روایت مستند یک «اقتدار»/ چگونه در شکار «پهپاد» متخصص شدیم؟


روایت مستند یک «اقتدار»/ چگونه در شکار «پهپاد» متخصص شدیم؟

«نبرد امواج» روایتی از اقتدار پدافند نظامی ایران است؛ مستندی که به بهانه عملیات افتخارآمیز ساقط کردن پهپاد آمریکایی «گلوبال»، در کنداکتور پخش شبکه‌های سیما قرار گرفته است.

روایت مستند یک «اقتدار»/ چگونه در شکار «پهپاد» متخصص شدیم؟
به گزارش فانوس، همزمان با ماجرای تجاوز و سقوط پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک RQ-4» آمریکا در آسمان ایران شبکه سه سیما مستندی با نام «نبرد امواج» پخش کرد که طی چند روز آینده قرار است از شبکه‌های مختلف سیما بازپخش آن نیز روی آنتن برود.

مستند «نبرد امواج» در سال ۱۳۹۶ و توسط سازمان «اوج» ساخته شد، اما به دلیل در برگیری اتفاقاتی که منتج به امن شدن آسمان ایران در برابر پروازهای بدون مجوز شده، با پیروزی ملی این روزهای کشورمان هم‌راستا و هماهنگ شده است. ضمن اینکه برای نخستین بار در فضای رسانه‌ای ایران فیلمی درباره سیر تحول پدافند هوایی ساخته شده است.

بدون تردید تولید فیلم سینمایی یا مستند درباره ماجرای پهپاد آمریکایی، ابعاد گسترده‌ای دارد و نیازمند توجه به ریزه‌کاری‌ها و جزئیات فراوانی است تا حق مطلب را ادا کند. شاید ساخت یک اثر همه جانبه و قوی درباره آن، کمی وقت و انرژی ببرد و نیازمند ورود نیروهای متخصص و توانمند سینمایی باشد. اما معمولاً در متن حادثه و وقتی که فضا داغ است، بهترین کار این بود که نزدیک‌ترین فیلم با این سوژه انتخاب و روی آنتن برود.

بازپخش مستند «نبرد امواج» در واکنش به هدف‌گیری پهپاد آمریکایی RQ-170 در دستور شبکه‌های مختلف سیما قرار گرفته اما این مستند در سال ۹۶ ساخته شده است؛ مستندی که زمینه‌ها و مسیر رسیدن به قدرت پدافندی امروز ایران را روایت می‌کند و برای دریافت بزرگی کار مقابله با یک پرنده جاسوسی پیشرفته‌تر، در ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ بازخوانی مجدد این زمینه‌ها خالی از لطف نیست و اطلاعات جذاب و مفیدی را برای آگاهی و تحلیل این رویداد در اختیار مخاطب خودش می‌گذارد.

این مستند به کارگردانی وحید فرجی ساخته شده است، همان مستندسازی که قبلاً آثاری چون «نسیم حیات»، «روزهای نارنجی» و … را هم کارگردانی کرده بود.

ضرورت پرداختن به اتفاقات ملی

اهمیت پرداختن به چنین موضوعی به این دلیل است که حماسه شکار «گلوبال هاوک» توسط پدافند دفاعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که بیشتر شبیه افسانه‌هاست تا واقعیت، امروز مایه افتخار و خوشحالی همه ایرانیان از هر قشر و گرایشی شده است. اتفاقی که نشان می‌دهد توانمندی ایران در این عرصه فراتر از تصورات قبلی است.

واقعیت این است که جنگ به شکل کلاسیک و سنتی که با لشکرکشی و ورود ارتش به خاک یک کشور بود، دیگر کمتر اتفاق می‌افتد اما انواع جنگ‌های جدید از جمله جنگ فرهنگی، رسانه‌ای، اقتصادی، سایبری و راداری ادامه دارد.

متأسفانه درباره این دست پیروزی‌های ملی و غرورآفرین در سینمای ما فیلمی ساخته نخواهد شد، اما مستندسازان در این میدان پیشروتر عمل کرده‌اند گرچه آمریکا به طور سنتی و کلاسیک به خاک ایران حمله نکرده، اما ۴۰ سال است که جنگ‌های جدید علیه ما در جریان است. ورود این پهپاد غول پیکر نیز نمونه اخیر جنگ هوایی و راداری آمریکا علیه کشورمان بود. نبردی که ایران از آن پیروز بیرون آمد و آمریکا بار دیگر شکست خورد و تحقیر شد.

متأسفانه درباره این دست پیروزی‌های ملی و غرورآفرین در سینمای ما فیلمی ساخته نخواهد شد، اما مستندسازان در این میدان پیشروتر عمل کرده‌اند. همچنان که درباره موفقیت قبلی ایران در شکار پهپادهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل، همین فیلم مستند «نبرد امواج» ساخته شد.

اما برای بسیاری از مردم جای سوال است که فرزندان این سرزمین چگونه از پس این عملیات بزرگ برآمدند و چه مراحل و مرارت‌هایی طی شد تا به اینجا برسیم؟ چه عوامل فنی، نرم افزاری و سخت افزاری به ما کمک کرده تا این پهپاد در آسمان ایران به دام بیفتند؟ اینها پرسش‌هایی هستند که به طور کم و بیش در مستند «نبرد امواج» به آنها پاسخ داده شده است.

سکانس آغازین مستند «نبرد امواج»

در سکانس آغازین فیلم، وقتی سردار احمدی از پیشکسوتان پدافند هوایی به بازدید از سامانه جدید در این عرصه می‌رود صحبت از این است که در زمان جنگ ایران و عراق فقط ۶ توپ در این عرصه استفاده می‌شد. از همینجا معلوم می‌شود که بناست فیلمی درباره این موضوع ببینیم که چه شد که سیستم پدافند هوایی ایران از ۶ توپ امروز به جایی رسیده که عملیات‌های پیچیده‌ای چون شکار پیشرفته‌ترین پهپادهای جاسوسی آمریکا را انجام می‌دهد؟ ماجرایی بسیار جذاب و در عین حال مهم و حیاتی که به طور مستقیم با زندگی و امنیت تک تک شهروندان این کشور مرتبط است.

فیلم با پخش تصاویری از هدف قرار گرفتن یک پهپاد آمریکایی در مرزهای هوایی ایران شروع می‌شود، اتفاقی که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی داشت. در ادامه به تاریخچه رویداد این اتفاق پرداخته می‌شود. درواقع «نبرد امواج» که نام چندان متناسبی برای این فیلم به نظر نمی‌رسد و مشخص نیست چرا چنین عنوانی برای آن انتخاب شده، نموداری از پیشرفت ایران در زمینه پدافند هوایی و تجهیزات راداری است.

در فیلم می‌بینیم، وابستگی کشور به غرب در دوران پهلوی باعث شد تا همه چیز در حوزه نظامی در تصرف بیگانگان باشد، در نتیجه وقتی دست آنها از ایران کوتاه شد، توانایی پدافندی ایران به صفر رسید در فیلم می‌بینیم، وابستگی کشور به غرب در دوران پهلوی باعث شد تا همه چیز در حوزه نظامی در تصرف بیگانگان باشد، در نتیجه وقتی دست آنها از ایران کوتاه شد، توانایی پدافندی ایران به صفر رسید؛ چون خارجی‌ها اجازه اینکه خود ایرانیان تجهیزات را بسازند را نمی‌دادند.

طوری که محسن رفیق دوست در فیلم می‌گوید «در ابتدای جنگ، حتی خیلی سلاح‌هایی که افغانستانی‌ها در اختیار داشتند را هم ما نداشتیم» اینکه انقلاب اسلامی و خوداتکایی چگونه باعث شد تا فرزندان این سرزمین، خود دست به ابتکار بزنند؛ محور اصلی داستان این مستند است.

این اتکای به خود باعث شد تا در صنعت رادارسازی و متعاقب آن در زمینه پدافندی، ایران از وضعیت «تقریبا هیچ» به جایی برسد که امروز می‌تواند پهپاد جاسوسی و فوق پیشرفته آمریکا را مغلوب کند. در فیلم همچنین تأثیر این توانایی در نمایش برقراری امنیت بسیار زیاد است. در روزگاری، هواپیماهای عراقی هر وقت اراده می‌کردند، آسمان ایران در تصرفشان بود و هر جا را که می‌خواستند بمباران می‌شد. اما زدن اولین هواپیما با کمک رادارها و موشک‌ها باعث شد تا دیگر هوس چنین کاری نکنند.

ویژگی‌های مثبت و منفی مستند

«نبرد امواج» تلفیقی از دو ژانر مستند صنعتی و تاریخی است. در مستندهای صنعتی، وجه معرفی و روند تکامل یک خط تولید ترسیم می‌شود و در مستندهای تاریخی، به ویژه درباره وقایع جنگی، رویکرد سیاسی بسیار پررنگ است. اما مرز بین این دو گونه برداشته شده و نه از شعر و شعارهای سیاسی و ایدئولوژیک خبری است و نه از معرفی خط تولید یک محصول. بلکه بیش از هر چیز شاهد شکوفایی یک ملت در بخشی سخت و دشوار از صنایع نظامی و ارتباطی هستیم.

مستند «نبرد امواج» از فرمی ساده و روان برخوردار است و عموم مردم توان برقراری ارتباط با آن و کسب اطلاعات را دارند. اما چند اشکال هم در ساختار فیلم دیده می‌شود. نخست اینکه فیلم در ابتدا رد و نشان از یک مستند روایی و داستانی می‌دهد. وقتی که سردار احمدی به یکی از مراکز پدافندی می‌رود و در همانجا نیز برای نخستین بار نام سامانه «سوم خرداد» شنیده می‌شود. قاعدتاً در ادامه نیز باید شاهد این می‌بودیم که این فرمانده پیشکسوت و دیگر سرداران و بزرگان عرصه نظامی، سراغ مراکز مختلف بروند و از نزدیک، روایت کنند که حکایت پیشرفت راداری ایران در پدافند هوایی چه بوده است اما به جز سکانس افتتاحیه و دو سه سکانس دیگر، فیلم در قالب مصاحبه و تصاویر آرشیوی پیش می‌رود و در نتیجه آن صحنه‌های حضور سردار احمدی در منطقه نظامی نیز بی خاصیت می‌شود.

پایان‌بندی فیلم نیز به گونه‌ای است که گویی روایت شکست بوده نه فتح! پایان باز در مستندی با موضوعی حماسی و غرورآفرین، کاذب و ناکارآمد است. موسیقی فیلم نیز می‌توانست بیشتر فضایی حماسی و شورانگیز به خود بگیرد تا امواج این نبرد پدافندی را به شکلی همه جانبه مخابره کند.



دانلود آهنگ علی زند وکیلی غمگین ترین آهنگ