6 داستان محرم به زبان کودکانه

بیان داستان محرم به زبان کودکانه به شما کمک میکند تا بتوانید وقایع این حادثه عظیم را برای فرزند دلبندتان بیان کنید و او را نسبت به این وقایع آگاه سازید.

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر - آیا میدانید بهترین روش برای آشنایی کودکان با عظمتهای واقعه عاشورا و رشادتهای امام حسین علیه السلام و یارانشان به چه صورت است؟ بهترین زبان برای انتقال مفاهیم بزرگ به کودکان استفاده از زبان داستان یا قصه گویی است. در این مقاله تعدادی داستان محرم به زبان کودکانه بیان شده است.
در صورتی که مطالعه قسمت خاصی از این مطلب مد نظر شماست، با انتخاب عناوین ارائه شده در " فهرست موضوعی" زیر، به موضوع دلخواه خود برسید:
داستان ورود کاروان امام حسین(ع) به کربلا
داستان شهادت حضرت ابوالفضل (ع)
داستان شهادت علی اکبر (ع)
داستان شهادت علی اصغر (ع)
داستان شهادت فرزندان امام حسن (ع)
داستان شهادت حر بن یزید ریاحی
۱. داستان ورود کاروان امام حسین (ع) به کربلا
هنگامی که کاروان امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا رسیدند. بزرگترها بارها را از شترها پیاده کرده و خیمههایی برپا کردند. بچهها از این که قرار بود شب را در چادر بخوابند بسیار خوشحال بودند. کمی جلوتر از چادرهای یک رودخانه بود که بزرگترهای کاروان مشکها را از آب آن رودخانه پر میکردند. بچهها نمیدانستند که کمی بالاتر سپاهی بسیار بزرگ از افراد بدجنس و سنگدل برای حمله کردن به آنها کمین کرده اند. امام حسین و یارانشان که از قویترین و شجاعترین آدمهای آن زمان به شمار میآمدند، مواظب بچهها و زنان بودند تا دشمنان نتوانند به آنها آسیبی برسانند. در روزهای اول ماه محرم جنگ سختی میان یاران امام حسین (ع) و دشمنان در گرفت که در آن جنگ بسیاری از یاران شجاع امام از جمله برادر بزرگوارشان حضرت عباس علیه السلام و فرزندانش حضرت علی اکبر و علی اصغر به شهادت رسیدند. در روز دهم ماه محرم امام حسین علیه السلام از خانواده خود خداحافظی کردند و به میدان جنگ رفتند. ایشان با شجاعت فراوان تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت رساندند. اما از آنجایی که دشمنان خیلی بیشتر از یاران امام حسین (ع) بودند امام را به شهادت رساندند. خانواده و بچههای امام حسین (ع) بعد از او سختیها و ناراحتیهای بسیار زیادی را تحمل کردند، اما همیشه سعی کردند که انسانهای خوبی باقی بمانند.
۲. داستان شهادت حضرت ابوالفضل (ع)
هنگامی که کاروان امام حسین علیه السلام در سرزمین کربلا توسط دشمنان بدجنس و عصبانی محاصره شده بود، با تمام شدن ذخیره آب، همه اعضای کاروان احساس تشنگی کردند، اما دشمنان سنگدل و بد نمیگذاشتند که امام و یارانش به سمت رودخانه فرات بروند و از آن آب بیاورند. در این میان بچهها از همه تشنهتر بودند. تنها امید آنها به عمویشان حضرت عباس علیه السلام بود. عمو عباس شجاع بود و از دشمنان نمیترسید. امام حسین (ع) در روز نهم محرم که تاسوعا نامیده میشود، به برادرشان عباس و ۲۰ نفر دیگر دستور دادند که به سمت رودخانه بروند. حضرت عباس (ع) با حمله به دشمنان سعی کردند که حواس آنها را پرت کنند تا یارانش بتوانند مشکها را از آب پر کنند، اما دشمنان تیرهای خود را به مشکها زدند و آنها را سوراخ کردند. حضرت ابوالفضل عباس (ع) خودشان به سمت رودخانه رفته و مشکی را از آب پر کردند. هنگامی که میخواست به سمت خیمهها بازگردد، سربازانی که خود را پشت درختان پنهان کرده بودند شروع به تیراندازی به سر و دست و پای او کردند. هنگامی که دستهای عمو عباس زخمی شد، مشک آب را با دندان گرفت و به سمت خیمهها رفت. اما در آخر تعداد زیادی از دشمنان به سمت او حمله کردند و علاوه بر پاره کردن مشک، او را به شهادت رساندند.

بیشتر بخوانید: قاتلین امام حسین چه کسانی بودند؟ سرنوشت آنها چه شد؟
۳. داستان شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی اکبر علیه السلام پسر بزرگ امام حسین علیه السلام بود. هنگامی که جنگ میان دشمنان و یاران امام حسین علیه السلام در سرزمین کربلا بالا گرفت، حضرت علی اکبر (ع) شجاعتهای زیادی از خود نشان داده و تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت رساند. پس از کشتن دشمنان به نزد پدرش برگشته و گفت: بی پدر من تشنه ام. امام حسین علیه السلام به او گفت: پسر عزیزم باید صبور باشی. سپس دوباره به میدان بازگشت و تعداد دیگری از از دشمنان را کشت. دشمنان که از شجاعت علی اکبر ترسیده بودند از پشت به او حمله کردند و یکی از سنگدلترین آنها به نام "مره بن منقد" با نیزه بر سر او زده و سرش را شکافت. امام با شنیدن صدای ناله پسرش به کنار او رفت و پس از دیدن آن صحنه دلخراش دشمنان را نفرین کرد.
۴. داستان شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
حضرت علی اصغر علیه السلام کوچکترین فرزند امام حسین (ع) بود. در زمان جنگ امام حسین (ع) با دشمنان اسلام در سرزمین کربلا، این کودک شیرخوار تنها شش ماه داشت. روز دهم محرم که روز عاشورا نامیده میشود، همه اعضای کاروان امام حسین علیه السلام به دلیل کم آبی دچار تشنگی بسیار شدیدی شده بودند. حضرت علی اصغر علیه السلام طفل شیرخواره بود از تشنگی بسیار بی تابی میکرد. امام حسین علیه السلام در آن هنگام نوزاد کوچک خود رو برداشته و به میدان جنگ برد. سپس او را را میان دو دستان خود گرفت و خطاب به دشمنان فریاد زد: آیا نمیبینید که این کودک شیرخوار چگونه از تشنگی بی تاب است؟ اگر به من رحم نمیکنید لااقل به این کودک رحم کنید. اما سپاهیان دشمن که افرادی خونخوار و سنگ دل بودند به سخنان امام توجهی نکردند. یکی از آن دشمنان به نام "عمر سعد" گفت که ما برای جنگیدن با کودکان نیامدهایم. سپس به یکی از یاران خود به نام "حرمله" دستور داد که به طرف علی اصغر علیه السلام تیر اندازی کند. حرمله ۳ تیر را به سمت کودک معصوم امام حسین (ع) پرتاب کرد و و گلوی او را دریده و او را به شهادت رساند.
۵. داستان شهادت فرزندان امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام ۴ فرزند پسر به نامهای قاسم، ابوبکر، عبدالله و حسن داشت که در واقعه کربلا به شهادت رسیدند؛ اما از آنجایی که قاسم نوجوان کم سن و سال بوده و با شهامت بسیار زیادی به میدان جنگ میرفت بیشتر از دیگر برادران خود مشهور گردید. به طوری که شب ششم محرم به نام شب حضرت قاسم علیه السلام نامگذاری شده است. حضرت قاسم علیه السلام که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود برای رفتن به میدان جنگ از عموی بزرگوار خود امام حسین علیه السلام اجازه میگرفت. در بعضی از روایات آمده است که قاسم علیه السلام بیش از ۷۰ نفر از دشمنان را به هلاکت رساند و در پایان گروهی از دشمنان به سمت او حمله کردند و با شمشیر و نیزه بدن او را پاره پاره کرده و او را به شهادت رساندند.

بیشتر بخوانید: خلاصه زندگینامه امام حسین (ع) از تولد تا شهادت
۶. داستان شهادت حربن یزید ریاحی
حر بن یزید ریاحی در ابتدا یکی از دشمنان امام حسین (ع) بود که هنگامی که امام و یارانشان به سرزمین کربلا وارد شدند، آب را بر روی آنان بست. او تا روز دهم محرم در لشکر دشمنان امام حسین (ع) قرار داشت. اما با شنیدن سخنان امام که از مردم یاری میخواست و آنها را از جنگ با خاندان پیامبر بر حزر میداشت، دگرگون و پریشان شد. حر پس از آن دگرگونی به یاران امام پیوست و از اعمال گذشته خود توبه کرد. دشمنان برای انتقام به سوی حر حمله کردند. او توانست تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت برساند. اما در نهایت با زدن ضربه به اسب حر، او را به زمین انداخته و به شهادت رساندند.
سخن آخر
همه کودکان در سنین ابتدایی زندگی خود برای شرکت در مراسمات عزاداری ماه محرم اشتیاق زیادی از خود نشان میدهند. شاید برای آنها شنیدن داستانهای محرم و دلیل برپایی این گونه مراسمات جالب باشد. بهترین روش برای آشنایی آنها با این مفاهیم استفاده از زبان قصه گویی است. شاید برای کودکانتان دانستن داستان عاشورا و عاملان آن نیز جذاب باشد. به همین منظور پیشنهاد میکنیم سری به مطلب عاملان واقعه کربلا و سرنوشت هر یک از آنها بزنید و محتوای آن را به زبان کودکانه برای فرزند دلبندتان بیان کنید. اگر شما نیز موضوع خاصی درباره محرم، برای داستان گویی به کودکان سراغ دارید، آن را با ما و دیگر همراهان ستاره درمیان بگذارید.