وارونگی فیلمی از بهنام بهزادی؛ روایتی از آلودگی و وارونگی روابط یک شهر
وارونگی سومین فیلم سینمایی بهنام بهزادی است. کارگردانی که اولین فیلمش تنها دوبار زندگی میکنیم در سال 1386 روایت گر جوانی است که در مرز میان انتخاب حق زندگی و مرگ مانده است و دومین فیلمش قاعدۀ تصادف در سال 1391 روایت چند جوان هنرمند (اشکان خطیبی، الهه حصاری و …) است که به رغم […] نوشته وارونگی فیلمی از بهنام بهزادی؛ روایتی از آلودگی و وارونگی...
وارونگی سومین فیلم سینمایی بهنام بهزادی است. کارگردانی که اولین فیلمش تنها دوبار زندگی میکنیم در سال ۱۳۸۶ روایت گر جوانی است که در مرز میان انتخاب حق زندگی و مرگ مانده است و دومین فیلمش قاعدۀ تصادف در سال ۱۳۹۱ روایت چند جوان هنرمند (اشکان خطیبی، الهه حصاری و …) است که به رغم مخالفت والدین میخواهند برای اجرای تئاتر به خارج از کشور بروند. در ادامه با معرفی فیلم وارونگی با نت نوشت همراه باشید.
نیلوفر “سحر دولتشاهی” مجرد است و همراه با مادر سالخورده و بیمارش، مهین “شیرین یزدان بخش” در تهران زندگی میکند. هوای پایتخت به شدت آلوده است. مادر که به خانهی دوستش رفته اسیر هوای آلوده و حملهی تنفسی میشود و به ناچار رهسپار بیمارستان.
دکترِ مادر که ظاهرا آشنایی خانوادگی هم با آنها دارد به نیلوفر، خواهر “رویا جاوید نیا” و برادرش “علی مصفا” میگوید که ماندن مادر در تهران در شرایطی که آسیب پذیری ریه هایش روز به روز بیشتر میشود، برای سلامتیاش به شدت خطرناک است.
فیلم وارونگی کاری از بهنام بهزادی
روایتی از آلودگی و وارونگی روابط یک شهر
در فیلم وارونگی به جد مسئلهی مرگ و زندگی مطرح است و تنها راه برای بهبود حال مادر زندگی در محیط مرطوب شمال کشور و ترک همیشگی پایتخت است.
در این میان خواهر و برادر نیلوفر سرخود و بدون مشورت با نیلوفر (به دلیل این که او همسر و فرزندی ندارد و درگیر گرفتاریهای زندگی مشترک نیست) برای زندگی و حضور او در پایتخت تصمیم میگیرند. آنها نه تنها دستور به تبعید اجباری او میدهند بلکه محل کار او را هم که یک خیاط خانه و ارثیهی مشترک آن هاست را برای پرداخت بدهیهای برادر به طلبکاران اجاره میدهند!!!!!
خواهر محل زندگی مادر و نیلوفر را در شمال تأمین میکند و برادر به رغم داشتن مشکلات مالی و بدهیهای بسیار، هزینهی زندگی ماهانهی آنها را عهده دار میشود. همهی این اتفاقات در حالی است که سهیل “علیرضا آقاخانی” از دوستان عاشق پیشهی دوران دانشگاه نیلوفر بعد از سالها دوری از وطن، دوباره آدرس او را پیدا کرده و رابطهای عاشقانهای که در گذشته ناتمام مانده مجدد در حال شکل گیری است و ادامهی ماجرا …
بیشتر بخوانید: رگ خواب اثر حمید نعمت الله “سیاهی سفیدی و اندوه طوفان”
نام فیلم وارونگی از پدیدهی وارونگی هوا که در شهرهای پر جمعیت و در فصل سرما اتفاق میافتد گرفته شده و به نوعی به وارونگی روابط هم اشاره میکند. وارونگی ظلم تحمیل شده به شهروندان تهران و ظلم تحمیل شده به دختر تنها ماندهی داستان را روایت میکند.
به نیلوفر ظلم میشود و فیلم نشان میدهد که همیشه ظلم از سمت یک قدرت برتر و خیلی بزرگ اتفاق نمیافتد، گاه در خانواده که کوچکترین واحد اجتماع است هم فرزندان کوچکتر مورد ظلم فرزندان بزرگتر قرار میگیرند.
اما نیلوفر فریاد نمیزند، دعوا نمیکند حتی خشمگین هم نمیشود، در مقابل ناراحتیاش دم بر نمیآورد درست این نقطهای است که مخاطب انتظار بازی پر قدرت و پرتنشی از نیلوفر ظلم دیده را دارد.
سهیل، یادگار سالهای پر شر و شور جوانی آمده که عشق گرد و خاک گرفتهی نیلوفر را جلا دهد اما حضور او هم به مشکلات زندگی نیلوفر اضافه میکند. سهیل او را در چند راههی تصمیم گیری قرار میدهد، فردیت نیلوفر را نادیده میگیرد، او را در موقعیتی قرار میدهد که مجبور باشد سهیل را انتخاب کند.
در خانواده، نیلوفر حجم بالای تحقیر، تخریب و اعتراض فرهاد بد دهان، برادر بزرگتر به نحوهی زندگیاش را تاب میآورد، خیلی خونسرد در مقابل تصمیم لاجرم خواهر و برادر سر خم میکند و به مظلومیتاش ادامه میدهد. در این میان صبا، (دختر هما خواهر نیلوفر) گاهی سنگ صبور او میشود و از دل خانواده برای خالهاش خبر میآورد.
هوا آلوده است درست مانند روابط. اگر هم گشایشی در هوا اتفاق میافتد مانند بهبود روابط موقتی است. این نمونهای از حال و احوال بیمار در حال احتضار پایتخت است!
بیشتر بخوانید: درباره الی کاری از اصغر فرهادی
#gallery-2#gallery-2 .gallery-item#gallery-2 img#gallery-2 .gallery-captionپاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty