علامه طباطبایی بهترین برهان بر حرکت جوهری را قوه و فعل می‌داند


علامه طباطبایی بهترین برهان بر حرکت جوهری را قوه و فعل می‌داند

علامه طباطبایی (ره) در کتاب نهایه الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم، بهترین برهان بر حرکت جوهری را برهان قوه و فعل بیان می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، یکصد و هفتاد و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع برهان قوه و امکان بر حرکت و جوهر با ارائه حجت الاسلام والمسلمین اسدی و با حضور اعضای گروه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:

علامه طباطبایی (ره) در کتاب نهایه الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم، بهترین برهان بر حرکت جوهری را همین برهان قوه و فعل بیان می کند. اگر قوه و امکان را واشکافی کنیم ما را به حرکت در جوهر می‌رساند.

قبل از این باید مقدمه‌ای را بگوییم:

در عالم دو نوع داریم:

نظام ملکیت و دارا شدن: مثل اینکه سیب سبز، دارای زردی و یا قرمزی می‌شود.
نظام صیرورت: یعنی چیزی از وضعیتی به وضعیت دیگر تبدیل می‌شود؛ مثل نطفه، انسان می‌شود، و حبه گندم،‌ خوشه گندم می‌شود.

فرق «نظام ملکیت» و «نظام صیررت» این است که در نظام ملکیت آن سیب، از سیب بودن خارج نشده است ولی در نظام صیرورت، آن شئ، شیئ دیگری شده است.

سؤالی در اینجا مطرح می‌شود که بر طبق قوه و امکان در اشیاء، آیا هر چیزی می‌تواند چیز دیگری ‌شود؟ پاسخ اینست که نمی شود؛ چون از حبه گندم، همان گندم عمل می آید نه دانۀ جو. لذا گفته اند: گندم از گندم بروید جو زجو.

پس یک نسبتی بین آن چیزی که هست و آن چیزی که می‌شود، وجود دارد یعنی بین صورت نطفه‌ای و صورت انسانی یک نسبتی برقرار است که مثلاً نطفۀ انسانی همان انسان می شود نه درخت. شکی نیست که این رابطه و نسبت یک امر واقعی است و قرادادی و دلبخواهی نیست.

نکتۀ دیگر اینکه: هر نسبتی قائم به دو طرف است و از آنجا که این نسبت، نسبتی واقعی است باید طرفین نسبت هم وافعی و خارجی باشند. پس هر نسبتی متقوم به دو طرف است و در اینجا هم نسبت و هم طرفین، در عالم خارج وجود دارند و واقعی هستند.

آیا می‌شود دو طرف نسبت، منفصل و جدای از همدیگر باشند؟ یعنی این چیزی که الآن هست (نطفه) با چیزی که بعداً می‌شود (انسان) دو چیز منفصل از هم باشند؟ خیر؛ زیرا یک هماهنگی وجودی باید بین این دو طرف باشد.

بنابراین از آنجا که طرفین نسبت با همدیگر نسبتی وجودی دارند و از همدیگر جدا نیستند، باید بگوییم وجود نسبت «نطفه» که الان حاضر است، کاشف از این است که طرف دیگر نسبت (که «انسان» است) همین الان موجود است و آن امر موجود الان، مرتبه ای از مراتب امر مستقبل است. گویا امر مستقبل، امتداد وجودی امر اکنونی است و به یک نحوی امر مستقبل برای شئ اکنون، موجود است یعنی آن امر مستقبل در زمان حال نیز به نحوی موجود است. یعنی شأنی از امر موجود در حال است و امر مستقبل یک مرتبه‌ای از امر موجود در حال است.

پس این نطفه که در اکنون است و آن انسان که وجودی استقبالی است، دو وجود مباین نیستند بلکه وجود واحدی هستند که مراتب متصلی برای یک شئ هستند. به عبارت دیگر وجود «نطفه» در زمان حال و وجود «انسان» در آینده دو چیز نیستند؛ بلکه امر متصل واحد ممتدی است که دارای مراتبی می باشد. و این چیزی نیست جز معنای حرکت. و این مطلب، همان تشکیک در وجود است و حرکت جوهری، مبتنی بر اصالت وجود و تشکیک در وجود است.


به گزارش خبرنگار مهر، یکصد و هفتاد و هفتمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع برهان قوه و امکان بر حرکت و جوهر با ارائه حجت الاسلام والمسلمین اسدی و با حضور اعضای گروه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:

علامه طباطبایی (ره) در کتاب نهایه الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم، بهترین برهان بر حرکت جوهری را همین برهان قوه و فعل بیان می کند. اگر قوه و امکان را واشکافی کنیم ما را به حرکت در جوهر می‌رساند.

قبل از این باید مقدمه‌ای را بگوییم:

در عالم دو نوع داریم:

نظام ملکیت و دارا شدن: مثل اینکه سیب سبز، دارای زردی و یا قرمزی می‌شود.
نظام صیرورت: یعنی چیزی از وضعیتی به وضعیت دیگر تبدیل می‌شود؛ مثل نطفه، انسان می‌شود، و حبه گندم،‌ خوشه گندم می‌شود.

فرق «نظام ملکیت» و «نظام صیررت» این است که در نظام ملکیت آن سیب، از سیب بودن خارج نشده است ولی در نظام صیرورت، آن شئ، شیئ دیگری شده است.

سؤالی در اینجا مطرح می‌شود که بر طبق قوه و امکان در اشیاء، آیا هر چیزی می‌تواند چیز دیگری ‌شود؟ پاسخ اینست که نمی شود؛ چون از حبه گندم، همان گندم عمل می آید نه دانۀ جو. لذا گفته اند: گندم از گندم بروید جو زجو.

پس یک نسبتی بین آن چیزی که هست و آن چیزی که می‌شود، وجود دارد یعنی بین صورت نطفه‌ای و صورت انسانی یک نسبتی برقرار است که مثلاً نطفۀ انسانی همان انسان می شود نه درخت. شکی نیست که این رابطه و نسبت یک امر واقعی است و قرادادی و دلبخواهی نیست.

نکتۀ دیگر اینکه: هر نسبتی قائم به دو طرف است و از آنجا که این نسبت، نسبتی واقعی است باید طرفین نسبت هم وافعی و خارجی باشند. پس هر نسبتی متقوم به دو طرف است و در اینجا هم نسبت و هم طرفین، در عالم خارج وجود دارند و واقعی هستند.

آیا می‌شود دو طرف نسبت، منفصل و جدای از همدیگر باشند؟ یعنی این چیزی که الآن هست (نطفه) با چیزی که بعداً می‌شود (انسان) دو چیز منفصل از هم باشند؟ خیر؛ زیرا یک هماهنگی وجودی باید بین این دو طرف باشد.

بنابراین از آنجا که طرفین نسبت با همدیگر نسبتی وجودی دارند و از همدیگر جدا نیستند، باید بگوییم وجود نسبت «نطفه» که الان حاضر است، کاشف از این است که طرف دیگر نسبت (که «انسان» است) همین الان موجود است و آن امر موجود الان، مرتبه ای از مراتب امر مستقبل است. گویا امر مستقبل، امتداد وجودی امر اکنونی است و به یک نحوی امر مستقبل برای شئ اکنون، موجود است یعنی آن امر مستقبل در زمان حال نیز به نحوی موجود است. یعنی شأنی از امر موجود در حال است و امر مستقبل یک مرتبه‌ای از امر موجود در حال است.

پس این نطفه که در اکنون است و آن انسان که وجودی استقبالی است، دو وجود مباین نیستند بلکه وجود واحدی هستند که مراتب متصلی برای یک شئ هستند. به عبارت دیگر وجود «نطفه» در زمان حال و وجود «انسان» در آینده دو چیز نیستند؛ بلکه امر متصل واحد ممتدی است که دارای مراتبی می باشد. و این چیزی نیست جز معنای حرکت. و این مطلب، همان تشکیک در وجود است و حرکت جوهری، مبتنی بر اصالت وجود و تشکیک در وجود است.

کد خبر 4755531

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

دعا برای رفع مشکلات (این دعا ها اجابتش قطعی است)