خودکفایی به چه قیمت؟
شفقنا- رضا بابایی در روزنامه اطلاعات نوشت، بهتازگی معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده است که ایران، امسال در تولید برنج خودکفا شده است؛ موفقیتی که با افزایش 42 درصدی تولید برنج در کشور به دست آمده است. اخبارِ خودکفایی، در زمره محبوبترین خبرها برای دولتها است. هر دولتی در ایران دوست دارد که چند نمونه از […]
شفقنا- رضا بابایی در روزنامه اطلاعات نوشت، بهتازگی معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده است که ایران، امسال در تولید برنج خودکفا شده است؛ موفقیتی که با افزایش ۴۲ درصدی تولید برنج در کشور به دست آمده است. اخبارِ خودکفایی، در زمره محبوبترین خبرها برای دولتها است. هر دولتی در ایران دوست دارد که چند نمونه از آن را در کارنامه خود داشته باشد. از همین روی آنها با افتخار اعلام میکنند که در تولید محصولاتی چون برنج و گندم به خودکفایی رسیدهاند. این اتفاق برای سیاستمداران نشانه استقلال کشور از سایر کشورها و ضامن ثبات در بازار کالاهای اساسی است .
اما طرحهای خودکفایی را باید در ترازوی دیگری سنجید. هیچ دستاوردی را بدون سنجش بها و هزینه آن نمیتوان ارزیابی کرد. دولتها، در سطح جهانی، پیوسته از تلاشهایشان برای بالا بردن آمارهای اقتصادی صحبت میکنند، در حالی که از اشاره به بهای این آمارهای اقتصادی طفره میروند. بهای رشد و توسعه اقتصادی، دگرگونی در زیستجهان ما است. بنابراین ضرورت دارد که شهروندان نسبت به بهای پرداختشده از سوی دولتها آگاهی داشته باشند تا بتوانند دستاوردهای دولت را در ترازوی هزینههایش بسنجند.
ما در کشوری خشک زندگی میکنیم. این حقیقتی غیرقابل انکار است. مادرِ طبیعت هیچگاه با ما بیش از اندازه مهربان نبوده و ما را نازپرورده نکرده است. نیاکان ما همواره آگاهی داشتند که برای زیستن در این طبیعت کمآب، چه بهایی باید پرداخت شود. آنها این حقیقت را پذیرفتند و در طی هزاران سال روشهایی را برای زیستن در این فلات ابداع کردند. اما پیشرفت تکنولوژیکی در طی صد سال گذشته ما را از توجه به این حقیقت غافل کرده است. توان کندن چاههای عمیق و همچنین انتقال و جمع کردن آبهای سطحی، به فراموشی این نکته انجامید که آبهای سرزمین ما محدود است. طرحهای خودکفایی کشاورزی، این نکته را فراموش کردهاند. ما به بهای تولید کالاهای استراتژیک و تأمین استقلال اقتصادی کشور، ارزشمندترین و استراتژیکترین پدیده این سرزمین یعنی آب را به هدر دادهایم؛ حال آنکه کشورهای دنیا بیش از استقلال از یکدیگر، به تعامل و همکاری با همدیگر نیازمندند و از قضا گاهی مشتری کشوری بودن، حمایت آن کشور را در بزنگاهها برمیانگیزد. به عبارت دیگر، خودکفایی همیشه به استقلال نمیانجامد و لازمه استقلال نیز همیشه خودکفایی نیست.
اقلیم سرزمین ما در سالهای گذشته خشکسالی شدیدی را تجربه کرده است. این خشکسالی همزمان همراه بوده است با بیشترین نرخ بهرهکشی از طبیعت بدون توجه به ظرفیتهای محدود آن. در نتیجه آبهای زیرزمینی به پایینترین سطح خود رسیدند و دولت چند سال قبل مجوز حفر چاههای آب بسیار عمیق، با عمق بیش از پانصد متر را صادر کرد. آبهای سطحی بیشتر از هر زمان دیگری مهار شدند و رودها و دریاچههای بسیاری در همه جای کشور خشک شدند. بارانهای غیرطبیعی بهار امسال تا حدی منابع آبی ما را از خشکی مطلق نجات داد اما واکنش ما به این مسئله تغییر روند و استفاده از فرصتهای کوچک نبود. افزایش زمینهای زیر کشتِ محصولات آببری چون برنج و همچنین کشت دونوبتی آن، نشان دهنده آن است که سیاستهای آبی پیشین دولت، که بر اتلاف بیشترین میزان آب و ویرانی خاک در ازای خودکفایی موقت محصولات کشاورزی بنا شده است همچنان ادامه دارد. از دست رفتن منابع آبی و تخریب خاکهای حاصلخیز جلگهها، بهایی است که در سالهای گذشته برای ایجاد خودکفایی محصولات کشاورزی پرداختهایم؛ بهایی که دیگر قابل پرداخت نیست؛ زیرا اقلیم ایران را به سمت ورشکستگی طبیعی کشانده است.
جنبشهای سبزگرای جهان، که در سال گذشته بیش از پیش فعال شدهاند گروهی از جوانترین افراد هر جامعهای هستند. نسل آینده میخواهد بداند که برایش چه چیزی باقی میماند. سیاستمداران ما از پاسخ دادن به این سؤال طفره میروند. آنها باید به این سؤال پاسخ دهند که ثمره این خودکفاییهای موقت و بیدوام برای سرزمین پدری و نسلی که آیندهاش را در معرض خطر میبیند چیست؟