قسمت اول
1983 Steinwinter Supercargo 2040 Cab
تلاش برای ایجاد تغییری اساسی در یک صنعت، کاری بسیار دشوار است بهخصوص هنگامیکه آن صنعت وظیفهٔ حملونقل کالاها در جاده را بر عهده داشته باشد؛ اما مردی به نام منفرد اشتاینوینتر در سال 1983 تلاش کرده است که این عضو مهم در چرخه اقتصاد را با ایجاد تغییری اساسی، بهبود ببخشد.
از زمانی که خودرو اختراع شد تا به امروز میتوان گفت کشندهها با بهروزرسانیهای اندک به همان شکل سابق، کالاهای ما را در جادهها حمل میکنند؛ اما آقای اشتاینوینتر در سال 1983 پیشنهادی برای اصلاح اساسی کامیونها ارائه داد.
او بر این باور بود که کاهش ارتفاع کامیونها باعث کاهش بسیار زیاد مصرف سوخت و هزینه حملونقل کالا و درنتیجه آن، باعث افزایش میزان حمل نقل کالا خواهد شد.
در موتورشو فرانکفورت سال 1983 مطالعات آقای اشتاینوینتر در قالب یک مدل مفهومی از کشندهای با ارتفاع 1170 میلیمتر که کاملاً با کانتینر پوشیده شده بود رونمایی شد. طراحی غیرمعمول این کشنده اجازه میداد تا طول قسمت بارگیری به 18 متر و ظرفیت آن به 150 مترمکعب برسد.
پس اشتاینوینتر کشندهای کم ارتفاع ساخته بود و مقاومت کمتری در برخورد با هوا نسبت به کامیونهای معمولی داشت که باعث کاهش مصرف سوخت کامیون و افزایش ظرفیت بارگیری شده بود.
سؤال اینجاست که چرا امروزه، این کامیون و کامیونهای مشابه آن در جادهها نیستند؟ خب باید بگویم که این ایده مشکلاتی داشت:
اول از همه، موقعیت راننده: اگر شما رانندهٔ یک کامیون 40 تنی بودید و صندلی شما در همان ارتفاع صندلی مزدا ام ایکس 5 از زمین قرار داشت، احساس راحتی میکردید؟! لازم به گفتن نیست که نشستن در چنین موقعیتی قطعاً باعث شده بود که میدان دید راننده بسیار محدود باشد.
از این واقعیت نمیتوان چشمپوشی کرد که این کامیون برای سال 1980 بسیار پیشرفته بود و امکاناتی نظیر سیستم تعلیق بادی مستقل برای هر چرخ، ترمز ای بی اس، دیفرانسیل محدودکننده لغزش و سیستم تهویه مطبوع، در آن به کار رفته بود.
این کشنده بر پایه شاسی مرسدس بنز ساخته شده بود و نیروی محرکهای با کد OM442 با قدرت 400 اسب بخار از مرسدس بنز داشت. حالا که صحبت از نیروی محرکه شد باید گفت که یکی دیگر اشکالات این کشنده، داغ شدن بیش از حد موتور به دلیل نبود ورودی هوای کافی برای خنک کردن آن بود.
اشتاینوینتر ایده خود را بهعنوان یک کشنده مدولار ارائه کرده بود، به این معنی که با موتورهای مختلف و برای کاربردهای مختلفی از کشیدن تریلر و کانتینر تا کشندهٔ کابین حمل مسافر در نظر گرفته بود که میتوانست به لطف ابعاد نسبتاً مناسبش بین دو مقصد بهراحتی در شهر هم تردد کند.
درحالیکه مرسدس بنز به توسعهٔ این ایده علاقهای نشان نداده بود، شرکتهای داف و ایسوزو تصمیم گرفتند که این ایده را توسعه دهند و طولی نکشید که آنها نیز شکست خوردند. گفته شده که از دلایلی که این پروژه شکست خورد، عدم اثبات اقتصادی بودن و کاهش مصرف سوخت آن و هندلینگ و فرمانپذیری نامناسب کشنده بود.
اما تیر خلاص این ایده را قانونگذاران اروپایی زدند. مدت کوتاهی پس از معرفی این کانسپت و در سال 1990 قانونی برای استاندارد شدن ابعادی همهٔ کانتینرها وضع شد که میگفت: طول کلی کامیونها نباید بیشتر از 18.75 متر و طول قسمت بارگیری نباید بیشتر از 15.65 متر باشد. این قانون بود که آخرین امید این کانسپت که همان حمل بیشتر بار بود را از بین برد و پس از تنها 3000 کیلومتر تست جادهای، برای همیشه فراموش شد.
امروزه با پیشرفت فنّاوری و رفع برخی محدودیتها، امیدواریم که این کانسپت بار دیگر به زندگی بازگشته و آن را در جادهها ببینیم.
نویسنده: عرفان شیدایی، فارغالتحصیل رشته طراحی صنعتی از دانشگاه هنر اصفهان
منبع: drivemag