دشتی به وسعت یک کویر
گذر از لابه لای باغ های پسته که تازه جوانه زده اند، ابتدای مسیر را بسیار زیبا می کند و پس از طی کردن ١۵کیلومتر مسافت از شهرستان وارد جاده ای صحرایی می شویم. با خودرو معمولی نمی توان کل دشت را دید؛ باید یا موتوری مناسب این نواحی در اختیار داشت یا خودرویی که بتواند از میان تپه های کوچک و بزرگ و مسیر سنگلاخ این منطقه عبور کند. خودرو را لب جاده خاکی رها می کنیم و ادامه مسیر را با محیط بان همراهمان طی می کنیم.
در مسیر رسیدن تا دل کویر، حامد می گوید که منطقه شکار ممنوع دشت نوبهار حدود ٧٠ هزار هکتار است، اما وسعت این منطقه کویری بسیار عظیم است. این دشت از یک سو به شهرستان مه ولات، از سوی دیگر به شهرستان بجستان و گناباد و از سمتی دیگر به تربت حیدریه وصل می شود و در این منطقه انواع و اقسام حیوانات و موجوادت زنده، زندگی می کنند، اما مهم ترین گونه های جانوری این منطقه، آهو و پرنده ای کمیاب به نام هوبره است.
به گفته این محیط بان، هوبره از آن دست پرندگانی است که در منطقه خراسان رضوی، تنها در دشت نوبهار یافت می شود. پرنده بسیار زیبا و دارای قدرت استتار است. البته متأسفانه با توجه به شکارهای غیر مجازی که صورت گرفته، این پرنده جزو گونه های در معرض انقراض است.
وسط کویر نوبهار، تپه ای بزرگ دیده می شود که پاسگاهی روی آن تپه واقع شده است. این مکان، محل استقرار ٢محیط بان منطقه و بهترین نقطه برای اشراف کامل به منطقه است. بارندگی های خوب امسال در پایین تپه، دریاچه ای زیبا ایجاد کرده است و پرندگان مهاجر به این دریاچه آمده اند.
رخ نمایی درختان تاغ در جای جای دشت
توقف در پاسگاه محیط بانی بسیار کوتاه است. به دلیل نبود زمان کافی باید منطقه را با آقای افراز به سرعت طی کنیم تا بتوانیم گونه های مختلف جانوری را که محیط بانان از آن ها حفاظت می کنند، ببینیم. به همین دلیل از پاسگاه فاصله می گیریم و کیلومتر ها آن سو تر می رویم. دشتی زیبا چشم ها را به تماشای زیبایی های خلقت می کشاند. قسمتی از دشت ریگزار است و قسمتی دیگر نمکزار. عظمت و شکوه کویر را همان گونه که دکتر شریعتی در کتاب کویر خود نقل کرده است، می توان دید. در جای جای کویر درختان تاغ و گز همان درختان صبور کتاب کویر دکتر شریعتی، را می توان دید.
در برخی نقاط دشت، آبشخورهایی ساخته دست بشر برای آهو و دیگر پرندگان و جانوران کار گذاشته شده است. از پشت سر که نگاه می کنیم، تپه ای که پاسگاه محیط بانی روی آن قرار گرفته، مانند نقطه سیاهی در دل کویر مشخص است. هنگام حرکت، چند رأس آهو از دور دست دیده می شوند که به سرعت در حال دویدن هستند.
حامد می گوید: در این فصل آهوها به صورت گله ای زندگی نمی کنند؛ چرا که این فصل، زمان زاد و ولد این حیوانات است و به همین دلیل بیشتر تنها به چرا مشغول می شوند. این موضوع کار را برای گروه ما بسیار سخت می کند. باید مانند عقاب های آسمان، چشمانی تیز داشت تا بتوان آهویی را دید.
بچه آهویی زیر درخت تاغ
بالاخره پس از طی کردن مسافتی زیاد در کنار یک آبشخور، و زیر یکی از درختان تاغ، دو گوش دیده می شود. محیط بان با صدای بلند می گوید: بچه آهو! بچه آهو! حسین آقا، راننده خودرو، به سرعت مسیر خود را تغییر می دهد تا این لحظه ناب را بتوانیم ثبت کنیم. به آرامی نزدیک آهو می شویم. محیط بان به ما گوشزد می کند که این آهو چند روزی بیشتر نیست که به دنیا آمده و اگر خیلی نزدیکش شویم، ممکن است دل بترکاند. چشمان آهو خیره به ماست. به طور قطع در همین نزدیکی ها چشمان مادر این آهوی زیبا نیز خیره به بچه اش است تا آدم ها آسیبی به او نرسانند.
از بچه آهو دور می شویم تا این حیوان زیبا که به شدت ترسیده است، کمی آسوده شود. از جا برمی خیزد و آرام آرام به سمت مادرش که در گوشه ای از کویر مخفی شده است می رود. هر از گاهی دوباره برمی گردد و ما را نگاه می کند تا خیالش راحت شود که کسی به دنبالش نمی آید.
بالشی از هیزم و رختخوابی از شن های کویر
حرکت خود را در دشت ادامه می دهیم و به آب انباری می رسیم. روی سقف آب انبار، شاهینی دیده می شود که به دنبال شکارش می گردد و شاید هم از پرواز خسته شده و در حال استرحت است. خودرو که به آب انبار نزدیک می شود، شاهین نیز به سرعت بال های خود را می گشاید و از منطقه دور می شود. کنار آب انبار، نایلونی پر از خس و خاشاک زیر یک درخت کویری دیده می شود. حامد می گوید: شب هایی که باید از منطقه به صورت دقیق و شبانه حفاظت کنیم، برای استراحت این خس و خاشاک را در پلاستیک می ریزیم و به جای بالش از آن استفاده می کنیم.
حامد در ادامه مسیر، داستان ورود به کار محیط بانی را تعریف می کند؛ او می گوید: ۶ سال است که محیط بان شده ام و از ٢سال پیش به این منطقه بکر آمده ام. متأسفانه امکانات ما در اینجا بسیار کم و وسعت دشت بسیار است. حضور ٢نفر برای حفاظت از این منطقه با تمام خطرات طبیعی و غیرطبیعی اش، کار را برای ما بسیار سخت تر می کند. اما عشق به طبیعت است که توانسته ما را در اینجا نگه دارد.
آن همه سختی و این حقوق کم
حامد از حقوق بخور ونمیر محیط بانان هم گلایه می کند و می گوید: من و همکارم از صبح زود به این منطقه می آییم و تا شب باید از کل این منطقه عظیم و بزرگ محافظت کنیم. حقوقم با تمام سختی های کار تنها یک میلیون و ٨٠٠ هزار تومان است. با شکارچیان غیر مجاز همیشه درگیر می شویم؛ همین چند هفته پیش بود که سر صبح با چند شکارچی غیر مجاز درگیرشدیم و توانستیم آن ها را دادگاهی کنیم.
اسلحه ای که وزنش را باید تحمل کرد
در دستان این محیط بان اسلحه ای سنگین است، اما برای حامد بیشتر حکم یک چوب دستی را دارد. می گوید: به طور قطع استفاده از اسلحه در این شرایط دست ما را می لرزاند، اما شکارچیان غیرمجاز به راحتی این کار را انجام می دهند. آن ها هر لحظه ممکن است به ما شلیک کنند، ولی ما به سختی می توانیم از اسلحه مان استفاده کنیم؛ زیرا مسئولیت استفاده از آن بسیار زیاد است.
دریاچه ای زیبا در قلب کویر
هنوز گشت زنی در منطقه تمام نشده است و باید به سمت جاده گناباد و آن سوی دشت نوبهار برویم. با خودرو به سرعت در حال حرکت هستیم و از میان خاک و خاشاک، ریگ و ریگزار گذر می کنیم تا به دریاچه ای بسیار زیبا در دل کویر می رسیم. اصلا فکرش را هم نمی کردم در دل کویر و با آن آفتاب سوزانش، دریچه ای به این وسعت و زیبایی وجود داشته باشد. علت به وجود آمدن این دریاچه باران های خوب بهاری امسال بوده است. اما همین دریاچه در دل کویر سبب شده پرندگان مهاجر برای استراحت در این منطقه فرود بیایند.
بازی درناها در آب
وسط دریاچه ٢درنای زیبا با هم حرکت می کنند. نمی توانیم از دیدن آن ها محروم شویم و باید خود را به نزدیک ترین نقطه به این درناها برسانیم. آرام و بی سر و صدا خود را به نزدیکی محل حضور این ٢درنا می رسانیم. بازی های این ٢درنا در دل آب، چشم هر بیننده ای را به خود خیره می کند. این ٢پرنده زیبا گاهی کنار هم می ایستند و گاهی پشت به پشت هم حرکت می کند. چشم درناها که به گروه می افتد، به سرعت بال های سفیدشان را می گشایند و به آن سوی دریاچه پرواز می کنند. این پرندگان زیبا که رنگ زیر بال هایشان قرمز است با پروزاشان در دل کویر نوبهار، خودنمایی می کنند.
محیط بانان دشت نوبهار حتی بی سیم ندارند
باید به پاسگاه برویم. حامد با همکارش تماس می گیرد اما تلفن همراه آنتن نمی دهد. از او می پرسم: مگر بی سیم ندارید؟ می گوید: یکی دیگر از مشکلات ما در اینجا نبود وسایل ارتباطی است و نداشتن بی سیم، کار ارتباطی را برای ما بسیار سخت کرده است.
به پاسگاه که برمی گردیم، مهدی علی نیا در انتظارمان است. او ١٠ سال سابقه کار دارد و در تمام طول خدمتش، از منطقه شکار ممنوعه دشت نوبهار حفاظت کرده است. علی نیا ٣٨ سال دارد و دارای ٢فرزند است. صورت سوخته او نشان از سختی کارش دارد. می گوید: ١٠ سال در این منطقه فعالیت کرده ام و تمام وحوش این منطقه را می شناسم.
علی نیا ادامه می دهد: در این منطقه پستاندارانی از قبیل گرگ، روباه در گونه های مختلف، گربه وحشی، کفتار و آهو و پرندگانی ازجمله پرندگان شکاری بالابان، بحری و پرنده ای دیگر به نام هوبره و خزندگانی نظیر تیزمار، مار پلنگی، افعی شاخ دار، گرزمار و مار جعفری زندگی می کنند. البته پرندگان مهاجری هم نظیر پرندگان آبزی مانند درنا و فلامینگو در برخی فصول به این منطقه وارد می شوند.
او نبود امکانات، کمبود نیروی انسانی، درگیری با شکارچیان غیر مجاز، نبود حمایت های قانونی در برخی اوقات و کار کردن بی وقفه زیر نور آفتاب سوزنده کویر و شب های تاریک و سرد آن را از جمله سختی های کارش میداند، اما به این مسئله باور دارد که اگر در این کار عشق به طبیعت و وحوش وجود نداشته باشد، یک دقیقه هم نمی توان کار کرد.
حس خوب نجات یک حیوان
حقوق علی نیا پس از ١٠ سال سابقه کاری، کمتر از ٢ میلیون تومان است. این محیط بان می گوید: تنها عشق به طبیعت است که مرا در اینجا نگه داشته است. وقتی یک آهو یا حیوانی را از بند شکارچیان غیر مجاز نجات می دهم، احساس می کنم فرزند خودم را نجات داده ام. من به این حیوانات عشق می ورزم و همین علاقه است که مرا در این کار نگه داشته است.
پس از پایان گشت و گذار در دشت نوبهار و گفت وگو با محیط بانان، به محل نمایندگی محیط زیست شهرستان مه ولات بازمی گردیم تا در پایان یک روز کاری با محیط بانان، با سرپرست این نمایندگی هم صحبت کنیم.
احکام قضایی اغلب بازدارنده نیست
حمید جوانبخت در ابتدا از معرفی شهرستان محل خدمت خود شروع می کند و پس از آن به جرائم مربوط به شکار غیر مجاز حیوانات و پرندگان می پردازد؛ او می گوید: جرائم ناشی از کشتن گونه های مختلف جانوری توسط شورای عالی محیط زیست تعیین می شود و متأسفانه اغلب مبالغ جریمه اندک است و بازدارندگی لازم را ندارد. او نیز به وضعیت حقوقی و معیشتی همکاران خود اشاره میکند و ادامه می دهد: یکی از مشکلات و دغدغه های اصلی همکاران ما، وضعیت حقوق و مزایای بسیار اندک است؛ چرا که آن ها از منطقه ای ١٧٠ هزار هکتاری( منطقه شکار ممنوع و منطقه آزاد دشت نوبهار) با زحمات فراوان محافظت می کنند، درحالی که حقوق دریافتی شان با میزان زحمات همخوانی ندارد. باید اذعان کرد که محیط بانی هم مثل آتش نشانی شغل نیست؛ عشق است؛ یعنی کسی که در این عرصه کار می کند، خود به خود به مسائل مادی و مالی فکر نمی کند.