شاخصهای نیروی انسانی کارآمد در فصلنامه «نهجالبلاغه»
گروه اندیشه ــ بیستوپنجمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «نهجالبلاغه»، به صاحب امتیازی دانشگاه بوعلی سینا، مدیر مسئولی مسیب یارمحمدی واصل و سردبیری سیدمهدی مسبوق به زیور طبع آراسته شد.
به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «نهجالبلاغه»، مقالاتی با عناوین «آثار فردی و اجتماعی مرگاندیشی از دیدگاه نهجالبلاغه» نوشته حامده خادم جهرمی؛ «اسلوب و فلسفۀ دعا از منظر نهجالبلاغه» تالیف معصومه حافظی و محمد رضا میرزائی؛ «بررسی و تحلیل شگرد احتجاج در کلمات قصار امام علی(ع)» به قلم علی نجفی ایوکی و منصوره طالبیان؛ «حفظ زیباشناسی مبتنی بر تفسیرپذیری استعاره در فرآیند ترجمه (بررسی تطبیقی روشهای نیومارک در استعارههای خطبة شقشقیه)» نوشته نوذر عباسی، بهنوش اصغری، محمود خورسندی و علی ضیغمی؛ «شاخصهای نیرویِ انسانیِ کارآمدِ نظام از منظر نهجالبلاغه: به قلم محمد سبحانی یامچی؛ «محقق سبزواری و تأثیرپذیری وی از اندیشههای امامعلی(ع) در امر حکومت و مؤلفههای آن در روضهالانوار عباسی» نوشته مهدی فیضی سخا و «نقد و بررسی دیدگاه سقراط درباره شناخت و نقش آن در انگیزش اخلاقی انسان با استفاده از کلام امام علی(ع)» تالیف محمدجواد دکامی منتشر شده است.
آثار فردی و اجتماعی مرگاندیشی
در چکیده مقاله «آثار فردی و اجتماعی مرگاندیشی از دیدگاه نهجالبلاغه» آمده است مرگ، بخشی از زندگی انسان است که اندیشیدن به آن تأثیر عمیقی بر حیات و نحوه زندگی انسان دارد؛ زیرا حیاتشناسی در مرگشناسی و مرگاندیشی در حیات آگاهی تأثیر متقابل دارد. با درک این موضوع که امام علی(ع) صاحب رفیعترین درجه مرگ آگاهی حضوری و مرگ باوری شهودی است؛ هدف این نوشتار، این است که با اتخاذ رویکردی توصیفی – تحلیلی، خطبهها، نامهها و حکمتهای نهجالبلاغه را مورد مداقه قرار داده تا ضمن بررسی مفهوم مرگ، آثار مرگاندیشی را در ابعاد فردی و اجتماعی از منظر امام علی(ع) مورد واکاوی قرار دهد. ازاینرو آنچه از سخنان ایشان در باب این موضوع از نهجالبلاغه قابل استنتاج است این است که مرگاندیشی و توجه به قطعیت مرگ عاملی برای رها شدن انسان از تعلقات دنیوی و بهنوعی آماده شدن برای ورود به عالم حساب است. چنین اندیشهای میتواند عامل معنا بخش به حیات و زندگی دنیوی باشد تا با تغییر نگرش انسانها و سوق دادن آنها بهسوی واقعنگری، جامعهای عدالتطلب و اخلاقگرا را ایجاد کند.
اسلوب و فلسفۀ دعا
نویسنده مقاله «اسلوب و فلسفۀ دعا از منظر نهجالبلاغه» در طلیعه نوشتار خود آورده است این پژوهش، به هدف ترسیم اسلوب و فلسفۀ صحیح دعا، به واکاوی کتاب شریف نهجالبلاغه پرداخته و دانش مربوطه را از خطبهها، نامهها و سخنان امام پارسایان حضرت علی(ع) جویا گشته است. نتایج حاصل از این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی سامانیافته، نشان میدهد که از منظر امام علی(ع)، دعا که نوعی عبادت بوده، لازم است همواره با اخلاص، توکّل و کار و تلاش همراه باشد. از گفتار و سیرۀ حضرت علی(ع) دراینباره، آداب و اسلوب دعا نمودن به درگاه حقتعالی، همچون درود فرستادن بر پیامبر اکرم(ص)، شکرگزاری از نعمتهای پروردگار، ذکر صفات و قدرت خداوند و درخواست با خشوع و خضوع، قابلبرداشت است. در فرهنگ نهجالبلاغه، فلسفههای دعا و درخواست به درگاه الهی، از قبیل دفع بلایا، اجابت حوائج، ایجاد قرب به خداوند و کسب آرامش نیز مطرحشده است. در بررسی دعاهای مولی علی(ع) در نهجالبلاغه، برخی از فلسفههای محوری دعاهای ایشان از قبیل: آخرتگرایی، هدایت گرایی، استغفارگرایی و دینگرایی، روشنگری دارد.
تحلیل شگرد احتجاج در کلمات قصار
در چکیده مقاله «بررسی و تحلیل شگرد احتجاج در کلمات قصار امام علی(ع)» میخوانیم کاربردشناختی زبان، در جهت ایجاد انگیزه ارتباطی معین بین طرفین به بررسی کلام میان متکلم و مخاطب میپردازد و از جمله جریانهایی است که در علم زبانشناسی نوین از جایگاه ویژهای برخوردار است. در این میان «احتجاج» فرایندی ارتباطی- زبانی است که متکلم در راستای تغییر نگرش و دیدگاههای مخاطب آن را به کار میگیرد و در جهت اهداف موردنظر، اندیشهی وی را به تکاپو وامیدارد و در این فرایند از فنون و شیوههای گوناگونی بهره میگیرد. در این جستار نگارندگان برآنند تا قابلیت شگرد احتجاج را در برخی از کلمات قصار امام علی(ع) واکاوی و تحلیل نمایند و در پایان جدول و نموداری از فراوانی استراتژیهایی که با جنبه احتجاجی در کل کلمات قصار بهکار گرفته شده ارائه دهند. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که امام علی(ع) با حفظ قوانین تطور زبان، در جهت اقناع و متقاعدسازی مخاطب خویش، از انواع استراتژیهای زبانی - بلاغی بهره برده و بهصورت هنرمندانه، مفاهیم اخلاقی، عبادی، اعتقادی، اجتماعی و تربیتی موردنظر خویش را در قالب مناسبترین واژگان مطرح مینماید. دیگر اینکه گاه در کلام حضرت(ع) درهمتنیدگی استراتژیهای زبانی و بلاغی دیده میشود که نمایانگر توانش زبانی و کاربردشناختی وی است.
تفسیرپذیری استعاره در فرآیند ترجمه
نویسنده مقاله «حفظ زیباشناسی مبتنی بر تفسیرپذیری استعاره در فرآیند ترجمه (بررسی تطبیقی روشهای نیومارک در استعارههای خطبة شقشقیه)» در چکیده مقاله خود مینویسد از بارزترین وجوه زیباشناختی استعاره، قابلیت «تفسیرپذیری» در آن است. مراد از تفسیرپذیری، خاصیتی است که بهموجب آن، امکان مشارکت خواننده در تکمیل معنا و تصویر استعاره و در نتیجه تعامل او با نویسنده فراهم میشود. این ویژگیِ استعاره در متونی همچون خطبههای نهجالبلاغه نمود بیشتری دارد، زیرا اولین مشخصة متون خطابی، ارتباط نویسنده با خواننده است. نویسنده با بهرهگیری از ابزارهایی همچون استعاره تلاش میکند تا خواننده را بهسوی انجام عملی که شناخت لازم را دربارة آن عمل به او ارائه کرده، برانگیزد. ازاینرو، در فرایند ترجمة متون خطابی، حفظ جنبة زیباشناختی استعاره، یک امر ضروری و البته شرط مقبولیت ترجمه بهحساب میآید. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به راهبردهای هفتگانة نیومارک، ترجمة استعاره را در خطبة سوم نهجالبلاغه و در سه ترجمة شهیدی، دشتی و گرمارودی مورد بررسی قرار داده است. برآیند این پژوهش نشان میدهد که برای حفظ زیباشناسی مبتنی بر تفسیرپذیری استعاره، روشهایی مناسب است که محصول استعاریتری ارائه میدهند. بدینترتیب که ترجمة تحتاللفظی (برای استعارهای که بنا بر تصورات و تجربیات تقریباً مشترک میان دو زبان بنا شده باشد)، ترجمه به استعارهای همسان و برابر (برای استعارة فرهنگبنیاد که دامنة زیباشناختی آن از محدودة گویشوران زبان مبدأ تجاوز نمیکند) و ترجمه به تشبیه (برای مترجمی که توان جستن یا ساختن استعارهای برابر را ندارد) پیشنهاد میشود. نتایج ارزیابی عملکرد مترجمان حاکی از آن است که گرمارودی به دلیل بیشترین استفادة صحیح و مناسب از روشهای اوّل تا سوّم نیومارک، در حفظ تفسیرپذیری استعاره موفقیت بیشتری داشته است.
شاخصهای نیرویِ انسانیِ کارآمدِ نظام
در طلیعه نوشتار «شاخصهای نیرویِ انسانیِ کارآمدِ نظام از منظر نهجالبلاغه» میخوانیم کارآمدی و خلاقیت کارگزاران و مدیران از عوامل مهم و اساسی در کارایی نظامهای سیاسی است که همیشه موردتوجه متفکران این حوزه بوده است. نگاه توحیدی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) به ساختار حکومت و ایفای نقش اساسی آن در شکلگیری رفتار و اخلاق جامعه و سرنوشت مادی و معنوی مردم، ایجاب میکند در گزینش و بهکارگیری نیروی ارزشی که بهعنوان سرمایه در اختیار مجموعه نیروی انسانی قرار میگیرد، شاخصهایی مدنظر قرار گیرد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی از نگاه حضرت امیر(ع) به برخی از شاخصهای نیروی انسانی کارآمد اشاره میکند که مجموعه نیروهای انسانی با عنایت به این ویژگیها میتوانند برای مجموعه تحت امر خود یک سرمایه سیاسی کارآمد گزینش کنند. نتیجۀ حاصل از این نگاشت آن است که با شاخصهایی چون دینداری، ایمان به هدف، اخلاص در عمل، شایستگی در تخصص و تعهد، صبور و مقام در برابر مشکلات، کاردان کار بلد، خستگیناپذیری در کارها، انقلابی ولایتمدار و مردمی بودن، میتوان نیروی کارآمد طراز نظام اداری علوی انتخاب کرد.
محقق سبزواری و تأثیرپذیری وی از اندیشههای امامعلی(ع) در امر حکومت
در چکیده مقاله «محقق سبزواری و تأثیرپذیری وی از اندیشههای امامعلی(ع) در امر حکومت و مؤلفههای آن در روضهالانوار عباسی» میخوانیم تشکیل حکومت صفوی، اوضاع و شرایط مساعدی را برای توجه هرچه بیشتر اندیشمندان این عصر، نسبت به معارف عالم تشیع، فراهم آورد. در این میان، توجه به اندیشههای امامعلی(ع)، در نهجالبلاغه، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. بهطوریکه اندیشمندان حامی این حکومت، در تحلیلها و تبیینات خود، بهخصوص در ارتباط با امر حکمروایی و مؤلفههای آن، به این اندیشهها، توجه زیادی داشتند. از جملۀ این اندیشمندان، محقق سبزواری است که با تألیف کتاب روضهالانوار عباسی، در قالب رسالهای اندرزنامهای، از دیدگاههای امامعلی استفاده نموده و تأکید ویژهای بر این اندیشهها داشته است. با این رویکرد، سبزواری، در بخشهای مختلف کتاب خود،درصدد برآمده تا راهکارهای لازم در امر حکمروایی را برای پادشاه صفوی تبیین نماید. در این مقاله که با بهرهمندی از روش کتابخانهای و تحلیلی سامان یافته، تلاش شده تا تأثیرپذیری محقق سبزواری، از اندیشههای امامعلی(ع) در امر حکمروایی و مؤلفههای آن، موردبررسی قرار گیرد. درواقع این بررسی نشان میدهد که سبزواری در تبیین آراء خود، در موارد متعدد از اندیشههای امامع) بهره برده است.
شناخت و نقش آن در انگیزش اخلاقی انسان
نویسنده مقاله «نقد و بررسی دیدگاه سقراط درباره شناخت و نقش آن در انگیزش اخلاقی انسان با استفاده از کلام امام علی(ع)» در چکیده نوشتار خود آورده است نقش شناخت در انگیزش انسان بهسوی عمل یکی از مهمترین ایدههای سقراط است. او برای شناخت، مراتب مختلفی قائل است و بالاترین مرتبۀآن را خودشناسی معرفی میکند. سقراط معتقد به وحدت معرفت و فضیلت است و قابلیت اصلی انسان را معرفت و منشأ اصلی عمل اخلاقی را شناخت و معرفت میداند. از نظر او هیچکس عالمانه مرتکب عمل نادرست نمیشود. شناخت صحیح که سقراط آن را معرفت مینامد، منجر به انگیزش انسان بهسوی افعالی چون احساس مسئولیت در قبال جامعه، تأثیر در ارتباط انسان با خدا و نوع دعا کردن و نیایش با او و تمام افعال خوب میشود. اگر این دیدگاه سقراط به مبانی اخلاق اسلامی در کلام امیرمؤمنان(ع) عرضه شود بخشهایی از آن مانند آنچه مورد اشاره واقع شد، قابلتأیید است؛ اما مهمترین بخش آن یعنی علیّت تامه شناخت، جهت انگیزش اخلاقی، مورد تأیید نیست. در این مقاله نظریۀ سقراط در خصوصِ انگیزش اخلاقیِ مبتنی بر شناخت، با استفاده از کلام امام علی(ع) مورد نقد و بررسی قرار گرفته و تفاوت این دو دیدگاه تبیین شده است. دیدگاه سقراط در خصوص ذو مراتب بودن شناخت و یکسان نبودن تأثیر این مراتب در انگیزش انسان و سببیت شناخت جهت انجام عمل متناسب تأیید امام علی (ع) را به همراه دارد و عدم کفایت شناخت جهت انگیزش اخلاقی انسان و توجه ویژه به نقش شناختهای مرتبط با حواس ظاهری از مهمترین وجوه امتیاز دیدگاه امیر مؤمنان (ع) نسبت به دیدگاه سقراط است.
انتهای پیام