ترس و لرز نوشتهی غلامحسین ساعدی؛ وهمِ نگاهِ به غیر
مجموعه داستان کوتاه ترس و لرز نوشتهی غلامحسین ساعدی نویسندهی مشهور ایرانی است. این مجموعه شامل شش داستان کوتاه است. داستانهای کوتاهی که با عناوین “قصهی یک”، “قصهی دو”،…و “قصهی شش” نامگذاری شدهاند. در تمام این قصهها شخصیتهای داستانی مشترک هستند. اما در هر قصه ماجرای متفاوتی دارد. در ادامه با معرفی مجموعه داستان ترس […] نوشته ترس و لرز...
مجموعه داستان کوتاه ترس و لرز نوشتهی غلامحسین ساعدی نویسندهی مشهور ایرانی است. این مجموعه شامل شش داستان کوتاه است. داستانهای کوتاهی که با عناوین “قصهی یک”، “قصهی دو”،…و “قصهی شش” نامگذاری شدهاند. در تمام این قصهها شخصیتهای داستانی مشترک هستند. اما در هر قصه ماجرای متفاوتی دارد. در ادامه با معرفی مجموعه داستان ترس و لرز در نت نوشت همراه باشید.
ترس و لرز نوشتهی غلامحسین ساعدی
وهمِ نگاهِ به غیر
برای معرفی مجموعه داستان ترس و لرز باید گفت در میان روایات ترس و لرز به اتفاقاتی برمی خوریم که غیرعادی و جادویی به نظر میرسند. این اتفاقات که برای ساکنین محل، غریب و همراه با ترس و لرز است.
ورود فرد غریبه برای اهالی محل نشان خوبی نیست. آن ها میترسند و آن غریبه هر چه باشد دشمن شان است و عادیترین رفتار فرد به شکل دشمنی دیده میشود. آن ها دائماً میترسند.
ترسی که در ذهن شان است و دلیل بیرونی ندارد. و از زاویهی دید یک ذهن آگاه ترسناک و یا غیرمتعارف نخواهد بود اما زندگی و شخصیت آن ها بر اساس آن شکل گرفته است.
بیشتر بخوانید: عزاداران بیل نوشتهی غلامحسین ساعدی؛ “زندگی در متن خرافه”
“تو که از همه چیز واهمه داری، اگه صدا باشه میترسی، اگه صدا نباشه میترسی، باد بیاد میترسی، باد نیاد میترسی، شب میترسی، روز میترسی.”
در ادامه معرفی مجموعه داستان ترس و لرز باید گفت وهم یکی از عناصر تمام این داستانهاست. وهم با ترس متفاوت است. ترس علت بروز مشخص و عینی دارد. اما ترسی که زاییدهی تخیل آدمی باشد و دلیل موجهی نداشته باشد وهم است.
دلیل وهم و ترس و لرز اهالی محل در داستان اول، سوم، چهارم و ششم حضور غریبههایی در محل است. غریبههایی که انسان هستند و اعمال عادی انسانی دارند. اما این غریبهها تفاوت هایی با اهالی محل دارند. رنگ پوست، رنگ چشم، قد، هیکل و تنها همین تفاوت های ظاهری برای اهالی محل که در محیط بستهای زندگی میکنند و همه شبیه هم هستند غریب است. آن ها شناختی از جهان اطراف خود ندارند و هر موجودی به نظر می توانند زندگی آن ها را به مخاطره بیندازد.
به عنوان مثال در داستان اول حضور مردی سیاه پوست در خانهی یکی از اهالی باعث ایجاد ترس در بین اهالی میشود و حضورش با خود رنگی غریب همراه با وهم حتی به طبیعی ترین پدیدهها می زند.
“سالم احمد دور و برش را نگاه کرد و شاخههای کُنار حرکت میکرد و به نظر میآمد که سایهی تاریکی خود را لا به لای برگ ها پنهان میکند.”
در ادامه معرفی مجموعه داستان ترس و لرز به چهارمین داستان این مجموعه می رسیم، در داستان چهارم حضور پسر بچهای که رنگ پوست و چشم متفاوتی دارد ایشان را به وحشت میاندازد. و یا در داستان ششم خارجیهایی که با کشتی به این محل میآیند ابتدا باعث ترس اهالی میشوند. اما همین حضور و ورود اشیا، غذاها، و یا عادات زندگی آن ها باعث میشود این روستاییان دگرگون شوند.
دیگر برای یافتن غذا به دریا نمی روند. به دنبال غذا ترس را کنار گذاشته با خارجیها هم کلام میشوند، آن ها را به خانههایشان راه میدهند. اما سرانجام همین آشنایی باعث دور شدنشان از هم می شود،
آن ها را با هم دشمن میکند و هر کدام از اهالی به طمع غذا و مال بیشتر به روی بقیه شمشیر میکشد. از هم دزدی میکنند و اتحاد بین شان از بین میروند. سرانجام روزی که در مییابند خارجیها با کشتی از آنجا رفتهاند به نظر میرسد دریا هم روی برگردانده و آبش پس رفته است.
بیشتر بخوانید: مجموعه داستان کوتاه دندیل نوشتهی غلامحسین ساعدی
در داستان دوم و پنجم عنصر وهم با سایر داستان ها کمی متفاوت است. در ادامه معرفی مجموعه داستان ترس و لرز باید گفت داستان دوم آدم ناقصی وارد ده میشود. او وارد هر دهی میشود دو روز در آنجا می مانند،
در همان جا زنی میگیرد و از آنجا میرود و پس از آن، زن فرزندی به دنیا میآورد که عجیب و ناقص الخلقه است و زن و بچه هر دو میمیرند. اما افراد این محل با این آدمی که بسیار عجیب است رفتاری عادی نشان میدهند او را میپذیرند و فقط در انتها میفهمند که گویا آن فرد عادی نبوده است.
به نظر میرسد که فرد از نادانی این اهالی استفاده کرده و فریب شان میدهد.
در داستان پنجم هم محلیها با شراکت هم لنجی موتوری خریدهاند تا با آن تجارت کنند. اما در اولین سفری که همه با هم میروند گرفتار گرداب و جزیرهای عجیب میشوند.
در ادامه معرفی مجموعه داستان ترس و لرز می توان گفت در تمامی داستان های این مجموعه نویسنده خود را و دانش خود را وارد نمیکند. قضاوتها و یا دلایل علی و معلولی برای پدیدهها بیان نمیکند. و تمام اطلاعات ما از طریق دیدهها و شنیدهها و دیالوگ های محلیهاست و به دانش اهالی محل وفادار میماند.
ما دنیا را از دریچهی ذهن شان میبینیم. گو اینکه این افراد فرق چندانی با هم ندارند. همه شبیه به هم هستند. بنابراین کسی دانش بیشتری نسبت به بقیه ندارد. و داستان ها در همان فضای وهمانگیز باقی میماند. چون در دیالوگ با هم، چارهای نمییابند.
بیشتر بخوانید: تحلیل کتاب آشغالدونی اثر غلامحسین ساعدی
“من هیچ وقت از دریا سر در نمیارم، نمیدونم چه جوریه، حالا همه جمع بشن و عقلاشونو بریزن رو هم، نمیتونن بفهمن که این همه چوب از کجا اومده. یه چیزی تو دریاس که رو راس نیست. ظاهر و باطنشو نشون نمیده، یه روز خالیه؛ یه روز پُره، یه روز همه چی داره، یک روز هیچ چی نداره، انگار با آدمیزاد شوخی میکنه، حالا این همه چوب رو آبه، یه دقهی دیگه ممکنه یه تکهم نباشه.”
دریا در تمامی این روایات مانند شخصیت داستانی نقش بسیار مهمی دارد. و حضورش در فضاسازی، ماجراها، نشان دادن حال و هوای شخصیتها نقش پررنگ دارد. عوامل ناشناخته همه از دریا می آیند و مردم برای بهبود حالشان نیز سراغ همین دریا میروند.
“هر چیزم که رو خشکیه، اگه خوب فکرشو بکنی از دریاس. دریا از هیچی واهمه نداره، نمیترسه، اما همه از دریا میترسن.”
در انتهای معرفی مجموعه داستان ترس و لرز اثر غلامحسین ساعدی باید گفت مجموعه داستان کوتاه “ترس و لرز” در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسید و پس از آن بارها تجدید چاپ شده است.
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty