عکس استوری سیگار اینستاگرام + جملاتی درباره سیگار کشیدن
عکس استوری سیگار اینستاگرام + جملاتی درباره سیگار کشیدن استوری سیگار : تصاویر عمودی با کیفیت مناسب با موضوع سیگار و تنهایی و افسردگی مناسب برای استوری اینستاگرام یا پروفایل شبکه های اجتماعی را از این پست دانلود کنید. عکس استوری سیگار و تنهایی غمگین تصاویر استوری اینستاگرام سیگار کشیدن تصاویر استوری اینستا سیگار دخترونه […] نوشته عکس استوری سیگار...
عکس استوری سیگار اینستاگرام + جملاتی درباره سیگار کشیدن
استوری سیگار : تصاویر عمودی با کیفیت مناسب با موضوع سیگار و تنهایی و افسردگی مناسب برای استوری اینستاگرام یا پروفایل شبکه های اجتماعی را از این پست دانلود کنید.
عکس استوری سیگار و تنهایی غمگین
تصاویر استوری اینستاگرام سیگار کشیدن
تصاویر استوری اینستا سیگار دخترونه فاز غم
مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز
مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز
مـن خرابم بنشین زحمت آوار نکش
نفست باز گرفت اینهـمه سیگار نکش
کاش تلخی های زندگیم مثل کشیدن سیگار بود
سنگین تر کام می گرفتم و سریعتر تمام می شدند
ولی تکراری شده اند کشیدن دردهایم و کشیدن سیگارهایم.
مانند سیگار
مانده ام میان دو انگشت روزگار لعنتی
نه مرا میکشد
نه خاموشم میکند
فراموش کرده که دارم می سوزم
یادت است میگفتی سیگار را کنار بگذارم ؟
من سیگار را کنار گذاشتم اما طعم تلخش را نه !
روزگار امروز به من فهماند که چیزهای تلختری از قهوه و سیگار هم هست !
سیگار تلقینی برای آرامش نیست
تسکینی برای درد هم نیست
فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت !!!
گریه نمیکنم، نه این که سنگم
گریه غرورم رو به هم میزنه
مرد برای هضم دلتنگیاش
گریه نمیکنه سیگار می کشه
گریه نمیکنم نه این که خوبم
نه این که دردی نیست نه این که شادم
یه اتفاق نصفه نیمه ام که
یهو میون زندگی افتادم
یه ماجرای تلخ ناگزیرم
یه کهکشونم ولی بی ستاره
یک قهوه که هرچی شکر بریزی
بازم همون تلخی ناب رو داره
اگر یکی باشه منو بفهمه
براش غرورم رو به هم می زنم
گریه که سهله زیر چتر شونهاش
تا آخر دنیا قدم میزنم
ای کاش که کاشها ریشه کن شوند
کاش هایی که زندگیمان را در عمق عمیق خود غرق کرد
کاشهایی که بین انبوه حضورشان خودمان را گم کردیم
کاشهایی که کاش ماند
و در میان سیگارهای تنهایی دود هوا شد
امروز نبودی
اما خیلی چیزها بود
مـن بودم
عصر پنج شنبه لعنتی بود
کافه و سیگار بود
بغض بود
و این که
همراه همیشگی ام هم بود
جای خالیت را میگویم…
صندلی های ایوان را که یادت هست
مرا می پرسیدند
تـو که اهل سیگار نبودی چرا سیگار می کشی
در جوابشان گفتم
مگر او اهل رفتن بود که رفت
گفت سیگار می کشی؟
گفتم گاهی اوقات
گفت گاهی اوقات یعنی کی؟
گفتم یعنی همیشه
گفت اگه بت بگم یه نخ دیگه بکشی میمیری چی میگی؟
گفتم یه نخ سیگار داری؟
اوضاع حالم چطوره دکتر ؟
دکتر : همراهت کسی هست ؟
آره تو جیبم ؛ سیگار و فندکم …
نخی سیگار مانده برایم
برای هـمه دلتنگی هایم
مـن و شب و تنهایی و سیگار
کوله بار غم و تکیه بر دیوار
پک اوّل به حرمت دلم
پک بعدی به حرمت دلت که دلم راشکست
یادش بخیر که گشتم با تو شبی هم آغوش
زنگ صدای قلبت قرنیست مانده در گوش
اکنون من و سراب و سیگار نیمه خاموش
حرفی دگر نمانده ، یادم تو را فراموش …
مرا به تختم ببندید و سیگاری برایم روشن کنید و تنهایم بگذارید …
هرچقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیایید …
من دارم او را ترک میکنم !!!