مجلس باید غیر سیاسی شود
آرمان- ایران این روزها با مشکلات زیادی در عرصه اقتصاد دست و پنجه نرم میکند و مسئولان بیش از پیش به دلیل وضعیت معیشتی از سوی مردم مورد بازخواست قرار میگیرند. با توجه به نزدیک بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی، بدیهی است که جریانهای سیاسی تلاش کنند با مرتبط کردن این مشکلات به عملکرد رقیب، در پی تبرئه خود برآیند و برای پیروزی در انتخابات 98 تلاش کنند. در چنین شرایطی هر جریانی با ارائه تئوری خود از دلایل وقوع این مشکلات، راهحلهایی برای حل و فصل مشکلات اقتصادی ارائه خواهد کرد تا بتواند نظرات مثبت مردم را به سوی خود جلب کند. محمدرضا باهنر، نماینده اصولگرای ادوار مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در این خصوص میگوید: «از هر صد تصمیمی که ما در مجلس میگرفتیم، مخالفت یا موافقت میکردیم، قانون تصویب میکردیم، از هر صد تصمیم 5 تا سیاسی بود و 95 تا سیاسی نیست. میخواهیم رونق اقتصادی راه بیفتد. آیا الان در مملکت کسی هست که از نظر تئوری مخالف رونق اقتصادی باشد؟» او با اشاره به این موضوع تلاش دارد بگوید که اختلافات سیاسی چندان تأثیری در کار مجلس ندارد و مهمتر از مسائل سیاسی، نگاه اقتصادی نمایندگان است که باید مورد توجه مردم قرار بگیرد. باهنر تأکید دارد که ممکن است در مسیرهای رسیدن به رونق اقتصادی نظرهای متفاوتی وجود داشته باشد اما اصلاحطلب و اصولگرا مشترکات زیادی در این زمینه دارند که مهمتر از اختلافات است. او این مشترکات را تفاهم بر سر مسائلی چون معیشت مردم، بیکاری، فساد مالی یا محیط زیست میداند و میگوید که تفاهم خوبی در این زمینهها وجود دارد.
باهنر راست میگوید؟
تأکید باهنر بر افزون بودن تصمیمات غیرسیاسی مجلس به نسبت تصمیمات سیاسی از آن روست که اختلافات سیاسی دو جریان در کشور به حدی عمیق بوده که عملا امکان اصلاح فضا وجود ندارد. اصولگرایان تلاش دارند با کم نشان دادن اختلافات از دو قطبی شدن انتخابات، افزایش مشارکت مردمی و به تبع آن پیروزی اصلاحطلبان جلوگیری کنند تا به این وسیله کرسیهای بیشتری از پارلمان را از آن خود کنند. تجربه نشان میدهد که در ایران، تأثیر تصمیمات سیاسی به حدی پررنگ است که امکان ندارد بدون اتخاذ تصمیمات سیاسی درست، ماشین اقتصاد را به پیش برد. به عنوان نمونه تا پیش از حل و فصل بحران هستهای رشد اقتصادی ایران نزولی بود؛ به طوری که در سال 91 به نزدیک منفی 7 درصد رسید. تورم به صورت افسار گسیخته ادامه داشت و مردم تا پایان دولت دهم مجبور به تحمل این شرایط بودند. با تغییر دولت و روی کار آمدن اعتدالگرایان که به کمک اصلاحطلبان به قدرت رسیدند، مسیر اقتصاد کشور تغییر یافت و تا سال 96 اقتصاد ایران، رشد قابل توجهی را تجربه کرد. دلیل بهبود وضعیت اقتصادی کشور را میتوان در تغییر عمده در سیاست خارجی، حل و فصل مسأله هستهای و رفع تحریمها جست. بنابر همین مسأله اگر اصولگرایان کماکان بر سر کار بودند، هیچگاه کشور نمیتوانست شاهد گشایشهای اقتصادی که با امضای برجام اتفاق افتاد، باشد و قطار اقتصاد کشور بر همان ریل نزولی سابق درحال حرکت بود. در مسائلی چون تصویب لوایح چهارگانه FATF نیز میتوان این موضوع را دید که چگونه تصمیمات ناشی از سیاست میتواند بسیار مهمتر از هزاران تصمیم در عرصه اقتصاد باشد و همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد.
با فتنهگران گفتوگویی نداریم
یکی دیگر از مسائلی که روی کار آمدن اصولگرایان در پی دارد، حذف نیم بیشتر مدیران متخصص در کشور به سبب نگاه جناحی در این جریان است. اصولگرایان به نام فتنه اجازه نمیدهند بسیاری از مدیران متخصص در کشور مشغول به کار شوند و مباحثی چون گفتوگوی ملی که از سوی آنها مطرح میشود ارتباطی با این مرزبندیهای سیاسی از سوی آنان ندارد. محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم دولت احمدینژاد درباره اختلاف طیف نزدیک به آیتا... مصباح با دیگر اصولگراها بر سر «کاندیدای اصلح» و «صالح مقبول» میگوید که حرف آقای مصباحیزدی را قبول دارد؛ زیرا اگر جریان ولایی و انقلابی در نظر گرفته شود فقط و فقط افرادی که منتسب به جریان اصولگرایی هستند، تحت پوشش قرار نمیگیرند. زاهدی تأکید دارد: «ممکن است فردی در میان اصلاحطلبان باشد اما فردی انقلابی و ولایتمدار باشد حتما ما به او افتخار میکنیم و اگر مقبولیت در انتخابات هم داشته باشد حتما از او حمایت میکنیم. چون این افراد منافع ملی را در نظر میگیرند». این ژستهای فراجناحی بودن اما چندان پایدار نیست و بر سر هر بزنگاهی میتوان دید که اصولگرایان طور دیگری رفتار میکنند. محمدرضا باهنر میگوید: «رئیس دولت اصلاحات بحثی را به نام آشتی ملی مطرح کرد که در پاسخ گفته شد ملت که با همدیگر قهر نیستند، اگر هم قهری است شما سیاسیون با همدیگر قهرید. ملت دارند با هم کار و زندگی میکنند. گفتوگوی ملی اصلا آن تم را ندارد ما صحبتمان این است که اولا رقبایی که میگوییم همه را در چارچوب نظام میگیریم. موقعی که میگوییم گفتوگوی ملی مقصودمان فتنهگران نیستند. مقصودمان انحرافیهای این طرفی هم نیستند که یک موقع منتسب به اصولگرایی بودند». او اضافه کرد: «ما گفتوگو را بین جریاناتی میدانیم که در چارچوب نظام هستند. میگوییم اینها که در چارچوب نظام هستند، باید رقابت بکنند. رقابت هم نشاط و هم شادابی و هم جمعیت پای صندوق میآورد. این رقابت لازم است و اصلا انتخابات یعنی رقابت. اما ما در بسیاری از مسائل با همدیگر اختلاف موضع نداریم. جاهایی که با همدیگر اختلاف موضع نداریم باید با همدیگر همکاری کنیم.
اصولگرایان و انتخابات 98
در غیاب یک رقیب قدرتمند، آنها هم نتوانستهاند به یک سازوکار مشخص تصمیمگیری دست پیدا کنند. جلساتی از سال قبل برگزار میکنند ولی تعداد اعضا و اسامیشان مشخص نیست. حداقل ۳تغییر اساسی در مرامنامه ساختاری و اعتقادیشان نیز رخ داده است. دیگر نه آنچنان که سابق میگفتند بر مدار هدایت جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عمل میکنند و نه اصراری به ارائه سهم مشخص احزاب و گروههای سیاسی در شورای راهبری خودشان دارند. تعداد اعضایشان هم مشخص نیست؛ هرگروهی که صدای بلندتر و انتقاد سنگینتری داشته باشد، سهم خود را بهدست خواهد آورد و نفراتش را اضافه میکند. ترجیح میدهند به مانند مجالس هفتم و نهم، بدون حضور رقیب به پیروزی برسند اما در این راه از احتمال حضور رقیب هم غافل نشدهاند و تلاش میکنند با روشهایی رقیب را تضعیف کنند. یکی از این روشها تخریب پیوسته عملکرد اصلاحطلبان و القای پیروزی قطعی اصولگرایان در انتخابات آینده است که این جریان سیاسی به آن دل بسته. حضور جدی اصلاحطلبان در انتخابات میتواند چالشی جدی برای اصولگرایان ایجاد کند.