به گزارش زنان خبر، سرمربی تیم ملی ایران امشب با ما است. فوتبال در آن کشور وجود دارد اما زنان نمیتوانند برای دیدن بازی ها به استادیوم بروند و ما در تلاش هستیم این شرایط را تغییر دهیم. فدراسیون فوتبال در ایران به ما میگوید این شرایط تغییر خواهد کرد، بازی بعدی ایران اولین دیداری خواهد بود که زنان میتوانند به استادیومها بروند. این اظهارات جانی اینفانتینیو، رئیس فیفا پس از اهدای جایزه بهترین بازیکن به لیونل مسی بود؛ موضعگیری که نشان داد فیفا این بار چقدر جدی است و آماده برخورد شدید با فوتبال ایران، در صورت عدم رفع این مشکل هستند.
فدراسیون فوتبال ایران از آماده سازی زیرساختها برای حضور زنان در ورزشگاه و تعیین ضرب الاجل فیفا برای این رویداد سخن به میان آورده و شواهد نشان میدهد ظاهراً این بار قرار است موضوع به کلی حل شود. با این حال همچنان صداهای بلندی در مخالفت با ورود زنان به ورزشگاه شنیده میشود که تردیدهایی درباره رفع مشکل را در پی دارد. فراتر از بحث حضور زنان در ورزشگاه، یک پرسش اساسی مطرح است که کدام عامل مخرب اموری چون حضور زنان در ورزشگاه را به گره کور تبدیل میکند و در جنبههای فرهنگی مسائل اقتصادی، اجتماعی و ورزشی نقش ترمز را بازی میکند؟
برای درک بهتر میتوان بر روی همین مسئله ورزشگاهها تمرکز کرد. نخستین دولتی که قصد ورود زنان به ورزشگاههای فوتبال را داشت، دولت محمود احمدی نژاد بود و یکی از نخستین گامهایی بود که دولت او در عرصه ورزش در پیاش بود. بلافاصله جریانهای رقیب به ویژه اصلاح طلبان فعال شدند و برخی علما در این عرصه قرار دادند که یک امر خلاف موازین شرعی در حال وقوع است و باید جلوی آن را گرفت. تعداد قابل توجهی گزارش و نقد در قبال این تصمیم در شماری از روزنامههای رقیب اصولگرا و روزنامههای اصلاح طلب منتشر شد و تلاش شد از این فرصت برای منکوب کردنِ دولت مستقر استفاده شود.
وقتی حسن روحانی به عنوان گزینه جریانهای رقیب سکان قوه مجریه را به دست گرفت، ورود زنان به ورزشگاهها به جز در مقطع جام جهانی روسیه و آن هم برای تماشای فوتبال روی پرده بزرگ رخ نداد اما افزایش فشار فدراسیون بین المللی فوتبال برای حضور زنان در ورزشگاه تحت عنوان عدم تبعیض جنسیتی باعث شد تا کم کم این بحث جدی شود و دولتمردان روحانی که از حوزههای حساس فاصله میگرفتند، مجبور به ورود به ماجرا شوند. عدم وجود زیرساخت برای حضور زنان در ورزشگاهها، ان قلتی بود که از سوی ایران مطرح شد اما شواهد نشان میدهد طاقت فیفا طاق شده و دولت باید تعیین تکلیف کند اما آیا جریان رقیب میگذارد؟
فرآیندی که درباره ورود زنان به ورزشگاه رخ داده، نشان میدهد تبدیل امر فرهنگی در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و ورزشی به ابزاری برای کشمکشهای سیاسی یا ارتقای آن به یک امتیاز به گروهی از مردم و کارکرد انتخاباتی بخشیدن به آن، باعث میشود، سادهترین فرآیندها به پیچیدهترین اتفاقات تغییر وضعیت دهد. در واقع آنچه باعث میشود اساساً شاهد چنین چالشهایی باشیم، سیاسی و جناحی کردن امر فرهنگی است. وقتی وقوع یک اتفاق را معادل یک موفقیت برای جریان رقیب تلفی میکنیم، آن اتفاق -هرچند ساده- با چالشهای جدی مواجه میشود.
اگر قرار باشید همین اتفاقات را به رفع توقیف طیفی از فیلمهای سینمایی یا فعال کردن یک سرویس تلفن و یا موتوسواری زنان و هر امر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دیگری متصل کرد، به همین فرمول میرسیم. کشمکشهای سیاسی در ساحت فرهنگ، برخی از امور از مدار طبیعیاش خارج میکند و مردم و کشور را با زحمت مواجه میکند. سوابق نشان داده در نهایت اتفاقی که به شکل طبیعی باید رخ میداده، به وقوع میپیوندد اما معمولاً هزینه بازگشت آب رفته به جوی برای کشور قابل توجه است. چه زمان تجربههای پیشین و عدم نفع جدی جریانها از چنین کشمکشهایی باعث میشود، همه جریانها روشهای دیگری را برای مکنوب کردن رقبا در پیش بگیرند؟
انتهای متن/*