برج دختر کجاست؟

چطور به برج دختر برویم؟

برج دختر در نزدیکی ساحل اسکودار بر روی یک جزیره کوچک در قسمت جنوبی تنگه بسفر و در بخش آسیایی استانبول قرار دارد. برای رسیدن به برج دختر باید خودتان را به اسکله کاباتاش برسانید تا سوار قایق شوید و به جزیره‌ای که برج روی آن قرار گرفته برسید.

تاریخچه برج دختر چیست؟

از روی سبک معماری برج می‌توان قدمت آن را به سال 340 پیش از میلاد نسبت داد. برج دختر در این سال‌ها دچار حوادث مختلفی شد. مثلا سال ۱۷۱۹ بعد از اینکه ارتش عثمانی، قسطنطنیه را تسخیر کرد، تخریب شد و ساختاری چوبی جایگزینش شد. آن بنا نیز طی یک آتش‌سوزی از بین رفت. بعد از آن توسط یک معمار معروف استانبولی با سنگ بازسازی شد. در سال ۱۸۵۷ فانوسی روی آن نصب شد.

کاربری‌های برج دختر چه بوده است؟

کاربری‌های این برج طی قرون مختلف تغییرات متفاوتی داشته است. مثلا در دوران امپراطوری روم باستان برج دختر محلی برای جمع‌آوری مالیات کشتی‌های تجاری، برج دفاعی و فانوس دریایی بوده. در زمان عثمانی‌ها، هنگامی که در این منطقه وبا شیوع پیدا کرده این برج به یک بیمارستان مخصوص قرنطینه برای بیماران تبدیل شده بود. مدتی یک ایستگاه رادیویی بود و سال‌ها بعد ساختمان، به وزارت دفاع سپرده شده. امروزه اما دیگر قلعه دختر تبدیل به یک جاذبه توریستی برای استانبول و ترکیه شده. ظاهر آن بازسازی و فضایی برای برگزاری مراسمات جشن‌ها و رستوران در آن تعبیه شده. البته خاطرتان باشد اگر میخواستید برای صرف وعده غذایی از رستوران‌های این برج استفاده کنید، حتما باید از قبل رزرو کنید.

افسانه‌هایی راجع به برج دختر

افسانه مار و دختر

درباره این برج مرموز وسط آب، قصه‌های مختلفی وجود دارد. مثلا یکی از این قصه‌ها می‌گوید: در زمان پادشاهی قسطنطنیه، یک جادوگر پیشبینی می‌کند که دختر پادشاه را در سن ۱۸ مار نیش می‌زند و از دنیا می‌رود. پادشاه از ترس این اتفاق دستور می‌دهد که برجی در جزیره وسط تنگه بسفر بسازند تا دخترک در آن باشد و مار به آنجا نرسد. دخترک در این برج زندگی می‌کرده تا اینکه در روز تولد ۱۸ سالگی‌اش، پادشاه با سبدی پر از میوه پیش دخترش می‌رود. اما از بد روزگار ماری افعی درون سبد میوه پنهان شده بوده و وقتی دختر در سبد را باز می‌کند او را نیش می‌زند. می‌گوید این قصه دلیل نام برج دختر نیز هست.

افسانه برج لیندر و هیرو

این افسانه روایتی عاشقانه است از دو جوان به نام‌های «هیرو» و « لیندر ». هیرو دختری زیبا از کاهنان بنای مذهبی آفرودیت بوده که ساکن این برج بوده. لیندر نیز مرد جوانی بوده که هر شب برای دیدن معشوقه خود مسیر تنگه را شنا کرده و خود را به جزیره می‌رساند. هیرو نیز هرشب برای اینکه او راه را گم نکند در بالای برج آتش روشن می‌کرد. انتهای این قصه بسیار تلخ بود و یکی از این شب‌ها که لیندر به سمت جزیره شنا می‌کرد دریا طوفانی بوده و در آب غرق می‌شود. هیرو نیز این غم را تاب نمی‌آورد و خود را از بالای برج به پایین می‌اندازد.

آوازه جهانی برج دختر

یکی از دلایل مشهور شدن برج دختر در استانبول استفاده از آن به عنوان لوکیشن بخشی از فیلم سینمایی «دنیا کافی نیست» جیمز باند است. البته به جز این فیلم این برج، لوکیشن فیلم‌های ترکی نیز بوده.