مریم حیدرزاده از عشقش به پرسپولیس می گوید + فیلم
درزمان هشت سال ممنوع الکار بودنم به نقاشی که حسرت ان در گوشه ای از قلبم مانده بود روی اوردم وده سال است که نقاشی را به طور جدی شروع کردم و اجازه ندادم هیچ قدرتی مرا نامید کند
صدای ایران- درزمان هشت سال ممنوع الکار بودنم به نقاشی که حسرت ان در گوشه ای از قلبم مانده بود روی اوردم وده سال است که نقاشی را به طور جدی شروع کردم و اجازه ندادم هیچ قدرتی مرا نامید کند
مریم حیدرزاده ،شاعر،ترانه سرا،نویسنده ونقاش درگقتگو با خبرنگار صدای ایران در رابطه با اینکه چطور میتوان یک حسرت را به لذت وخلاقیت تبدیل کرد گفت:
فکر میکنم باید تجربه کنیم که هیچ چیزی نمیتواند خلأ یک حسرت را جبران کند همچنان که این اتفاق درباره نقاشی من افتاد و هیچ یک از کارهایم از جمله تألیف ،انتشارالبوم های دکلمه و اجرای برنامه های مختلف نتوانست ان حسرت ابدی که در گوشه قلب و ذهن من نشسته بود را جبران کند و به ندای قلب که همیشه باید پاسخ داد را کمی دیر ولی پاسخ دادم ونقاشی که از بچگی حسرتش با من قد کشیده و بزرگ شده و پشت درهای بسته منتظر مانده بود را ده سال پیش به طور جدی شروع کردم
زمانی که هشت سال ممنوع الکار بودید به نقاشی روی اوردید ایا نقاشی توانست دران زمان ان خلأ را پر کند :
قطعا همین طور است، نقاشی یکی از علایق من بود که پشت در های بسته منتظر مانده بود و ممنوع الکار کردن من باعث شد به ندای قلبم گوش کنم و سراغ علاقه ام بروم مثال عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
وی افزود: متأسفانه یک سری اتفاقات که رقم میخورد و افرادی که شاید خیلی پررنگ در عرصه ی هنر زمان خودشان هستند با یک سری بی مهری مواجه میشوند ولی از انجا که من خیلی علاقه مند هستم به کارم و میخواهم هرگز قدرتی وجود نداشته باشد که مرا نا امید کند ترجیح دادم در این روزگار بی مهری پناه بی اورم به یکی از علایق همیشگی ام و خوشبختانه دیگر بعد از ان کم کم موانع برطرف شد و این قدم خوش نقاشی بود در زندگی من که موانع را از سر راه من برداشت
او ادامه داد: در زمانی که ناچار به سکوت خیلی طولانی و عمیق بودم باز با همان نقاشی توانستم ان کلامی را که در من وجود داشت را فریاد کنم
ایا نقاشی را به شعر ترجیح میدهید :
خیلی سوال سختی است و باید راجع به این موضوع فکر کرد شاید دلیلش پاییز باشد که من در تصوراتم همیشه عاشقانه دوستش داشتم ودر نقاشی ام توانستم پررنگ تر از ترانه هایم نشانش بدهم وشاید دلیل خاصی نداشته باشد و فقط به خاطر اینکه این اتفاق در زمان تلخ وسختی از زندگی من رقم خورد و به نوعی ناجی گونه به داد من رسید باشد
به نظر شما چه ارتباطی بین مخاطبان نقاشی و شعر شما وجود دارد:
من فکر میکنم رابطه ی تنگاتنگی بین شعر ونقاشی وجود دارد و مخاطبان میتوانند پل خیلی شفافی بین شعرو نقاشی برای خودشان بسازند
اولین مفهومی که بعد از شنیدن چند کلمه به نظرتان می رسد را در کوتاهترین جمله بیان کنید
طبیعت
دریا را در مناظر طبیعی خیلی دوست دارم و شاید راضی باشم هر روز بروم تا ساحل و یک ساعتی را با دریا باشم مخصوصا بعد از غروب خورشید و روز شماری میکنم برای رسیدن به پاییز
اقتصاد
اصلا راجع به اقتصاد چیزی بلد نیستم
عشق
تنها بهانه ی زندگی میتواند برای هر کس باشد
نفرین
کائنات به هر اتفاقی که می افتد پاسخ گو هستند
ایران
دوست داشتنی عجیب و من با وجود اینکه شرایطش را داشتم نمیتوانم خارج از ایران زندگی کنم
پرسپولیس
عشق، زندگی، تنفسو بهانه ی زندگی در مواردی که هیچ کس نیست و وقتی که همه میروند وفادارترین وفادار فقط پرسپولیس میباشد و در هر شرایطی عاشقانه دوستش دارم
آبی
سوال بعدی را بپرسید
ویدئو گفتگوی صدای ایران با خانم مریم حیدرزاده شاعر و غزل سرای کشورمان را در ادامه ببینید: