مسئولیتهایی بر دوش کودکان
آرمان- مسئولیتپذیری یک عنصر برجسته در موفقیت انسان است و نشان دادن احساس مسئولیت یک امر ذاتی نیست بلکه این ویژگی در متن خانواده و روابط اجتماعی و تعاملاتی که فرد با دیگران دارد امکان رشد پیدا می کند و والدین در این میان نقش محوری را در انتقال روحیه مسئولانه به کودک دارند. از این رو مهم است که والدین از سنین پایین فرزندانشان، مسئولیت پذیری را آموزش و با آنها تمرین کنند.
والدین الگوی مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیری یک خصوصیت رفتاریست امری قابل آموزش نیست البته این سخن به آن معنی نیست که آموزش در کسب این خصوصیت بهوسیله کودکان مضر است بلکه منظور این است که دارای کارایی اندک است. امور اکتسابی در طول زمان کسب میگردند برای آنکه خصلتی اخلاقی مانند مسئولیتپذیری را به کودک خود آموزش بدهید بهترین معلم خود شما هستید.
آموزشهای تشویقی نه تنبیهی
با مهربانی به فرزندتان کمک کنید تا کارهایش را انجام بدهد، او در نهایت یاد میگیرد خودش به تنهایی از پس آنها بربیاید. اگر با مهربانی و خوشرویی به بچهها کمک کنید، مسئولیتهایشان را زودتر یاد میگیرند. وقتی کودک نوپای شما شیر را روی زمین میریزد، بگویید: «اشکال نداره، با هم تمیزش میکنیم» و بعد خودتان یک دستمال بردارید و یکی هم به او بدهید. وقتی کودک پیشدبستانی شما کفشهایش را سر راه رها میکند، کفشها را به دست او بدهید و از او بخواهید آنها را سر جایشان بگذارد، با مهربانی به او بگویید: «همیشه وسایلمون رو سر جاش میذاریم.»این کار را تا وقتی بچهها بزرگ شوند باید به روشهای مختلف انجام بدهید. اگر با مهربانی و خوشرفتاری به کودکتان تذکر بدهید و کمکش کنید، او هم ناراحت نمیشود و غر نمیزند.
می تواند هر کاری را با پشتکار انجام دهد
یادگیری پذیرش مسئولیت در قبال وظایف خود، آن است که کودک درک کند که قادرنبودن با راحت نبودن متفاوت است.کودکان این دو را یکی می دانند، بنابراین کاری که دوست ندارند انجام دهند، فکر می کنند که نمی توانند آنرا انجام دهند.پس از آنجایی که کار سخت را نمی توانند انجام دهند، نیاز دارند که فرد دیگری انجامش دهد و معمولا آن فرد دیگر یکی از والدین است. این طرز فکر مانع از یادگیری این مطلب می شود که زندگی و مشکلات او، مسئولیت خود ونه فرد دیگر است. باید از سنین پایینتر، کودک عادت کند که برخی از کارها سختی دارند. آنها باید تشخیص دهند بین کاری که برایشان سختی دارد با کاری که قادر به انجام آن نیستند تفاوت وجود دارد و نباید کار را به صرف اینکه سخت است، رها کنند. می توان گفت یکی از ضعفهای تربیتی اکثر والدین امروزی این است که اجازه نمی دهند کودکشان طعم سختیها را بکشد وهمیشه سعی می کنند آنچه را دلخواه کودک است بدون هیچرنجی در اختیار او گذاشته و او را از تجربه سختیهای زندگی برهانند در حالی که کودک باید با رنجها وسختیهای طبیعی زندگی آشنا شود ودر بیشتر مواقع این سختیها تجربه سازند و موجب افزایش حس ارزشمندی وبا کفایتبودن در کودک می شوند .
برنامهریزی
نظم و برنامهریزی در زندگی کودکان بسیار اساسی است، یکی از مهمترین دلایلش هم این است که به آنها فرصتهای زیادی میدهد تا بتوانند خودشان را مدیریت کنند. ابتدا، برنامه زمان خواب و جمعکردن اسباببازیها و آمادهشدن در صبح را به آنها یاد بدهید. بعد از آن میتوانند عادات درسخواندن و نظافت را بهدرستی یاد بگیرند. در نهایت مهارتهای اولیه زندگی را از طریق تکرار کارهای خانه مانند شستن لباسها و آماده کردن یک غذای ساده، یاد میگیرند.