین حالا جالب است که خیلی از کسانی که واقعاَ شرایط متعه را دارند، ساکت هستند و خودشان را سانسور میکنند. نیازشان را نمیگویند؛ حتی فکر کردن به چنین نیازی را موجب شرمندگی پیش خودشان میدانند. کسانی خیلی به خودشان جسارت اینکار را میدهند
که چندان نیاز و دلیلی هم نداشته است. تنوع طلبی چیز خوبی نیست؛ خیلی از اساتید اخلاق این تنوع طلبی را سرزنش میکنند. گاهی ایراد از کم گذاشتن همسر اول هست که این طور مواقع مرد حق دارد. ـ برخی هم متعه را خلاف حقوق زن میدانند که فقط منفعت مرد را تأمین میکند… واقعاً این طور نیست؛
چون نیاز دو طرفه هست. مگر زن نیاز جنسی یا روحی و عاطفی ندارد؟! تنهایی هم برای آقایان و هم برای خانمها اذیت دهنده است. خدا در قرآن میگوید ما زن و مرد را برای آرامش هم دیگر قرار دادیم؛ نمیگوید زن برای آرامش مرد! ـ همین حالا منتظر ازدواج دائم هستید؟ بله. ـ و اگر موردی برای موقت پیش بیاید… قبول نمیکنم.مواردی هم بوده اخیراً که رد کردم. خسته شدم. به نظرم آن زندگی یک جور خودکشی تدریجی بود. هم اکنون ترجیح میدهم سختی ها را بیشتر تحمل کنم. موقت بودن، خیلی سخت است.
حتی اگر خودت با این موضوع کنار آمده باشی، نگاه های جامعه و اطرافیان همیشه بخشی از ذهنت را درگیر میکند و مثل خوره روحت را میخورد. ـ نظر شما در ترویج و تبلیغ متعه چیست؟ ترویجش را مشکلی ندارم؛ چه متعه، چه تعدد زوجات. چون واقعاً آقایانی هستند که توانایی داشتن همسر دوم را دارند و خانم هایی هم هستند که به یک همسر دائم نیاز دارند و از طرفی شرایط ازدواج را ندارند. ـ همسر اول چه می شود؟
نگاهی که هم اکنون در جامعه نسبت به همسر دوم وجوددارد، چیزی هست که به جامعه ی ما تزریق شده است و تا یک زمانی اصلاً در ایران نبوده است. خیلی از آقایان دو همسر داشتند و حتی دریک خانه زندگی میکردند. همین همین حالا هم من سراغ دارم، دو خانمی راکه همسر یک آقا هستند ودر آپارتمان کنار هم زندگی میکنند. مردی که توانایی روحی و عاطفی و مادی برای تأمین دو زن را داشته باشد، چرا چنین کاری نکند؟
!قطعاً جلوی خیلی از فسادها گرفته می شود. ـ همسر اول چی؟ او که از نظر روحی این قضیه را نمی پذیرد. باید این مورد برای زن اول جا بیفتد. باید اول دنبال این بگردیم که چرا تا یک زمانی هیچ مشکلی نبوده و بعد مشکلدار شده! این تفکر از کجا آمده؟! این تفکر در همین ایران ۵۰ یا ۶۰ سال پیش نبوده یا خیلی کم بوده است. ـ شما اگر همسر مردی باشد و او قصد ازدواج مجدد داشته باشد، مشکلی ندارید؟
اگر توان اداره ی دو همسر را داشته باشد، مشکلی ندارم. من خیلی به این قضیه فکر کردم و واقعاً با آن مشکلی ندارم. من نمیگویم حالا برود با کسیکه خیلی زندگی مناسب و نرمالی دارد، ازدواج کند؛ یک زنی را تحت حمایت خودش بگیرد که نیاز به یک مرد دارد و موقعیت ازدواج برایش پیش نیامده و اگر آن زن «همسر اول» واقعاً یک زن مؤمن خود ساخته ای باشد، این قضیه را قبول میکند.
چون یک زن از بسیاری احساسات اذیت دهنده مثل تنهایی، عدم امنیت و نیاز نجات پیدا میکند. زن هایی که تن به متعه میدهند، خیلی وقت ها دنبال یک پناهگاه هستند؛ بیشتر دنبال یک حامی و یک سرپناه امن هستند. چرا یک زنی که خدا را می شناسد، فقط خودش را ببیند و با این قضیه مخالفت کند؟ ـ فکر نمیکنید شما حسب شرایط خودتان دارید این را میگویید؟ بله؛ من چون این شرایط را دارم، این حرف ها را میزنم؛
اما خیلی خوب است که آدم ها بتوانند خودشان را جای کسی بگذارند که شرایط این چنینی دارد. پس تکلیف این زنها و تکلیف فسادی که در جامعه ایجاد می شود، چه می شود؟! فکر میکنید همه ی ی زن های مطلقه یا بیوه سراغ متعه میروند؟ نه؛ بسیاری هم به حرام می افتند. اگرچه اعتقادات خودشان را هم دارند. ولی وادار میشوند؛ نیاز مالی، بچه دار بودن، حالا هر چی! اینها همه ی زنجیروار به هم ربط دارد. ـ با همه ی ی آسیب هایی که گفتید
و اذیت هایی که شدید، باز در آخر میگویید درست است؟ کار مثبتی است؛ ولی در شرایط خودش. دو طرف باید شرایطش را داشته باشند. نوع نگاه جامعه هم به متعه باید تغییر کند. اصل همین نوع نگاه است که می شود از طریق سینما و صدا و سیما و داستان نویسی و رسانه ها و آوردن مثال های خوب و موفق درکنار دلایل منطقی و بررسی شده این نگاه اشتباه را تغییر داد.
ـ نگران نیستید این گفتگو که کار شد، بشما در کامنت ها بد و بیراه گفته شود ؟ احساسم این هست که احتمالاً خیلی ها علیه من موضع خواهند گرفت؛ آقایان به دلیلی و خانمها به دلیلی دیگر! خانم های متأهل بیشتر …
صیغه و همخوابی با زنان از ساعتی تا زیارتی +عکس | صیغه موقت دختران و زنان