خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: به طور حتم واکاوی و جستجوی پژوهشی در آثار تولید شده پیرامون موسیقی مرتبط با ایام عزاداری محرم و صفر به قدری دربرگیرنده مباحث تخصصی و بعضا پیچیدهای است که میتواند تا مدتها مورد توجه مخاطبان و کارشناسان این حوزه قرار گیرد. شرایطی که اگر به مدد رسانههای دیداری و شنیداری شکل منسجمتری پیدا کند قطعا نه تنها در بهبود کیفیت تولید آثار در این حوزه موثر خواهد بود، بلکه میتواند گشایشگر شرایط جدیدی در صدور این آثار موسیقایی به مجامع بینالمللی باشد.
فضایی که طی سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای اسلامی مورد تمرکز بیشتری قرار گرفته و رفتهرفته تبدیل به فرآیندی شده که از آن بهعنوان یک ویترین فرهنگی چشم نواز استفاده میشود. شرایطی که اگر در کشور ما با رویکرد جدیتر و هنرمندانهتری مورد توجه هنرمندان و مهمتر از آن دست اندرکاران این حوزه قرار گیرد، قطعاً با اتفاقات تاثیرگذار فرهنگی مواجه خواهیم شد که میتواند بر آنچه «فعالیت فرهنگی موثر» مینامیم، نقش مثبتی ایفا کند.
اتفاقاً از این جهت است که طی سالیان اخیر با اتکا به راهپیمایی اربعین حسینی بهعنوان بزرگترین اجتماع شیعیان جهان، فرصت مناسبی پدید آمده تا هنرمندان فعال عرصه موسیقی با هر گرایشی، تلاشهایی برای خلق آثاری با مضامین مرتبط با واقعه عاشورا داشته باشند. تلاشهایی که بعضاً با استقبال بسیار قابل توجه مخاطبان مواجه شده است.
حسین حقیقی و محسن توسلی دو خواننده شناخته شده و صاحب نام موسیقی کشور که به دعوت گروه هنر خبرگزاری مهر در نشست تخصصی موسیقی عاشورایی حضور پیدا کرده بودند، پس از ارائه نقطه نظرات خود درباره فرآیند تولید آثار موسیقایی مرتبط با ایام محرم و صفر و آسیب شناسی این جریان در بخش اول این نشست، در بخش دوم و پایانی به موضوعاتی چون برندسازی برخی مراکز موسیقی در حوزه تولیدات عاشورایی، نحوه فعالیت برخی مراکز هنری برای تولیدات موسیقایی، موضوع پرچالش فقه و موسیقی و جایگاه این مبحث در تولیدات عاشورایی، فقدان اطلاعرسانی و تبلیغات رسانهای لازم و نقش پر رنگ موضوع «پخش» بعد از فرآیند «تولید» در موسیقی پرداختند که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
* یکی از مهمترین مباحثی که طی سالهای اخیر از یک منظر تبدیل به یک آسیب جدی و در منظری دیگر تبدیل به فرآیندی مثبت در جهت تولید آثار موسیقایی مرتبط با محرم و صفر شده، تمرکز ویژه تعدادی از مجموعهها و مراکز تولید آثار هنری بر تولید آثار موسیقایی متعدد عاشورایی است که به نظر میرسد وجوه آسیبرسان آنها پررنگتر از تاثیرات مثبتش بودهاست. گو اینکه برخی از این نهادها به ویژه در این سالها وارد میدان رقابتی شدهاند که میخواهند در این چارچوب کارهای ارائه شده خودشان را بدون اینکه مخاطبشناسی درستی برای آن داشته باشند، در معرض رقابت با دیگران قرار دهند که بتوانند از خروجی آن به یک گزارش آماری برسند. شرایطی که در مفهوم عامیانه آن پدید آورنده چشم و هم چشمیهایی است که چندان نمیتواند در بینالمللی شدن آثار موسیقایی نقش مثبتی ایفا کند. آیا بهتر نیست در این کارزار بسیار حساس، شاهد شکل وحدت یافتهتری از فرآیند تولید اثر باشیم تا بتوانیم به جهانی شدن تولیداتمان در این عرصه، حداقل امیدوار بمانیم!؟
محسن توسلی: من هم با شما کاملاًً موافقم. اما باید بپذیریم با وجود تمام تلاشهایی که در این زمینه صورت گرفته، کار رسانهای چندانی در این حوزه اتفاق نیفتاده است. در عین حال فضای کار نیز به گونهای است که آن وحدت و انسجامی که میتوانیم از جریان تولیدات انتظار داشته باشیم وجود ندارد. اصلا چه عیبی دارد وقتی یک اثر تبدیل به کاری با کیفیت میشود، همه با هم از آن حمایت کنیم؟
به اعتقاد من وقتی کار خوبی تولید میشود بهتر است فرصت حمایت بیشتری هم از آن مهیا شود تا بیشتر و بهتر دیده شود. اتفاقاً در این مجال است که من بهعنوان خواننده سعی میکنم ابتدا همان کار خوب معرفی شود و بعد به سراغ یک آهنگ جدید میروم. اتفاقاً یاد خاطرهای در این زمینه افتادم.
یادم است که حدود ۴ یا ۵ ماه پیش بود که آلبوم «ماه هفتم» مازیار فلاحی را خریداری کردم. بعد از اینکه آلبوم را باز کردم، دیدم کارت کوچکی در آن گذاشته بودند که نام محسن ابراهیمی در آن به همراه توضیحاتی درباره وی منتشر شده بود. یعنی یک خواننده و تهیهکننده به هر دلیل و نیتی که من از آن آگاهی ندارم، آمده و برای همکار خود کار تبلیغات انجام داده است. من تاکید میکنم قطعا اینکه این دو خواننده با هم چه بده بستانی دارند به من ربطی ندارد، اما نکته مهم برای من وحدت و انسجامی است که دو هنرمند در حوزه رسانهای و تبلیغاتی میتوانند باهم داشته باشند. حتی بسیاری از خوانندگان معروف ما هستند که در صفحات مجازی اثر یکدیگر را برای طرفدارانشان معرفی میکنند. شرایطی که متاسفانه در این سوی میدان وجود ندارد و خیلی از خوانندههایی که در حوزه موسیقیهای مرتبط با مضامین عاشورایی و انقلابی کار میکنند، حتی همدیگر را هم فالو نمیکنند.
در حوزههای دولتی نیز این چنین است و ما بعضا شاهد این هستیم کاری که مثلا در ارشاد مجوز میگیرد در صدا و سیما مورد پذیرش نیست. پس وقتی چنین فرآیندی در ردههای بالا وجود ندارد بنابراین نمیتوان توقعی در درجات پایینتر داشت. ما باید به این نوع دیدگاه نزدیک شویم که مجموعههای فرهنگی هنری حامی موسیقی چه در حوزه دولتی و چه در حوزههای دیگر یکدیگر را قبول داشته باشند نه اینکه هر نهادی بخواهد برای تولید این آثاری که به نوعی مرتبط با مضامین ارزشی و انقلابی هستند ساز خود را بزند.
* یکی دیگر از نکاتی که به اعتقاد من در حوزه تولید آثار موسیقایی بهروز، درباره موضوعات عاشورایی و اربعین مطرح میشود، طرح برخی مباحث فقهی و ارتباط آن با موسیقی است که یکی از مهمترین چالشهای پیشرو برای استمرار تولید با کیفیت آثار با مضامین مذهبی است. آیا شما با در نظر گرفتن چنین شرایطی که قطعاً برای ما قابل احترام بوده و هست، پیشنهادی برای رسیدن به یک مفاهمه مشترک در حوزه مباحث فقهی و ارتباط آن با موسیقی داشته و دارید؟ چرا که یکی از مهمترین مولفههای جهانی شدن موسیقی عاشورایی، رفع برخی از شبهات در مسائل فقهی است که میبایست بیشتر از اینها مورد توجه قرار گیرد.
حسین حقیقی: من یک هنرمندم و کارم خوانندگی است، پس از منظر خودم نمیتوانم در این مورد خاص تعیین تکلیف کنم. ولی به این نکته اشاره میکنم که بنده بهعنوان یک بچه مسلمان، اعتقاداتی دارم و در تلاش هستم به این اعتقادات پایبند باشم. بنابراین قبل از اینکه بخواهم اثری را تولید کنم، یکسری مولفههایی را برای خودم در نظر میگیرم و بعد که درباره تک تک آنها به پاسخ مثبتی رسیدم، تولید را آغاز میکنم.
حالا این مولفهها و پارامترها از کجا میآید؟ یک بخش از داستان مربوط به استفتا و سئوال از مرجع است و بخش دیگر دقیقتر شدن در سخنان مرجع است. البته دقیق خاطرم نیست اما سال ۷۷ یا سال ۷۴ بود که مقام معظم رهبری راجع به موسیقی به صورت مفصل به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. من فکر میکنم ایشان معتقدند حساسیت مراجع محترم هم پیشینه دارد و این پیشینه نیز در رسومات پادشاهانی بوده است که در مجالس خود سرو مشروب و رقاصی و مواردی از این دست داشتهاند. برای همین روی موسیقی حساسیت وجود دارد. موضوعی که در بزمها و جشنهای پادشاهان پیشین اتفاق میافتاده و موجب بروز مجموعهای از گناهانی میشده که قطعا در دین ما امری حرام است.
من فکر میکنم اصلا از این زاویه است که حضرت آقا میفرمایند باید موسیقی را نجات بدهیم. من در سخنرانی ایشان مطالعه بیشتری کردم و متوجه شدم مقام معظم رهبری مساله غنا را بیشتر از اینکه متوجه فرم بدانند، متوجه محتوا میدانند. یعنی منظور این است که اگر در یک اثر هیچ نشانی از تفکر و تعمق وجود نداشته باشد و تنها مساله شکلهای ظاهری بدون هیچ محتوای ارزشمندی باشد به مساله غنا نزدیکتر است و حرام بودن خود را بیشتر نشان میدهد. همه این موارد ما را به این نتیجه میرساند که آنچه موسیقی ما را نجات میدهد، ماجرای محتواست.
حسین حقیقی: ایده تنظیم یک اثر موسیقایی بدون ساز ایده درستی است که فرد میتواند بدون اینکه از منظر مرجع خود مرتکب گناه شود، از یک محتوای موسیقای استفاده کند. البته تولید این نوع موسیقی با دو تنظیم مقداری هزینه پروژه را بالا میبرد.زاویه و نگاه دیگر، نوع دیدگاهی است که برخی از افراد مذهبی جامعه ما به دلیل احترام به نظر برخی مراجع نسبت به موسیقی دارند و کماکان بازاویه به این هنر مینگرند. حال یک سئوال پیش میآید: «باید چه کنیم که این نوع دیدگاه از بین برود؟» باید در پاسخ بگویم منِ حسین حقیقی تلاش نمیکنم که این نوع زاویه دید از بین برود، چرا که دیدگاه من با دیدگاه آن افراد متفاوت است اما آنها بر اساس استفتایی که از مرجع خود دریافت کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که نباید موسیقی گوش کنند.
پس من چرا باید دائم به آنها فشار بیاورم که: «نه شما اشتباه میکنید و باید حرف من مبنیبر شنیدن موسیقی را گوش کنید.» قطعا آن افراد که بسیار برای من قابل احترامند باید به نظر مرجع خود عمل کنند و من هم کاری را که به آن اعتقاد دارم باید انجام دهم. البته که در این راه ایدههای وجود دارد که هم در ایران و هم در کشورهای دیگر مدتی است شکل پر رنگتری به خود گرفته و آن اجراهای بدون ساز یا همان آکاپلاست که تنظیم موسیقی با صدای انسان اتفاق میافتد. تکنیکی که تعدادی از خوانندگان مسلمان نیز روی آن تمرین و طراحی میکنند و اتفاقا هم به نتایج مثبتی رسیدند.
در واقع آنها یک قطعه را با دو تنظیم تولید میکنند؛ تنظیم برای آنهایی مایل به شنیدن موسیقی با ساز نیستد و تنظیم برای آنهایی که موسیقی را با ساز ترجیح میدهند. به اعتقاد من ایده تنظیم یک اثر موسیقایی بدون ساز ایده درستی است که فرد میتواند بدون اینکه از منظر مرجع خود مرتکب گناه شده باشد، از یک اثر موسیقای استفاده کند. البته تولید این نوع موسیقی با دو تنظیم مقداری هزینه پروژه را بالا میبرد اما فکر میکنم میتواند بخشی از دغدغهها در این حوزه را مرتفع کند. من بر این باورم با این نوع نگاه هم میتوانیم موسیقی داشته باشیم و هم راهکار مناسبی پیدا کردهایم که در صدور موسیقی به دنیا تاثیرات مثبت خود را خواهد گذاشت. البته در ایران تعداد افرادی که تنظیم بدون ساز بلدند تعداد کمتری است اما این نوع تنظیم ایده جالبی است که اکنون در تعدادی از کشورهای اسلامی به مرحله اجرا رسیده است.
نکته دیگری که میتوان در این چارچوب به آن اشاره کرد بحث «تعریف موسیقی» است. که اساساً ما در ایام عزادارای حضرت سید الشهدا(ع) به چه چیزی موسیقی میگوییم؟ شما اگر دقت کنید در مسیر پیادهروی اربعین از موکبهای مختلف نوای ملاباسم کربلایی به شدت مورد توجه قرار گرفته و از بلندگوها به تناوب پخش میشود. در همین نوحهها شرایط تنظیم ملودی به گونهای بود که شما صدای درام، پَد و حتی ریتمهای تند و هیجانآور را به وضوح میتوانستید بشنوید. آیا اینها موسیقی نیست؟ پس اگر موسیقی نیست چه نامی باید برای آنها گذاشت. اساسا وقتی یک خواننده که ممکن است نوحه خوان هم باشد وارد استودیو میشود یعنی وارد یک فضای موسیقایی شده که در آن ملودی هست، تنظیم هست و نوحهها و نغمات آیینی نیز سوار بر روی نت موسیقی تولید میشوند. پس بیاییم موسیقی را با هم تعریف کنیم تا بعد بگوییم چه چیزی از آن ایراد دارد و چه چیزی ندارد.
اساسا بنده معتقدم باید به مخاطبی که نوعی از موسیقی را حرام میداند احترام گذاشت. من در این حوزه خودم هم مقید هستم و سعی میکنم آن را در مواجهه با چنین شنوندگانی رعایت کنم. اما همچنان بر این باورم باید در این حوزه دقت و مطالعه بیشتری داشته باشیم که متاسفانه نداریم و اطلاعات فقهی و موسیقایی مان در این حوزه کم است. جالب اینکه چندین نفر این انتقاد را از من میکنند که «آقا جان موسیقی شما حرام است» اما وقتی چند دلیل منطقی و فقهی برای آنها میآورم خیلی از همین منتقدان اذعان میکنند که فلان موضوع را نمیدانستند. پس نتیجه میگیریم وقتی میخواهیم از جایی و ایدهای ایراد بگیریم در ابتدا کمی باید مطالعه کنیم، چند مقاله فقهی بخوانیم و پس از بررسی نظر دقیق مرجع محترم دینی حرفهای گلایهآمیز بزنیم. شما مطمئن باشید این موضوعی که به آن اشاره داشتید برای بنده هم دغدغه است ولی به این موضوع هم آگاهم در مسیری که قدم برداشتهام امکان هر گونه لغزشی وجود دارد که امیدوارم خداوند به من کمک کند که در این مسیر دچار لغزش و اشتباه نشوم.
محسن توسلی: نگرشهای اندیشمندانه رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی و خانواده یکی از بهترین راهکارها برای ما در حوزه مخاطب شناسی است که متاسفانه کمتر نهاد و مجموعهای اقدامات تاثیرگذاری را در این حوزه انجام دادهاندمحسن توسلی: ببینید ورود یک خواننده یا هنرمند به حوزههای فقهی موسیقی، فرآیند بسیار حساس و دشواری است. به همین منظور من تلاش میکنم در این مجال به یک نکته اشاره کنم و آن موضوع مهم «مخاطب شناسی» است که در شرایط هجوم بی امان خوانندههایی که حتی به مدرسهها و خانهها راه پیدا کردهاند نکته بسیار مهم و استراتژیکی است و باید روی آن تمرکز بیشتری داشته باشیم.
ما باید بدانیم که در آن سوی آبها دشمن با قدرت هرچه تمام تر مشغول برنامهریزی و نفوذ روی نوجوانان و کودکان ما است. شرایطی که ما از آن غافلیم و باید هر چه زودتر فکری برای برون رفت از شرایط فعلی داشته باشیم. به اعتقاد من الان وقت آن نیست که گوشهای بنشینیم و فقط نظاره گر تحرکات فرهنگی بیگانه باشیم که با ابزار تاثیرگذار موسیقی چه نفوذی روی کودکان این سرزمین کرده است. امروز روز کار است و همه باید با زبان هنر دست به تولید آثاری بزنیم که در بهترین کیفیت میتواند حریف قدرتمند مبارزه در این جبهه فرهنگی باشد.
امروز زبان هنر به ویژه زبان موسیقی میتواند یکی از بهترین ابزارها برای تببین جریان ارزشمندی مانند هشت سال دفاع مقدس و رشادتهای رزمندگان اسلام برای کودکان این سرزمین باشد. این نکتهای است که نباید آن را فراموش کنیم. شما مطمئن باشید خوانندگانی که دغدغه فعالیت در این حوزه دارند در کنار سایر هنرمندان فعال عرصه موسیقی، مقید به رعایت چارچوبها هستند. ولی من معتقدم در این شرایط باید به مخاطب و سلیقه او نیز احترام بگذاریم و در جهت آن دست به تولید آثار با کیفیت بزنیم. ما امروز با جمعیت آماری بالایی از نوجوانان و جوانان مواجهیم که در حوزههای فقهی و دینی نه تنها تسلطی ندارند، بلکه نسبت به چنین مفاهیمی روی گردانی میکنند. پس وقتی با چنین طرز تفکری مواجهیم کار برای ما بسیار سخت میشود.
به اعتقاد من در این زمینه نگرشهای اندیشمندانه رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی و خانواده یکی از بهترین راهکارها برای ما در حوزه مخاطب شناسی است که متاسفانه کمتر نهاد و مجموعهای اقدامات تاثیرگذاری را در این حوزه انجام داده است. به طور کلی باید بگویم ما نباید فرصت را از دست بدهیم و ناگزیریم تا در این حوزه دست به فعالیتهای به روز شده و جدید بزنیم که قطعاً دربرگیرنده مفاهیم ارزشی و آیینی ماست. شما بدانید ما رسالتی داریم و قطعاً حد و حدود خود را هم میدانیم و آن قدر هم بیسواد نیستیم که تفاوت موسیقی درست با غنا را تشخیص ندهیم.
* اعتقاد دارم شورانگیزی و عرض ارادت برخی از مخاطبان و هنرمندان به ساحت حضرت سیدالشهدا(ع) در اغلب موارد محدود به ایام عزادارای ماههای محرم و صفر بوده و گویی دایره فکری مردم پیرامون قیام امام حسین(ع) و یارانش در واقعه کربلا به همین مجالس روضهخوانی، سینهزنیها، زنجیرزنیها و آیینهای ویژه این ایام محدود میشود. آیا بهتر نیست شرایطی از سوی هنرمندان و خوانندگان علاقه مند به فعالیت در این عرصه ایجاد شود تا اندیشههای ناب نهفته در نهضت عاشورا این بار فارغ از هیجانات زودگذر در قالب آثاری هنری به مخاطبان ارائه شود؟ فکر میکنید میتوانیم با تکیه بر چنین طرز تفکری شرایطی را ایجاد کنیم که نهضت عاشورا این بار در شکل و شمایلی فراتر از مرزها به مردم دنیا به معنا و مفهوم مطلق کلمه عرضه و تبدیل به یک کالای صادراتی فرهنگی شود؟
حسین حقیقی: برای پاسخ به این پرسش شما باید از همین ابتدا بگویم که درباره فضای بینالمللی و خارج از مرزها دست من خالی است زیرا هدفگذاری روی آن ندارم. من موسیقی را برای مخاطبان ایرانی و ایرانیان شبیه خودم تولید میکنم. البته ممکن است این نوع رویکرد برای برخی از دوستان ناراحتکننده بوده و به آنها بربخورد. اما انتخاب من این است. ضمن اینکه در این چارچوب دوستان عزیزی چون محسن توسلی حضور دارند که آثار متعددی را چه در مناسبتهای مذهبی و چه در مناسبتهای ملی تولید کردهاند که قابلیت عرضه در آن سوی مرزها را نیز داشته و میتواند حتی مورد حمایت بیشتری هم قرار بگیرد.
اما من موسیقی را برای آدمهای شبیه خودم تولید میکنم. منظورم آدمهایی است که شبیه من زندگی میکنند. یعنی آدمهایی که ازدواج میکنند، خانواده تشکیل میدهند، درگیر اتفاقات تلخ و شیرین روزمره هستند و علیالظاهر هم افرادی مذهبی هستند که رفتارشان نیز مبتنیبر اعتقاد به مذهبشان است. اینها همانهایی هستند که در راه پیمایی اربعین شرکت میکنند، در محرم و صفر عزادارند، در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنند و در روزهایی که به تولد امامان و بزرگان دین ما ارتباط دارد خوشحال و شادند. اینها همانهایی هستند که در سادهترین شکل ممکن رستوران میروند، خوش میگذرانند و در کنار هم از زندگی با تمام تلخی و شیرینی لذت میبرند. شاید بپرسید: «مگر کل این افراد چند نفرند؟». شما فکر کنید ۵۰۰ هزار نفر. اما من دوست دارم برای این ۵۰۰ هزار نفر کار تولید کنم.
بسیاری از معایبی که در حوزه آثار موسیقایی مرتبط با مفاهیم عاشورایی و انقلابی مشاهده میکنیم نشات گرفته از برنامه ریزی تبلیغاتی و رسانهای است. کاری که یک شرکت تولید دوغ میتواند انجام داده و محصولات خود را در هجوم سراسری آگهیهای خود به مخاطب ارائه دهد اما ما هنوز کار رسانهای خودمان را بلد نیستیمجالب است بدانید که برخی از افراد برخی اوقات به من میگویند: «این مفاهیم را بیرون بریز و برو کار خنثی تولید کن تا مخاطب جذب کنی و بعد آرام آنها را به آن سمت ببر». ایدهای که متاسفانه ایده و تز بسیاری از آقایان در برخی مراکز موسیقی است. من قطعاً تمایل به چنین رویکردی نداشته و ندارم. من همان چیزی هستم که هستم. من همان حسین حقیقی هستم که با اتکا به رویکردی که به موضوع «سبک زندگی» داشتهام آثاری را تولید کردهام که خیلیها شاید در قالب آنچه در مفاهیم اشعار این کارها گفته میشوند، زندگی نکرده و لذت نمیبرند. خب لذت نبرند.
من چه کار باید بکنم جز اینکه به دیدگاهشان نسبت به من کاری نداشته باشم. من فقط میدانم برای طایفهای میخوانم که معتقدم تعدادشان اصلا کم نیست. من برای این طایفه کار تولید میکنم، ولی در عین حال معتقدم این نوع مدل وقتی جواب داده و درست ارائه میشود که شما پای آن چیزی که هستید بایستید. خودتان باشید؛ اورجینالِ اورجینال. قطعا زمانی که یک خواننده «فِیک» باشد، زمانی که ادا در بیاورد و آنچه هست را نشان ندهد، به طور حتم از کاری که انجام داده نیز خروجی مناسبی دریافت نمیکند.
این ماجرا درست مثل برخی از لحظات نماز خواندن بازیگران فلان سریال و فیلم میماند که کارگردان با طراحی یک نور موضعی سبز رنگ، یک سجاده خوش رنگ و لعاب و خلق یک فضای روحانی آنچنانی سعی در نمایش جلوهای از فریضه نماز دارد که در زندگی واقعی ما به هیچ وجه این گونه نیست چرا که ما در این فیلمها در اغراقآمیزترین شرایط ممکن که رنگ و بویی از واقعیت ندارد، فقط ادای آن چیزی را باور داریم در میآوریم. در حالی که میتوان همین فضای راز و نیاز یک انسان با خداوند را در سادهترین و واقعیترین شکل ممکن به بیننده نمایش داد. این موضوع دقیقاً در فضای تولیدات موسیقی مرتبط با ایام عزاداری محرم و صفر نیز صدق میکند.
من اعتقاد دارم هنرمندی که یک بچه مذهبی است فقط کافی است خودش باشد و خود را سانسور نکند. متاسفانه ما در برخی موارد فقط بلدیم خودمان را تبدیل به ویترینی زیبا کنیم که چندان زیبنده نیست. در حالیکه اگر همینی که هست باشیم، قطعا دیده میشویم.
معتقدم امروز فضا به شدت روشن است. یعنی اینکه دیگر نمیتوان گونهای از موسیقی با مضامین انقلابی و آیینی تولید کرد که در زمان جناب گلریز تولید میشد. ما واقعا نمیتوانیم در این روزگار مدل موسیقیمان با موسیقیهای اوایل پیروزی انقلاب وصل کنیم. چرا که قطعاً شرایط سلیقهای مخاطب در آن دوران تا به امروز بسیار تفاوت کرده است. در آن دوران به همت بزرگانی چون محمد گلریز و سایر هنرمندان فضای بسیار خوبی برای تولیدات موسیقایی در حوزههای آیینی - انقلابی یا به اصطلاح ارزشی ( که من با این کلید واژه موسیقی ارزشی مشکل دارم) به وجود آمد اما این جریان نیز بعد از سال به طور کامل متوقف شد و بعد از مدتی دوباره با فعالیت چند خواننده صاحب ذوق جان دوباره گرفت.
ضمن اینکه بهتر است بدانیم که عمر موسیقی پاپ ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خیلی عمر کوتاهی هست. پس آنقدر بر سر این جریان نزنیم که چرا چیزی شنیده نشده است؟ لطفا صبر داشته باشید. همان خوانندگان لسآنجلسی که کارشان با وسعت بیشتری شنیده میشود، چندین و چند سال خواندهاند که اکنون به این شرایط رسیدهاند. آنها به خاطر اینکه مخاطبان خود را از دست ندهند رفتهاند سراغ ترانه سرایان و آهنگسازانی که از درجه کیفی بالاتری برخوردارند. پس همین موضوع نیز به صورت طبیعی باعث دیده شدنشان شده است.
حالا من یک سئوال مطرح میکنم. آیا ما در فضایی که بچه مذهبیها فعالیت میکنند توانستهایم خالق مدلی از ترانه باشیم که بتواند با آثاری در راستای خلاف ارزشهای ما که اتفاقا در بسیاری از موارد هم کارهای بی کیفیتی را ارائه دادهاند، رقابت کند؟ بی تعارف بگویم که ما در فضای ترانه به غیر از مواردی انگشت شمار واقعاً نتوانستهایم در شکل و شمایلی ظاهر شویم که اثرمان بتواند به جان مخاطب بنشیند.
همین چند وقت پیش بود که دو خواننده مطرح لس آنجلسی نماهنگ بسیار ضعیفی را بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تولید کردند که به اعتقاد من نه موسیقی خوبی داشت و نه کلیپ با کیفیتی از آن پیش روی مخاطبان قرار گرفت. اما یک نکته توجهم را جلب کرد. اینکه فلان مدیر در فلان مجموعه مینشیند و میگوید که باید جواب اینها را بدهیم و بعد میروند سراغ ساخت اثری که من نمیدانم باید درباره کیفیت آن چه بگویم. چرا که شما دیدید چه اثری تولید شد! در حالی که اگر همین آقای مدیر جور دیگری به ماجرا نگاه میکرد قطعا شرایط مطلوب تری برای جریان تولید آثار موسیقایی مرتبط با مضامین انقلابی و مذهبی ایجاد میشد.
حسین حقیقی: برخی از نهادها هستند که بودجههای خوبی هم دارند اما نمیدانم چرا نمیخواهند کاری در این زمینه انجام دهند. متاسفانه در برخی از این مجموعهها افرادی هستند که بدون داشتن تخصص مدیر میشوند و بعد حرفهایی را میزنند که به هیچ وجه جنبه تخصصی نداشته و شرایط کار را هم پیچیده میکنندمنظورم این است که اگر این نهاد به جای مرعوب شدن میآمد و از کارهای خوب تولید شده هنرمندان داخلی در این حوزه حمایت میکرد قطعاً ما شاهد اتفاقات بهتری بودیم. من نمیدانم ما این همه کلیپ خوب داریم چرا دوستان اینها را نمیبینند و فقط به فکر تولید کاری هستند که اصلا هم ضعیف بودنش مهم نیست. من نمیدانم چرا برخی از دوستان به ماجرا این چنین نگاه میکنند. اصلا چرا همین ارگانها و نهادها به جای اینکه به فکر تولید مستمر اثر باشند به فکر تربیت نیروهای مستعد در این زمینه نیستند؟
از آن بدتر اینکه برخی از دوستان سراغ یکسری از خوانندگان مطرح میروند و با دستمزدهای فراوان از آنها میخواهند تا کاری را تولید کند. در حالیکه نمیدانند اگر از همین جوانان دغدغه مند اما گمنام حمایت میشد همین هنرمندان میتوانستند تا سالها برای فلان مجموعه کار تولید کنند. اصلا مگر کمپانیهای بزرگ موسیقی کشور چه میکنند؟ مگر هنرمندانی چون حمید هیراد و حامد همایون از کجا بالا آمدهاند؟ اینها واقعا کجا بودند؟ به اعتقاد من این توانایی تهیهکنندگانشان بود که سراغ آنها رفته و پول خرجشان کردند تا بالا بیایند.
متاسفانه برخی از نهادها هستند که بودجههای خوبی هم دارند اما نمیدانم چرا نمیخواهند کاری در این زمینه انجام دهند. متاسفانه در برخی از این مجموعهها افرادی هستند که بدون داشتن تخصص مدیر میشوند و بعد حرفهایی را میزنند که به هیچ وجه جنبه تخصصی نداشته و شرایط کار را هم پیچیده میکنند. اصلا سئوال من این است که همان فردی که دائم از هیت شدن یک قطعه فلان خواننده لسآنجلسی حرف میزند، آیا یک بار از خود پرسیده که چرا این اتفاق افتاده است؟ من جواب او را میدهم، چون آنها کار تبلیغاتی و رسانهای دارند اما ما نداریم.
برخیها حتی آدم اجیر میکنند که در اتومبیلهایشان صدای فلان آهنگ از فلان خواننده را زیاد کنند که مردم پشت چراغ قرمز آنها را بشنوند. اینها دقیقاً همان شرایطی است که ما آن فراموش کردهایم و فقط به فکر تولید هستیم. در حالیکه اگر بروید تحقیقاتی در این حوزهها داشته باشید خواهید دید که کمپانیهای بزرگ تقریباً ۳ تا ۴ برابر هزینه تولید موسیقی را صرف هزینه پخش اثر میکنند. یعنی یک بمباران رسانهای که اگر کسی در آن حضور نداشته باشد حذف میشود.
محسن توسلی: البته آقای سعیدی من با گفتههای شما مخالفم که میگویید موسیقی عاشورایی فقط در ایام محرم و صفر بال و پر میگیرد. واقعاً این نیست. من معتقدم این نوع موسیقی در محرم جلوه میکند. چرا که من در طول سال تولیدات این حوزه را رصد میکنم و میبینم که در این فضا کارهای زیادی تولید میشود. من هم در این چارچوب فقط به ذکر این نکته بسنده میکنم که بسیاری از معایبی که در این حوزه مشاهده میکنیم نشات گرفته از عدم برنامهریزی تبلیغاتی و رسانهای است. کاری که یک شرکت تولید «دوغ» میتواند انجام داده و محصولات خود را در هجوم سراسری آگهیهای خود به مخاطب ارائه میدهد اما ما هنوز کار رسانهای خودمان را برای تبلیغ ارزشهایی که به آنها باور داریم، بلد نیستیم.
* آقای توسلی مایلم در پایان اشارهای هم به تجربیات بینالمللی متعدد شما در حوزه ارائه آثار موسیقایی آیینی- انقلابی داشته باشیم.
توسلی: برای من این نکته بسیار جالب توجه است که در کشورهایی چون لبنان موضوع توجه به موسیقی با مضامین آیینی بسیار جدی است. جالبتر اینکه من در همین کشور آثاری را تولید کردهام که بدون ملودی تولید شده و موسیقی سازی در آن نقش نداشته است. اتفاقاً در همین همکاریها بود که بسیاری از مجموعهها و نهادهای فرهنگی این کشور از این تولیدات مشترک قدردانی کرده و با مصاحبه و اهدای لوح تقدیر مشوق بسیار خوبی برای ما تولید چنین کارهایی بودند.
حتی بسیاری از خوانندگان این کشور هستند که بخشی از درآمد کنسرتهای خود را به حزبالله لبنان اهدا میکنند که این نشان دهنده تعامل مناسبی است که میان هنرمندان دغدغه مند این کشور با مجموعههای مختلف دارند. شرایطی که متاسفانه در کشور ما کمتر این هم دلی دیده میشود. به اعتقاد من نوع شرایطی که در کشوری مانند لبنان ایجاد شده مبنای آن نشات گرفته از انقلاب اسلامی ایران است اما آنها در رفتار کاری خود به گونهای عمل میکنند که متاسفانه در اینجا شاهد نیستیم.
باید به سمت شرایطی برویم که مخاطب امروزی از موسیقی که تولید میشود، لذت ببرد. کما اینکه ممکن است مخاطب پنج سال آینده ما دیگر از موسیقی که منِ محسن توسلی در این روزگار تولید میکند، استقبال نکند. در این شرایط بهتر است سخت گیریهای کمتری صورت گیرد تا شرایط تاثیرگذاری هم به سمت و سوی گستردگی موسیقی عاشورایی و مضامین انقلابی سوق داده شود. فضایی که اکنون بستر مناسبی از آن در کشور مهیا نیست و لازم است برنامهریزیهای بیشتری در این حوزه صورت پذیرد.
خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: به طور حتم واکاوی و جستجوی پژوهشی در آثار تولید شده پیرامون موسیقی مرتبط با ایام عزاداری محرم و صفر به قدری دربرگیرنده مباحث تخصصی و بعضا پیچیدهای است که میتواند تا مدتها مورد توجه مخاطبان و کارشناسان این حوزه قرار گیرد. شرایطی که اگر به مدد رسانههای دیداری و شنیداری شکل منسجمتری پیدا کند قطعا نه تنها در بهبود کیفیت تولید آثار در این حوزه موثر خواهد بود، بلکه میتواند گشایشگر شرایط جدیدی در صدور این آثار موسیقایی به مجامع بینالمللی باشد.
فضایی که طی سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای اسلامی مورد تمرکز بیشتری قرار گرفته و رفتهرفته تبدیل به فرآیندی شده که از آن بهعنوان یک ویترین فرهنگی چشم نواز استفاده میشود. شرایطی که اگر در کشور ما با رویکرد جدیتر و هنرمندانهتری مورد توجه هنرمندان و مهمتر از آن دست اندرکاران این حوزه قرار گیرد، قطعاً با اتفاقات تاثیرگذار فرهنگی مواجه خواهیم شد که میتواند بر آنچه «فعالیت فرهنگی موثر» مینامیم، نقش مثبتی ایفا کند.
اتفاقاً از این جهت است که طی سالیان اخیر با اتکا به راهپیمایی اربعین حسینی بهعنوان بزرگترین اجتماع شیعیان جهان، فرصت مناسبی پدید آمده تا هنرمندان فعال عرصه موسیقی با هر گرایشی، تلاشهایی برای خلق آثاری با مضامین مرتبط با واقعه عاشورا داشته باشند. تلاشهایی که بعضاً با استقبال بسیار قابل توجه مخاطبان مواجه شده است.
حسین حقیقی و محسن توسلی دو خواننده شناخته شده و صاحب نام موسیقی کشور که به دعوت گروه هنر خبرگزاری مهر در نشست تخصصی موسیقی عاشورایی حضور پیدا کرده بودند، پس از ارائه نقطه نظرات خود درباره فرآیند تولید آثار موسیقایی مرتبط با ایام محرم و صفر و آسیب شناسی این جریان در بخش اول این نشست، در بخش دوم و پایانی به موضوعاتی چون برندسازی برخی مراکز موسیقی در حوزه تولیدات عاشورایی، نحوه فعالیت برخی مراکز هنری برای تولیدات موسیقایی، موضوع پرچالش فقه و موسیقی و جایگاه این مبحث در تولیدات عاشورایی، فقدان اطلاعرسانی و تبلیغات رسانهای لازم و نقش پر رنگ موضوع «پخش» بعد از فرآیند «تولید» در موسیقی پرداختند که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
* یکی از مهمترین مباحثی که طی سالهای اخیر از یک منظر تبدیل به یک آسیب جدی و در منظری دیگر تبدیل به فرآیندی مثبت در جهت تولید آثار موسیقایی مرتبط با محرم و صفر شده، تمرکز ویژه تعدادی از مجموعهها و مراکز تولید آثار هنری بر تولید آثار موسیقایی متعدد عاشورایی است که به نظر میرسد وجوه آسیبرسان آنها پررنگتر از تاثیرات مثبتش بودهاست. گو اینکه برخی از این نهادها به ویژه در این سالها وارد میدان رقابتی شدهاند که میخواهند در این چارچوب کارهای ارائه شده خودشان را بدون اینکه مخاطبشناسی درستی برای آن داشته باشند، در معرض رقابت با دیگران قرار دهند که بتوانند از خروجی آن به یک گزارش آماری برسند. شرایطی که در مفهوم عامیانه آن پدید آورنده چشم و هم چشمیهایی است که چندان نمیتواند در بینالمللی شدن آثار موسیقایی نقش مثبتی ایفا کند. آیا بهتر نیست در این کارزار بسیار حساس، شاهد شکل وحدت یافتهتری از فرآیند تولید اثر باشیم تا بتوانیم به جهانی شدن تولیداتمان در این عرصه، حداقل امیدوار بمانیم!؟
محسن توسلی: من هم با شما کاملاًً موافقم. اما باید بپذیریم با وجود تمام تلاشهایی که در این زمینه صورت گرفته، کار رسانهای چندانی در این حوزه اتفاق نیفتاده است. در عین حال فضای کار نیز به گونهای است که آن وحدت و انسجامی که میتوانیم از جریان تولیدات انتظار داشته باشیم وجود ندارد. اصلا چه عیبی دارد وقتی یک اثر تبدیل به کاری با کیفیت میشود، همه با هم از آن حمایت کنیم؟
به اعتقاد من وقتی کار خوبی تولید میشود بهتر است فرصت حمایت بیشتری هم از آن مهیا شود تا بیشتر و بهتر دیده شود. اتفاقاً در این مجال است که من بهعنوان خواننده سعی میکنم ابتدا همان کار خوب معرفی شود و بعد به سراغ یک آهنگ جدید میروم. اتفاقاً یاد خاطرهای در این زمینه افتادم.
یادم است که حدود ۴ یا ۵ ماه پیش بود که آلبوم «ماه هفتم» مازیار فلاحی را خریداری کردم. بعد از اینکه آلبوم را باز کردم، دیدم کارت کوچکی در آن گذاشته بودند که نام محسن ابراهیمی در آن به همراه توضیحاتی درباره وی منتشر شده بود. یعنی یک خواننده و تهیهکننده به هر دلیل و نیتی که من از آن آگاهی ندارم، آمده و برای همکار خود کار تبلیغات انجام داده است. من تاکید میکنم قطعا اینکه این دو خواننده با هم چه بده بستانی دارند به من ربطی ندارد، اما نکته مهم برای من وحدت و انسجامی است که دو هنرمند در حوزه رسانهای و تبلیغاتی میتوانند باهم داشته باشند. حتی بسیاری از خوانندگان معروف ما هستند که در صفحات مجازی اثر یکدیگر را برای طرفدارانشان معرفی میکنند. شرایطی که متاسفانه در این سوی میدان وجود ندارد و خیلی از خوانندههایی که در حوزه موسیقیهای مرتبط با مضامین عاشورایی و انقلابی کار میکنند، حتی همدیگر را هم فالو نمیکنند.
در حوزههای دولتی نیز این چنین است و ما بعضا شاهد این هستیم کاری که مثلا در ارشاد مجوز میگیرد در صدا و سیما مورد پذیرش نیست. پس وقتی چنین فرآیندی در ردههای بالا وجود ندارد بنابراین نمیتوان توقعی در درجات پایینتر داشت. ما باید به این نوع دیدگاه نزدیک شویم که مجموعههای فرهنگی هنری حامی موسیقی چه در حوزه دولتی و چه در حوزههای دیگر یکدیگر را قبول داشته باشند نه اینکه هر نهادی بخواهد برای تولید این آثاری که به نوعی مرتبط با مضامین ارزشی و انقلابی هستند ساز خود را بزند.
* یکی دیگر از نکاتی که به اعتقاد من در حوزه تولید آثار موسیقایی بهروز، درباره موضوعات عاشورایی و اربعین مطرح میشود، طرح برخی مباحث فقهی و ارتباط آن با موسیقی است که یکی از مهمترین چالشهای پیشرو برای استمرار تولید با کیفیت آثار با مضامین مذهبی است. آیا شما با در نظر گرفتن چنین شرایطی که قطعاً برای ما قابل احترام بوده و هست، پیشنهادی برای رسیدن به یک مفاهمه مشترک در حوزه مباحث فقهی و ارتباط آن با موسیقی داشته و دارید؟ چرا که یکی از مهمترین مولفههای جهانی شدن موسیقی عاشورایی، رفع برخی از شبهات در مسائل فقهی است که میبایست بیشتر از اینها مورد توجه قرار گیرد.
حسین حقیقی: من یک هنرمندم و کارم خوانندگی است، پس از منظر خودم نمیتوانم در این مورد خاص تعیین تکلیف کنم. ولی به این نکته اشاره میکنم که بنده بهعنوان یک بچه مسلمان، اعتقاداتی دارم و در تلاش هستم به این اعتقادات پایبند باشم. بنابراین قبل از اینکه بخواهم اثری را تولید کنم، یکسری مولفههایی را برای خودم در نظر میگیرم و بعد که درباره تک تک آنها به پاسخ مثبتی رسیدم، تولید را آغاز میکنم.
حالا این مولفهها و پارامترها از کجا میآید؟ یک بخش از داستان مربوط به استفتا و سئوال از مرجع است و بخش دیگر دقیقتر شدن در سخنان مرجع است. البته دقیق خاطرم نیست اما سال ۷۷ یا سال ۷۴ بود که مقام معظم رهبری راجع به موسیقی به صورت مفصل به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. من فکر میکنم ایشان معتقدند حساسیت مراجع محترم هم پیشینه دارد و این پیشینه نیز در رسومات پادشاهانی بوده است که در مجالس خود سرو مشروب و رقاصی و مواردی از این دست داشتهاند. برای همین روی موسیقی حساسیت وجود دارد. موضوعی که در بزمها و جشنهای پادشاهان پیشین اتفاق میافتاده و موجب بروز مجموعهای از گناهانی میشده که قطعا در دین ما امری حرام است.
من فکر میکنم اصلا از این زاویه است که حضرت آقا میفرمایند باید موسیقی را نجات بدهیم. من در سخنرانی ایشان مطالعه بیشتری کردم و متوجه شدم مقام معظم رهبری مساله غنا را بیشتر از اینکه متوجه فرم بدانند، متوجه محتوا میدانند. یعنی منظور این است که اگر در یک اثر هیچ نشانی از تفکر و تعمق وجود نداشته باشد و تنها مساله شکلهای ظاهری بدون هیچ محتوای ارزشمندی باشد به مساله غنا نزدیکتر است و حرام بودن خود را بیشتر نشان میدهد. همه این موارد ما را به این نتیجه میرساند که آنچه موسیقی ما را نجات میدهد، ماجرای محتواست.
حسین حقیقی: ایده تنظیم یک اثر موسیقایی بدون ساز ایده درستی است که فرد میتواند بدون اینکه از منظر مرجع خود مرتکب گناه شود، از یک محتوای موسیقای استفاده کند. البته تولید این نوع موسیقی با دو تنظیم مقداری هزینه پروژه را بالا میبرد.زاویه و نگاه دیگر، نوع دیدگاهی است که برخی از افراد مذهبی جامعه ما به دلیل احترام به نظر برخی مراجع نسبت به موسیقی دارند و کماکان بازاویه به این هنر مینگرند. حال یک سئوال پیش میآید: «باید چه کنیم که این نوع دیدگاه از بین برود؟» باید در پاسخ بگویم منِ حسین حقیقی تلاش نمیکنم که این نوع زاویه دید از بین برود، چرا که دیدگاه من با دیدگاه آن افراد متفاوت است اما آنها بر اساس استفتایی که از مرجع خود دریافت کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که نباید موسیقی گوش کنند.
پس من چرا باید دائم به آنها فشار بیاورم که: «نه شما اشتباه میکنید و باید حرف من مبنیبر شنیدن موسیقی را گوش کنید.» قطعا آن افراد که بسیار برای من قابل احترامند باید به نظر مرجع خود عمل کنند و من هم کاری را که به آن اعتقاد دارم باید انجام دهم. البته که در این راه ایدههای وجود دارد که هم در ایران و هم در کشورهای دیگر مدتی است شکل پر رنگتری به خود گرفته و آن اجراهای بدون ساز یا همان آکاپلاست که تنظیم موسیقی با صدای انسان اتفاق میافتد. تکنیکی که تعدادی از خوانندگان مسلمان نیز روی آن تمرین و طراحی میکنند و اتفاقا هم به نتایج مثبتی رسیدند.
در واقع آنها یک قطعه را با دو تنظیم تولید میکنند؛ تنظیم برای آنهایی مایل به شنیدن موسیقی با ساز نیستد و تنظیم برای آنهایی که موسیقی را با ساز ترجیح میدهند. به اعتقاد من ایده تنظیم یک اثر موسیقایی بدون ساز ایده درستی است که فرد میتواند بدون اینکه از منظر مرجع خود مرتکب گناه شده باشد، از یک اثر موسیقای استفاده کند. البته تولید این نوع موسیقی با دو تنظیم مقداری هزینه پروژه را بالا میبرد اما فکر میکنم میتواند بخشی از دغدغهها در این حوزه را مرتفع کند. من بر این باورم با این نوع نگاه هم میتوانیم موسیقی داشته باشیم و هم راهکار مناسبی پیدا کردهایم که در صدور موسیقی به دنیا تاثیرات مثبت خود را خواهد گذاشت. البته در ایران تعداد افرادی که تنظیم بدون ساز بلدند تعداد کمتری است اما این نوع تنظیم ایده جالبی است که اکنون در تعدادی از کشورهای اسلامی به مرحله اجرا رسیده است.
نکته دیگری که میتوان در این چارچوب به آن اشاره کرد بحث «تعریف موسیقی» است. که اساساً ما در ایام عزادارای حضرت سید الشهدا(ع) به چه چیزی موسیقی میگوییم؟ شما اگر دقت کنید در مسیر پیادهروی اربعین از موکبهای مختلف نوای ملاباسم کربلایی به شدت مورد توجه قرار گرفته و از بلندگوها به تناوب پخش میشود. در همین نوحهها شرایط تنظیم ملودی به گونهای بود که شما صدای درام، پَد و حتی ریتمهای تند و هیجانآور را به وضوح میتوانستید بشنوید. آیا اینها موسیقی نیست؟ پس اگر موسیقی نیست چه نامی باید برای آنها گذاشت. اساسا وقتی یک خواننده که ممکن است نوحه خوان هم باشد وارد استودیو میشود یعنی وارد یک فضای موسیقایی شده که در آن ملودی هست، تنظیم هست و نوحهها و نغمات آیینی نیز سوار بر روی نت موسیقی تولید میشوند. پس بیاییم موسیقی را با هم تعریف کنیم تا بعد بگوییم چه چیزی از آن ایراد دارد و چه چیزی ندارد.
اساسا بنده معتقدم باید به مخاطبی که نوعی از موسیقی را حرام میداند احترام گذاشت. من در این حوزه خودم هم مقید هستم و سعی میکنم آن را در مواجهه با چنین شنوندگانی رعایت کنم. اما همچنان بر این باورم باید در این حوزه دقت و مطالعه بیشتری داشته باشیم که متاسفانه نداریم و اطلاعات فقهی و موسیقایی مان در این حوزه کم است. جالب اینکه چندین نفر این انتقاد را از من میکنند که «آقا جان موسیقی شما حرام است» اما وقتی چند دلیل منطقی و فقهی برای آنها میآورم خیلی از همین منتقدان اذعان میکنند که فلان موضوع را نمیدانستند. پس نتیجه میگیریم وقتی میخواهیم از جایی و ایدهای ایراد بگیریم در ابتدا کمی باید مطالعه کنیم، چند مقاله فقهی بخوانیم و پس از بررسی نظر دقیق مرجع محترم دینی حرفهای گلایهآمیز بزنیم. شما مطمئن باشید این موضوعی که به آن اشاره داشتید برای بنده هم دغدغه است ولی به این موضوع هم آگاهم در مسیری که قدم برداشتهام امکان هر گونه لغزشی وجود دارد که امیدوارم خداوند به من کمک کند که در این مسیر دچار لغزش و اشتباه نشوم.
محسن توسلی: نگرشهای اندیشمندانه رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی و خانواده یکی از بهترین راهکارها برای ما در حوزه مخاطب شناسی است که متاسفانه کمتر نهاد و مجموعهای اقدامات تاثیرگذاری را در این حوزه انجام دادهاندمحسن توسلی: ببینید ورود یک خواننده یا هنرمند به حوزههای فقهی موسیقی، فرآیند بسیار حساس و دشواری است. به همین منظور من تلاش میکنم در این مجال به یک نکته اشاره کنم و آن موضوع مهم «مخاطب شناسی» است که در شرایط هجوم بی امان خوانندههایی که حتی به مدرسهها و خانهها راه پیدا کردهاند نکته بسیار مهم و استراتژیکی است و باید روی آن تمرکز بیشتری داشته باشیم.
ما باید بدانیم که در آن سوی آبها دشمن با قدرت هرچه تمام تر مشغول برنامهریزی و نفوذ روی نوجوانان و کودکان ما است. شرایطی که ما از آن غافلیم و باید هر چه زودتر فکری برای برون رفت از شرایط فعلی داشته باشیم. به اعتقاد من الان وقت آن نیست که گوشهای بنشینیم و فقط نظاره گر تحرکات فرهنگی بیگانه باشیم که با ابزار تاثیرگذار موسیقی چه نفوذی روی کودکان این سرزمین کرده است. امروز روز کار است و همه باید با زبان هنر دست به تولید آثاری بزنیم که در بهترین کیفیت میتواند حریف قدرتمند مبارزه در این جبهه فرهنگی باشد.
امروز زبان هنر به ویژه زبان موسیقی میتواند یکی از بهترین ابزارها برای تببین جریان ارزشمندی مانند هشت سال دفاع مقدس و رشادتهای رزمندگان اسلام برای کودکان این سرزمین باشد. این نکتهای است که نباید آن را فراموش کنیم. شما مطمئن باشید خوانندگانی که دغدغه فعالیت در این حوزه دارند در کنار سایر هنرمندان فعال عرصه موسیقی، مقید به رعایت چارچوبها هستند. ولی من معتقدم در این شرایط باید به مخاطب و سلیقه او نیز احترام بگذاریم و در جهت آن دست به تولید آثار با کیفیت بزنیم. ما امروز با جمعیت آماری بالایی از نوجوانان و جوانان مواجهیم که در حوزههای فقهی و دینی نه تنها تسلطی ندارند، بلکه نسبت به چنین مفاهیمی روی گردانی میکنند. پس وقتی با چنین طرز تفکری مواجهیم کار برای ما بسیار سخت میشود.
به اعتقاد من در این زمینه نگرشهای اندیشمندانه رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی و خانواده یکی از بهترین راهکارها برای ما در حوزه مخاطب شناسی است که متاسفانه کمتر نهاد و مجموعهای اقدامات تاثیرگذاری را در این حوزه انجام داده است. به طور کلی باید بگویم ما نباید فرصت را از دست بدهیم و ناگزیریم تا در این حوزه دست به فعالیتهای به روز شده و جدید بزنیم که قطعاً دربرگیرنده مفاهیم ارزشی و آیینی ماست. شما بدانید ما رسالتی داریم و قطعاً حد و حدود خود را هم میدانیم و آن قدر هم بیسواد نیستیم که تفاوت موسیقی درست با غنا را تشخیص ندهیم.
* اعتقاد دارم شورانگیزی و عرض ارادت برخی از مخاطبان و هنرمندان به ساحت حضرت سیدالشهدا(ع) در اغلب موارد محدود به ایام عزادارای ماههای محرم و صفر بوده و گویی دایره فکری مردم پیرامون قیام امام حسین(ع) و یارانش در واقعه کربلا به همین مجالس روضهخوانی، سینهزنیها، زنجیرزنیها و آیینهای ویژه این ایام محدود میشود. آیا بهتر نیست شرایطی از سوی هنرمندان و خوانندگان علاقه مند به فعالیت در این عرصه ایجاد شود تا اندیشههای ناب نهفته در نهضت عاشورا این بار فارغ از هیجانات زودگذر در قالب آثاری هنری به مخاطبان ارائه شود؟ فکر میکنید میتوانیم با تکیه بر چنین طرز تفکری شرایطی را ایجاد کنیم که نهضت عاشورا این بار در شکل و شمایلی فراتر از مرزها به مردم دنیا به معنا و مفهوم مطلق کلمه عرضه و تبدیل به یک کالای صادراتی فرهنگی شود؟
حسین حقیقی: برای پاسخ به این پرسش شما باید از همین ابتدا بگویم که درباره فضای بینالمللی و خارج از مرزها دست من خالی است زیرا هدفگذاری روی آن ندارم. من موسیقی را برای مخاطبان ایرانی و ایرانیان شبیه خودم تولید میکنم. البته ممکن است این نوع رویکرد برای برخی از دوستان ناراحتکننده بوده و به آنها بربخورد. اما انتخاب من این است. ضمن اینکه در این چارچوب دوستان عزیزی چون محسن توسلی حضور دارند که آثار متعددی را چه در مناسبتهای مذهبی و چه در مناسبتهای ملی تولید کردهاند که قابلیت عرضه در آن سوی مرزها را نیز داشته و میتواند حتی مورد حمایت بیشتری هم قرار بگیرد.
اما من موسیقی را برای آدمهای شبیه خودم تولید میکنم. منظورم آدمهایی است که شبیه من زندگی میکنند. یعنی آدمهایی که ازدواج میکنند، خانواده تشکیل میدهند، درگیر اتفاقات تلخ و شیرین روزمره هستند و علیالظاهر هم افرادی مذهبی هستند که رفتارشان نیز مبتنیبر اعتقاد به مذهبشان است. اینها همانهایی هستند که در راه پیمایی اربعین شرکت میکنند، در محرم و صفر عزادارند، در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت میکنند و در روزهایی که به تولد امامان و بزرگان دین ما ارتباط دارد خوشحال و شادند. اینها همانهایی هستند که در سادهترین شکل ممکن رستوران میروند، خوش میگذرانند و در کنار هم از زندگی با تمام تلخی و شیرینی لذت میبرند. شاید بپرسید: «مگر کل این افراد چند نفرند؟». شما فکر کنید ۵۰۰ هزار نفر. اما من دوست دارم برای این ۵۰۰ هزار نفر کار تولید کنم.
بسیاری از معایبی که در حوزه آثار موسیقایی مرتبط با مفاهیم عاشورایی و انقلابی مشاهده میکنیم نشات گرفته از برنامه ریزی تبلیغاتی و رسانهای است. کاری که یک شرکت تولید دوغ میتواند انجام داده و محصولات خود را در هجوم سراسری آگهیهای خود به مخاطب ارائه دهد اما ما هنوز کار رسانهای خودمان را بلد نیستیمجالب است بدانید که برخی از افراد برخی اوقات به من میگویند: «این مفاهیم را بیرون بریز و برو کار خنثی تولید کن تا مخاطب جذب کنی و بعد آرام آنها را به آن سمت ببر». ایدهای که متاسفانه ایده و تز بسیاری از آقایان در برخی مراکز موسیقی است. من قطعاً تمایل به چنین رویکردی نداشته و ندارم. من همان چیزی هستم که هستم. من همان حسین حقیقی هستم که با اتکا به رویکردی که به موضوع «سبک زندگی» داشتهام آثاری را تولید کردهام که خیلیها شاید در قالب آنچه در مفاهیم اشعار این کارها گفته میشوند، زندگی نکرده و لذت نمیبرند. خب لذت نبرند.
من چه کار باید بکنم جز اینکه به دیدگاهشان نسبت به من کاری نداشته باشم. من فقط میدانم برای طایفهای میخوانم که معتقدم تعدادشان اصلا کم نیست. من برای این طایفه کار تولید میکنم، ولی در عین حال معتقدم این نوع مدل وقتی جواب داده و درست ارائه میشود که شما پای آن چیزی که هستید بایستید. خودتان باشید؛ اورجینالِ اورجینال. قطعا زمانی که یک خواننده «فِیک» باشد، زمانی که ادا در بیاورد و آنچه هست را نشان ندهد، به طور حتم از کاری که انجام داده نیز خروجی مناسبی دریافت نمیکند.
این ماجرا درست مثل برخی از لحظات نماز خواندن بازیگران فلان سریال و فیلم میماند که کارگردان با طراحی یک نور موضعی سبز رنگ، یک سجاده خوش رنگ و لعاب و خلق یک فضای روحانی آنچنانی سعی در نمایش جلوهای از فریضه نماز دارد که در زندگی واقعی ما به هیچ وجه این گونه نیست چرا که ما در این فیلمها در اغراقآمیزترین شرایط ممکن که رنگ و بویی از واقعیت ندارد، فقط ادای آن چیزی را باور داریم در میآوریم. در حالی که میتوان همین فضای راز و نیاز یک انسان با خداوند را در سادهترین و واقعیترین شکل ممکن به بیننده نمایش داد. این موضوع دقیقاً در فضای تولیدات موسیقی مرتبط با ایام عزاداری محرم و صفر نیز صدق میکند.
من اعتقاد دارم هنرمندی که یک بچه مذهبی است فقط کافی است خودش باشد و خود را سانسور نکند. متاسفانه ما در برخی موارد فقط بلدیم خودمان را تبدیل به ویترینی زیبا کنیم که چندان زیبنده نیست. در حالیکه اگر همینی که هست باشیم، قطعا دیده میشویم.
معتقدم امروز فضا به شدت روشن است. یعنی اینکه دیگر نمیتوان گونهای از موسیقی با مضامین انقلابی و آیینی تولید کرد که در زمان جناب گلریز تولید میشد. ما واقعا نمیتوانیم در این روزگار مدل موسیقیمان با موسیقیهای اوایل پیروزی انقلاب وصل کنیم. چرا که قطعاً شرایط سلیقهای مخاطب در آن دوران تا به امروز بسیار تفاوت کرده است. در آن دوران به همت بزرگانی چون محمد گلریز و سایر هنرمندان فضای بسیار خوبی برای تولیدات موسیقایی در حوزههای آیینی - انقلابی یا به اصطلاح ارزشی ( که من با این کلید واژه موسیقی ارزشی مشکل دارم) به وجود آمد اما این جریان نیز بعد از سال به طور کامل متوقف شد و بعد از مدتی دوباره با فعالیت چند خواننده صاحب ذوق جان دوباره گرفت.
ضمن اینکه بهتر است بدانیم که عمر موسیقی پاپ ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خیلی عمر کوتاهی هست. پس آنقدر بر سر این جریان نزنیم که چرا چیزی شنیده نشده است؟ لطفا صبر داشته باشید. همان خوانندگان لسآنجلسی که کارشان با وسعت بیشتری شنیده میشود، چندین و چند سال خواندهاند که اکنون به این شرایط رسیدهاند. آنها به خاطر اینکه مخاطبان خود را از دست ندهند رفتهاند سراغ ترانه سرایان و آهنگسازانی که از درجه کیفی بالاتری برخوردارند. پس همین موضوع نیز به صورت طبیعی باعث دیده شدنشان شده است.
حالا من یک سئوال مطرح میکنم. آیا ما در فضایی که بچه مذهبیها فعالیت میکنند توانستهایم خالق مدلی از ترانه باشیم که بتواند با آثاری در راستای خلاف ارزشهای ما که اتفاقا در بسیاری از موارد هم کارهای بی کیفیتی را ارائه دادهاند، رقابت کند؟ بی تعارف بگویم که ما در فضای ترانه به غیر از مواردی انگشت شمار واقعاً نتوانستهایم در شکل و شمایلی ظاهر شویم که اثرمان بتواند به جان مخاطب بنشیند.
همین چند وقت پیش بود که دو خواننده مطرح لس آنجلسی نماهنگ بسیار ضعیفی را بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران تولید کردند که به اعتقاد من نه موسیقی خوبی داشت و نه کلیپ با کیفیتی از آن پیش روی مخاطبان قرار گرفت. اما یک نکته توجهم را جلب کرد. اینکه فلان مدیر در فلان مجموعه مینشیند و میگوید که باید جواب اینها را بدهیم و بعد میروند سراغ ساخت اثری که من نمیدانم باید درباره کیفیت آن چه بگویم. چرا که شما دیدید چه اثری تولید شد! در حالی که اگر همین آقای مدیر جور دیگری به ماجرا نگاه میکرد قطعا شرایط مطلوب تری برای جریان تولید آثار موسیقایی مرتبط با مضامین انقلابی و مذهبی ایجاد میشد.
حسین حقیقی: برخی از نهادها هستند که بودجههای خوبی هم دارند اما نمیدانم چرا نمیخواهند کاری در این زمینه انجام دهند. متاسفانه در برخی از این مجموعهها افرادی هستند که بدون داشتن تخصص مدیر میشوند و بعد حرفهایی را میزنند که به هیچ وجه جنبه تخصصی نداشته و شرایط کار را هم پیچیده میکنندمنظورم این است که اگر این نهاد به جای مرعوب شدن میآمد و از کارهای خوب تولید شده هنرمندان داخلی در این حوزه حمایت میکرد قطعاً ما شاهد اتفاقات بهتری بودیم. من نمیدانم ما این همه کلیپ خوب داریم چرا دوستان اینها را نمیبینند و فقط به فکر تولید کاری هستند که اصلا هم ضعیف بودنش مهم نیست. من نمیدانم چرا برخی از دوستان به ماجرا این چنین نگاه میکنند. اصلا چرا همین ارگانها و نهادها به جای اینکه به فکر تولید مستمر اثر باشند به فکر تربیت نیروهای مستعد در این زمینه نیستند؟
از آن بدتر اینکه برخی از دوستان سراغ یکسری از خوانندگان مطرح میروند و با دستمزدهای فراوان از آنها میخواهند تا کاری را تولید کند. در حالیکه نمیدانند اگر از همین جوانان دغدغه مند اما گمنام حمایت میشد همین هنرمندان میتوانستند تا سالها برای فلان مجموعه کار تولید کنند. اصلا مگر کمپانیهای بزرگ موسیقی کشور چه میکنند؟ مگر هنرمندانی چون حمید هیراد و حامد همایون از کجا بالا آمدهاند؟ اینها واقعا کجا بودند؟ به اعتقاد من این توانایی تهیهکنندگانشان بود که سراغ آنها رفته و پول خرجشان کردند تا بالا بیایند.
متاسفانه برخی از نهادها هستند که بودجههای خوبی هم دارند اما نمیدانم چرا نمیخواهند کاری در این زمینه انجام دهند. متاسفانه در برخی از این مجموعهها افرادی هستند که بدون داشتن تخصص مدیر میشوند و بعد حرفهایی را میزنند که به هیچ وجه جنبه تخصصی نداشته و شرایط کار را هم پیچیده میکنند. اصلا سئوال من این است که همان فردی که دائم از هیت شدن یک قطعه فلان خواننده لسآنجلسی حرف میزند، آیا یک بار از خود پرسیده که چرا این اتفاق افتاده است؟ من جواب او را میدهم، چون آنها کار تبلیغاتی و رسانهای دارند اما ما نداریم.
برخیها حتی آدم اجیر میکنند که در اتومبیلهایشان صدای فلان آهنگ از فلان خواننده را زیاد کنند که مردم پشت چراغ قرمز آنها را بشنوند. اینها دقیقاً همان شرایطی است که ما آن فراموش کردهایم و فقط به فکر تولید هستیم. در حالیکه اگر بروید تحقیقاتی در این حوزهها داشته باشید خواهید دید که کمپانیهای بزرگ تقریباً ۳ تا ۴ برابر هزینه تولید موسیقی را صرف هزینه پخش اثر میکنند. یعنی یک بمباران رسانهای که اگر کسی در آن حضور نداشته باشد حذف میشود.
محسن توسلی: البته آقای سعیدی من با گفتههای شما مخالفم که میگویید موسیقی عاشورایی فقط در ایام محرم و صفر بال و پر میگیرد. واقعاً این نیست. من معتقدم این نوع موسیقی در محرم جلوه میکند. چرا که من در طول سال تولیدات این حوزه را رصد میکنم و میبینم که در این فضا کارهای زیادی تولید میشود. من هم در این چارچوب فقط به ذکر این نکته بسنده میکنم که بسیاری از معایبی که در این حوزه مشاهده میکنیم نشات گرفته از عدم برنامهریزی تبلیغاتی و رسانهای است. کاری که یک شرکت تولید «دوغ» میتواند انجام داده و محصولات خود را در هجوم سراسری آگهیهای خود به مخاطب ارائه میدهد اما ما هنوز کار رسانهای خودمان را برای تبلیغ ارزشهایی که به آنها باور داریم، بلد نیستیم.
* آقای توسلی مایلم در پایان اشارهای هم به تجربیات بینالمللی متعدد شما در حوزه ارائه آثار موسیقایی آیینی- انقلابی داشته باشیم.
توسلی: برای من این نکته بسیار جالب توجه است که در کشورهایی چون لبنان موضوع توجه به موسیقی با مضامین آیینی بسیار جدی است. جالبتر اینکه من در همین کشور آثاری را تولید کردهام که بدون ملودی تولید شده و موسیقی سازی در آن نقش نداشته است. اتفاقاً در همین همکاریها بود که بسیاری از مجموعهها و نهادهای فرهنگی این کشور از این تولیدات مشترک قدردانی کرده و با مصاحبه و اهدای لوح تقدیر مشوق بسیار خوبی برای ما تولید چنین کارهایی بودند.
حتی بسیاری از خوانندگان این کشور هستند که بخشی از درآمد کنسرتهای خود را به حزبالله لبنان اهدا میکنند که این نشان دهنده تعامل مناسبی است که میان هنرمندان دغدغه مند این کشور با مجموعههای مختلف دارند. شرایطی که متاسفانه در کشور ما کمتر این هم دلی دیده میشود. به اعتقاد من نوع شرایطی که در کشوری مانند لبنان ایجاد شده مبنای آن نشات گرفته از انقلاب اسلامی ایران است اما آنها در رفتار کاری خود به گونهای عمل میکنند که متاسفانه در اینجا شاهد نیستیم.
باید به سمت شرایطی برویم که مخاطب امروزی از موسیقی که تولید میشود، لذت ببرد. کما اینکه ممکن است مخاطب پنج سال آینده ما دیگر از موسیقی که منِ محسن توسلی در این روزگار تولید میکند، استقبال نکند. در این شرایط بهتر است سخت گیریهای کمتری صورت گیرد تا شرایط تاثیرگذاری هم به سمت و سوی گستردگی موسیقی عاشورایی و مضامین انقلابی سوق داده شود. فضایی که اکنون بستر مناسبی از آن در کشور مهیا نیست و لازم است برنامهریزیهای بیشتری در این حوزه صورت پذیرد.