سرویس جهان مشرق - برخی از تئوریسین های روابط بین الملل معتقدند که پس از انقلاب اسلامی ایران و علیرغم «اصل نه شرقی و نه غربی»، رویکرد نه غربی در سیاست خارجی ایران پررنگ تر از رویکرد نه شرقی بوده است. در کانون رویکرد شرق گرایی، روسیه (شوروی) و چین قرار گرفته اند. به دلیل رویکردهای مشترک تهران و پکن در تاکید بر چندجانبه گرایی در جهان، نگاه کم و بیش یکسان به مسایل و تحولات بین المللی، حضور دو کشور در سازمان همکاری شانگهای و سیکا (کنفرانس تعامل و اعتماد سازی در آسیا)، انتقادات دو کشور از مواضع امریکا در قبال حقوق بشر و تروریسم، پیوندهای اقتصادی، همسویی نسبی پکن با روسیه و ایران در تحولات سوریه و سوابق مثبت تاریخی همکاری دو کشور بویژه در قالب جاده ابریشم، رویکرد رسمی کشورمان در دیپلماسی عمومی و رسانه ای، بازنمایی یک همکار یا حداقل شریکی راهبردی از چین بوده است.
علیرغم این رویکرد رسمی، بنظر می رسد به دلایل مختلف، نگاه منفی نسبت به چین در افکار عمومی ایران وجود دارد. اگرچه در افکار عمومی ایرانیان، چین حتی بعنوان کشوری غیر دوست شناخته نمی شود اما این کشور در نزد ایرانیان بیشتر به عنوان کشوری فرصتطلب در روابط خارجی و اقتدارگرا در بُعد داخلی شناخته می شود که به ایران از لحاظ اقتصادی صرفا به عنوان بازاری برای تامین انرژی، تهیه مواد خام ارزان مورد نیاز خود و صادرات کالاهای بی کیفیت و از لحاظ سیاسی نیز به عنوان ابزار برای امتیازگیری از رقبای غربی خود نگاه می کند. این موضوع نشان می دهد تصویر چین نزد ایرانیان متفاوت از دیپلماسی عمومی و رسانه ای رسمی است که نظام در قبال پکن دنبال می کند، این موضوع دلایل مختلفی دارد که عبارتند از:
* تفاوت و حتی تضاد نگاه جناح های سیاسی اصلی در ایران نسبت به چین و تسری این موضوع به دیپلماسی عمومی از طریق رسانه های وابسته به این جناح ها؛ برخی جناح ها صرفا محدودیت های موجود بر آزادی بیان و اینترنت در چین و اقتدارگرایی حزب کمونیست را برجسته و برخی دیگر نیز وضعیت مسلمانان اویغورها را مورد توجه قرار می دهند، اما اغلب مبارزه موفق چین علیه فساد و نیز توسعه اقتصادی این کشور، در این رسانه ها مغفول می ماند.
* تاثیر شبکه های ماهواره ای و رسانه های اینترنتی کشورهای غربی بر بخشی از افکار عمومی ایران و بازنمایی آنها از چین به عنوان یک تهدید جهانی؛ بازنمایی چهره ای تهدید آمیز از چین در رسانه ها و اندیشکده های غربی در پنج سال اخیر بشدت افزایش یافته است که بخشی از آنها وارد ادبیات رسانه ای غیردولتی ایران نیز شده است.
* کافی نبودن ابزارهای دیپلماسی عمومی چین در ایران و متقابلا محدود بودن ابزارهای دیپلماسی عمومی ایران در داخل چین. ابزارهای دیپلماسی عمومی چین عبارتند از: ۱.موسسه کنفوسیوس،۲. تبادلات دانشگاهی، ۳.تبلیغات بین المللی توسط رسانه های دولتی و ۴.گردشگری.
موسسه کنفوسیوس که با الگوگیری از موسسه فرهنگی گوته آلمان تاسیس شده است، سازمانی غیرانتفاعی وابسته به دولت چین است که هدفش توسعه زبان و فرهنگ چینی است. این موسسه تاج دیپلماسی عمومی چین محسوب می شود که ۵۰۰ شعبه در سراسر جهان دارد که ۱۳۵ واحد آن در کشورهای حوزه جاده ابریشم جدید قرار دارند. اما ایران تنها میزبان یک شعبه از این موسسه است در حالی که در پاکستان و ترکیه هر یک چهار شعبه و در فرانسه ۱۷ شعبه تاسیس شده است.
در بحث تبادلات دانشگاهی در سال ۲۰۱۷، ۴۸۹۰۰۰ دانشجوی خارجی برای تحصیل به چین رفته اند که ۳۱۷۲۰۰ نفر آنها از حوزه کشورهای جاده ابریشم بوده اند اما سهم ایران از این تعداد فقط ۱۴۰۰ نفر است. تعداد دانشجویان چینی در ایران به طور رسمی اعلام نشده است اما با توجه به اینکه ۹۰ درصد از ۵۲ هزار دانشجوی خارجی که در ایران تحصیل میکنند در حال حاضر از افغانستان (۴۱ درصد)، سوریه (۲۰ درصد)، آسیای مرکزی (۲۱ درصد) و هند و پاکستان (۸ درصد) هستند، تعداد دانشجویان چینی نباید زیاد باشد.
در بخش گردشگری که ارتباط فرهنگی موثری میان مردم دو کشور پدید می آورد، تبادلات ایران و چین ناچیز است. در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۲۰۰۰۰ ایرانی از چین دیدن کردند و تنها ۹۵۰۰۰ چینی به ایران آمدند. با احتساب گردشگران ۱۲۹ میلیون نفری چین سهم ایران بسیار ناچیز بوده است یعنی چیزی در حد ۰.۰۷ درصد)
* شناخته شده نبودن رسانه های فارسی زبان چین در ایران علیرغم قدمت آنها از جمله بخش فارسی سایت china.com و رادیو فارسی چین که در سال ۱۹۵۷ تاسیس شده است؛ فعالیت رادیو فارسی چین و شبکه های اجتماعی آن قابل مقایسه با رقبای غربی اش نیست.
* استمرار صدور کالاهای بی کیفیت چینی به ایران که اغلب مردم در زندگی روزانه با آن ها مواجه اند از یک سو و عدم پیوست رسانه ای برای پروژه های اقتصادی و انرژی بزرگ چین در ایران برخلاف رقبای غربی چین.
* رفتارهای سیاسی منفعت گرایانه چین در مناسبات با دشمنان ایران بویژه رژیم صهیونیستی (بعنوان نمونه سفر اسفند ۹۵ نتانیاهو به پکن)، امریکا (حواشی سفر آبان ۹۶ ترامپ به پکن) و استفاده از برگ بازی با ایران؛ مبادلات تجاری بین چین و اسرائیل حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال است.
* در پرونده فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران که نوع کنش بازیگران در آن بویژه در شورای امنیت روی اذهان ایرانیان تاثیر فراوانی گذاشته است؛ رفتارهای چین نظیر دادن آراء ممتنع بجای رای منفی برای ایرانیان غیر منتظره بوده است. چین گاه همسو با امریکا رای مثبت به قطعنامه های تحریمی علیه ایران داده است که از جمله می توان به رای مثبت چین به قطعنامه ۱۸۰۳ شورای امنیت در ۳ مارس ۲۰۰۸ در محکومیت برنامه صلح آمیز هستهای ایران ذیل فصل هفتم منشور اشاره کرد.
* چین روی همان منفعت گرایی اقتصادی و سیاسی، در پروژه احیای جاده ابریشم موسوم به «یک کمربند، یک جاده» اسامی و نقش کشورها را به تفکیک قید کرده اما نامی از ایران نیاورده است در حالی که ایران در کانون جاده ابریشم تاریخی قرار داشته است. مفهوم کمربند اقتصادی راه ابریشم یا «یک کمربند، یک جاده» جدید برای اولین بار در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۳ توسط شی جینگ پینگ رهبر جمهوری خلق چین طی سخنرانی در دانشگاه نظربایف قزاقستان مطرح شد.
* برخوردهای چین با مسلمانان در سین کیانگ بویژه اویغورها تاثیر منفی روی افکار عمومی ایرانیان گذاشته است.
* امروزه نقش بسترهای فضای مجازی در پیشبرد دیپلماسی عمومی به حدی است که از دیپلماسی عمومی نوین صحبت می شود. محدودیت های حاکم بر فضای مجازی در چین در تبادلات فرهنگی و رسانه ای ایرانیان و چینی ها تاثیر منفی داشته است. اینستاگرام، واتس اپ و حتی گوگل در چین مسدود می باشند.
* روابط فرهنگی، اقتصادی و تاریخی چین از جمله در قالب جاده ابریشم و نیز تبادلات دریایی دو کشور در سده های تاریخی، در دیپلماسی عمومی و از جمله دیپلماسی آموزشی ایران (نظیر کتب درسی) مغفول مانده یا به شایستگی پرداخته نشده است.
* اگر دیپلماسی عمومی را مشتمل بر شاخه هایی نظیر دیپلماسی رسانه ای، دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی حمایتی و دیپلماسی آموزشی، دیپلماسی انسانی بدانیم، مهمترین ابزارهای دیپلماسی عمومی ایران در قبال چین از بُعد برون مرزی، در حوزه دیپلماسی رسانه ای و فرهنگی می باشد.
* در حوزه دیپلماسی رسانه ای علیرغم اینکه تاسیس یک شبکه تلویزیونی به زبان چینی منطبق بر اسناد بالادستی از جمله سند چشم انداز بیست ساله است، اما حمایتی از معاونت برون مرزی و رسانه ملی برای راه اندازی چنین شبکه ای علیرغم تمایل طرف چینی به همکاریهای رسانه ای انجام نشده است. طرف چینی بارها در مذاکرات دو جانبه به ضرورت تقویت همکاریهای رسانه ای تاکید کرده است. طرف ایرانی نیز بر همین رویکرد تاکید کرده است. چنانچه، علی عسگری رییس رسانه ملی در خرداد ۱۳۹۶ با «نیا چن شی» رییس رادیو و تلویزیون دولتی چین «سی سی تی وی» که همزمان وزیر مطبوعات، انتشارات، فیلم، رادیو و تلویزیون چین نیز است، دیدار و بر گسترش همکاری های مختلف در زمینه های فیلم، سریال، صوت، تصویر و رسانه های بر بستر اینترنت تاکید کرد. علی عسگری با بیان اینکه گسترش همکاری ها سبب ارتقای تصویر خوب ملت دو کشور از هم می شود، تصریح کرد: می توانیم این تصویر را با همکاری بیشتر و به طور متقابل بهبود بخشیم. «نیا چن شی» نیز در این دیدار تاکید کرد : «می توانیم با تبادل تجربیات، در زمینه های خبری، آموزش نیروی انسانی، فیلم و سریال همکاری کنیم.»
* از بُعد داخلی طی سالهای گذشته اقداماتی در حوزه دیپلماسی رسانه ای برای بهبود تصویر چین در افکارعمومی ایران صورت گرفته است که می توان به امضای توافقنامه همکاری بین رادیو بین المللی چین و رادیو فرهنگ ایران در سال ۲۰۱۴ برای ساخت و پخش برنامه رادیویی «مروارید شرق» اشاره کرد. وانگ گنگ نیان، رییس رادیو بین المللی چین ابراز اطمینان کرده بود که برنامه مروارید شرق به پنجره مهمی برای آشنایی مردم ایران با چین تبدیل شود. تقویت هوشمندانه و متقابل این نوع برنامه از بُعد دیپلماسی رسانه ای اهمیت دارد.
* در حوزه دیپلماسی فرهنگی، فعالیت ایران محدود به رایزنی فرهنگی در پکن و نمایندگی آن در شانگهای می باشد که منطبق بر گستردگی و تنوع فرهنگی چین و پتانسیل های موجود برای همکاری های فرهنگی دو کشور نیست. در سالهای گذشته مراکز ایران شناسی در دانشگاههای مطالعات خارجی شانگهای، یونن و شیان امضاء شده است که به نسبت تعداد دانشگاه های چین و ظرفیت همکاری فرهنگی و علمی محدود است. طبیعتا توسعه اقدامات فرهنگی ایران در چین علاوه بر حمایت تهران، نیازمند حمایت دولت پکن از اینگونه فعالیت هاست که به تعمیق مناسبات و پیوندهای دو کشور کمک می نماید.
* پروفسور یو هان جینگ از مرکز مطالعات ایران در چین معتقد است پکن چندان علاقه ای به امور سیاسی غرب آسیا ندارد و بیشتر به توسعه روابط اقتصادی با آنها می اندیشد، احتمالا همین رویکرد بیش از حد محتاط و غیرسیاسی مسبب تصویر غیرالهام بخش و نویدبخش از این کشور شده است. البته بنظر می رسد این رویکرد در سالها اخیر بویژه پس از تحولات سوریه کمرنگ تر شده است.
با توجه با موارد مطروحه و اشتراک نظر و پیوند منافع سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی ایران و چین در بسیاری از موضوعات منطقه ای و جهانی، بنظر می رسد علاوه بر ضرورت رفع چالش های مورد اشاره، دیپلماسی عمومی دو کشور در قبال یکدیگر نیازمند یک ترمیم و بازسازی جدی است تا با تعمیق پیوند ها بویژه در نزد افکار عمومی، از آسیب پذیری روابط از کشورهای ثالث جلوگیری شود.
* دکتر احمد کاظمی مدیر پژوهش های کاربردی برون مرزی صداوسیما