«شبی که ماه کامل شد» فیلمِ عبدالمالک ریگی نیست
بحثِ اصلی «شبیکه ماه کامل شد» عبدالمالک نیست، بحث افراطیگری، بنیادگرایی که موضوعات مهمی است که دوربین نرگس آبیار سعی کرد آنها را...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار جزو اکرانهای عید فطر بود که در این هفتههای اکران مورد توجه قرار گرفته است. البته در زمان اکران در جشنواره ملی فجر هم با نظرات متفاوتی از سوی منتقدان که عمدتاً این فیلم را تحسین میکردند یا نقدهای فنی انجام میدادند، مواجه شد. جایزههای اصلی جشنواره را هم چه در عرصه کارگردانی، بازیگری و چه بخشهای دیگر به خودش اختصاص داد. یکی از نقدهای جدی که به این سریال شده بسیاری اعتقاد دارند منظور و مقصود اصلی کارگردان، عبدالمالکریگی بوده است. با بازیگر نقش «غمناز» مادر عبدالمالک ریگی که اتفاقاً یکی از سیمرغهای بلورین جشنواره فجر در بخش نقش مکمل زن را دریافت کرد. فرشته صدرعرفایی به عنوان بازیگر این نقش گفتگویی انجام داد.
فرشته صدرعرفایی بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص کار با نرگس آبیار، گفت: نرگس آبیار به خاطر کارهای ارزشمند قبلیشان چه «شیار 143» و چه «نفس» شناخته شدهاند و به نظرم کارگردان توانایی بودهاند و هستند. من با این شناخت بیتردید نقش «غمناز»- شبی که ماه کامل شد- را پذیرفتم. فیلمنامه بسیار هوشمندانه نوشته شده بود و دیدم بسیار تأثیرگذار است آنقدر بنیادی به مسئله افراط گرایی میپردازد. مسئله افراط گرایی و بنیادگرایی و نتایج آن در زندگی، عشق و چگونه عشق به مرز تباهی میرسد بسیار در «شبی که ماه کامل شد» کارشناسانه به نمایش درآمده است. برای من کار با نرگس آبیار شگفتی است، چون بسیار سختکوش و ایدهآلگرا کارگردانی میکند.
وی در پاسخ به این سوال که برخی از منتقدین نوشته بودند تعجب کردیم که «شبی که ماه کامل شد» را یک خانم کارگردانی کرده است، افزود: به نظرم خیلی تعجب ندارد! چون کارهایی که از ایشان دیدم اهل تجربه سخت و سختترند. نرگس آبیار کار ساده را دوست ندارد و علاقهمند جنگیدن و کارهای شگفتیساز و پیچیده است. او کارهای سخت را دنبال میکند تا ببیند از پس آن برمیآید یا نه! به اعتقاد من تا به حال موفق بوده است.
صدرعرفایی در پاسخ به این سوال که بسیاری میگویند این فیلم، فیلمِ عبدالمالک ریگی است اما یک طرفه به قاضی رفته، تأکید کرد: اصلاً بحثِ اصلی «شبیکه ماه کامل شد» عبدالمالک نیست. فکر میکنم نرگس آبیار از این موضوع استفاده کردند تا یک بحث کلی را به میان آورند. بحث افراطیگری، بنیادگرایی که موضوعات مهمی است. چرا که امروز میبینیم در خاورمیانه چقدر این مشکلات وجود دارد.
وی خاطرنشان کرد: ما کتاب دینیمان قرآن کریم است و افراد و فرقههای گوناگون، تعاریف مختلفی دارند و ارائه میدهند. این فرقه عبدالمالک ریگی، بنیادهای دیگر یک برداشت غلطی از این کتاب مقدس ارائه میدهند و جنگ، خشونت و حذف آدمها را برجسته میکنند. اما آدمهای دیگری هستند از این کتاب در مسیر عشق و همنوپرستی بهره میبرند. مهم این است کدام این نگاهها برجسته شوند البته نه فقط کتاب مقدس قرآن، بلکه هر دین، مذهب و ایدئولوژی باید در مسیر صحیح خود از آن استفاده شود. کافی است ما نگاه کنیم چه نتیجهای میخواهیم از این مفاهیم و آرمانها بگیریم؛ آیا قرار است از این مفاهیم در مسیر دشمنی و حذف دیگران بهرهبرداری شود یا دوستی و اشاعه محبت و صمیمیت. این که ما خدا و دین و مذهب را بهانه قرار دهیم و آدمهای بیگناه را بکشیم به نظرم عینِ ضدیت با آن مرام و مذهب است. به خصوص اینکه مذاهب برای دوستی آدمها آمدهاند و نه برای دشمنی آدمها.
بازیگر نقش «غمناز» در «شبی که ماه کامل شد» این رذیلتها فقط مربوط به یک قوم مشخص نمیشود، تأکید کرد: این مشکلات و معضلات، دشمنیها و نفاقها واقعیتی است که بشریت با آن زندگی میکند. این اتفاق فقط در بلوچستان میافتد. خشونتی که در جامعه ما وجود دارد و هر روز به رنگهای دیگری درمیآید یک بخشی از آن برداشت غلط از دین و مذهب است. با این برداشتهای غلط به همنوعان خودمان آسیب میزنیم همواره برای اینکه فکر میکنیم میخواهیم دشمنمان را از بین ببریم و یا میخواهیم آدمها را به بهشت بفرستیم. و فقط مربوط به یک قوم مشخص نمیشود.
صدرعرفایی با اشاره به اینکه یکی از تأثیرات اصلی تماشای فیلم «شبی که ماه کامل شد» توجه به غفلت از مردم مرزنشین کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان است، افزود: من دلم میخواهد یکی از تأثیرات این فیلم جدا از اینکه توجه مخاطب را به این نکته جلب کند چطور این تفکر انحرافی میتواند عشق را نابود کند، به سمت مردم مرزنشین ما چه در مناطق سیستان و بلوچستان، کردستان و چه در خوزستان، که حقیقتاً مردمی سختکوش، قانع و سخاوتمند هستند، حائز اهمیت است. تجربهای که در بلوچستان داشتم، همین بوده است. نکاتی که از سخاوت و مهربانی این قوم نشان میدهد حقیقت دارد؛ در فیلم نشان میدهیم که اگر یک گوسفند هم داشته باشند برای مهمان سَر میبُرند. در عین فقیر بودن، آب نداشتن، کار نداشتن و رنج در معیشت و بیداد کردن اعتیاد، آنقدر پذیرا، متواضع و سخاوتمند هستند که جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی اظهار کرد: آنهایی که در این راستا مسئول هستند بدانند در جنگ تحمیلی مردم کردستان و خوزستان اولینهایی بودند که در مقابل دشمن ایستادند و الان چه وضعی دارند. کولبران و خوزستانیهای ما چه وضعی دارند. این بیعدالتی است که در حق مردم مرزنشین شاهد هستیم آنگونه باید سرمایههای ملی بین مردم تقسیم نمیشود. این فیلم نشان میدهد به چه دلیل عبدالمالک، عبدالمالک میشود. او سیدی فروشی بیش نبوده و از روی فقر جذب این گروهها میشود تا زندگی بهتری پیدا کند. رفته رفته با قدرتمند شدن، به بیراهه میرود.
بازیگر فیلم سینمایی «کوچه بینام» در پاسخ به این سوال که قهرمان «شبی که ماه کامل شد» را کدام نقش میداند، افزود: من میگویم به دنبال قهرمان نگردیم برای اینکه به دنبال قهرمان بگردیم منفعل میشویم و منتظریم یک ناجی بیاید. آن زن – فائزه(الناز شاکردوست) دارد رفتار انسانیاش را انجام میدهد چون زنها هستند که عشق را تسری میدهند و زنها هستند که نسل بعدی را بوجود میآورند. زنها جنگ و جنایت دوست ندارند؛ علاقهمند ثبات و عشق هستند و دوست دارند در سایه آرامش، فرزندانشان را بزرگ کنند و دوست ندارند فرزندانشان قربانی شوند. زنها میخواهند زندگی کنند و برخی از مردان هستند که این جنگها، قدرتطلبیها و خشونتها را بوجود میآورند. اما در عین حال مردهایی هستند دنبالِ صلحطلبی و دوستی هستند. شما میبینید در جایی غمناز میگوید سه تا از فرزندانم را از دست دادم. او یک جایی هم اقرار میکند که فرزندانش به ناحق رفتار میکنند. حتی از روز اول میداند که بهتر است این دختر وارد این خانواده نشود. جالب است که در یک کنایهای به کاراکتر فائزه این توصیه را در خواستگاری انجام میدهد.
صدرعرفایی در پایان با اشاره به اینکه «شبی که ماه کامل شد» داستانهای واقعی و مستندی را روایت کرد، افزود: میدانید که روال روایتگری یک فیلم براساس قصهای است که انتخاب و نوشته میشود که خیلی از این داستانها سندیت داشت. خیلی از حرفهای عبدالمالک، قصه عاشق شدن، ازدواج و کشته شدن شهاب سندیت دارد. من واقعاً نگاه کارگردانی نرگس آبیار را تحسین میکنم که میتوانست خیلی تبلیغاتی و همگانیپسند با این داستان برخورد کند اما به این سمت رفت که زشت و زیبا کند. آبیار این مسئله مهم را تحلیل کرد و تأثیر یک اتفاق کلی و جریان مهم در زندگی و جامعه را به نمایش درآورد. عبدالمالک به واقع یک فرد نیست بلکه یک تفکر است. تفکری که عشق و دوستی را نابود میکند و دنبال از بین بردن دامنه دوستیها و صمیمیتهاست. کارگردان «شبی که ماه کامل شد» در جریان روایت داستان میکوشد دوستداشتن همدیگر، همسایگان، آرامش و ثبات و صلح را ترویج دهد و بگوید این تفکر انحرافی است که باعث از بین بردن این خصوصیات خوب بشریت میشود.