راه های برگشتن به خانه نوشتهی آله خاندرو سامبرا
همیشه نویسندگان برای نوشتن آثارشان میبایست تلاش بسیاری کنند تا زاده تخیل خود را به بهترین شیوه به قلم بکشند. زمانی که یک نویسنده برای نوشتن رمانش به دورترین نقطه درونیاش باز میگردد چه حسی پیدا میکند و چه چیز را کشف میکند؟ رمان راه های برگشتن به خانه اثری از آله خاندرو سامبرا اثری […] نوشته راه های برگشتن به خانه نوشتهی آله خاندرو سامبرا...
همیشه نویسندگان برای نوشتن آثارشان میبایست تلاش بسیاری کنند تا زاده تخیل خود را به بهترین شیوه به قلم بکشند. زمانی که یک نویسنده برای نوشتن رمانش به دورترین نقطه درونیاش باز میگردد چه حسی پیدا میکند و چه چیز را کشف میکند؟ رمان راه های برگشتن به خانه اثری از آله خاندرو سامبرا اثری نه چندان پیچیده است که چهار فصل با عنوانهای “شخصیتهای فرعی”،”ادبیات والدین”،” ادبیات فرزندان”، “ما سالمایم” دارد. Alejandro Zambra شاعر، نویسنده و منتقد ادبی شیلیایی است. او در سال ۱۹۷۵ در “سانتیاگو” به دنیا آمد. این رمان اثری کوتاه است که این بار نت نوشت برای شما در نظر گرفته است.
رمان راه های برگشتن به خانه Ways of Going Home
رمان راه های برگشتن به خانه Ways of Going Home ماجرای نوشتن یک رمان. راوی نویسندهای است که در تلاش جهت نوشتن رمان به گذشتهی خود باز میگردد. لحظههای مختلف و سنین مختلف زندگی خود را مرور میکند. او هم اکنون از همسر خود جدا شده است و تنها زندگی میکند. در راه نوشتن این رمان گاه به مکانهای قدیمی باز میگردد و بطور تصادفی و یا خود خواسته آدمهایی از زندگی گذشته خود را ملاقات میکند. ورود این آدمها با اتفاقاتی همراه است.
ماجرای کودکی نویسنده ما در زمان کودتای “پینوشه” علیه “آلنده” و دوران حکومت “پینوشه” میگذرد. “پینوشه” که با شعار بازسازی شیلی که بر علیه “آلنده” کودتا کرده بوده است. اما شیلی همچنان با بحران اقتصادی و دیکتاتوری مواجه است.
دیکتاتوری بیسابقهای که در شیلی وجود دارد. و نارضایتی همگانی را به دنبال دارد. عدهای از مردم به مبارزه پرداختهاند و بسیاری از خانوادهها اعضای خود را از دست دادهاند و یا از دست میدهند.
شخصیتهای این رمان نیز در این فضا به تصویر کشیده شدهاند. شخصیتهایی چون “کلودیا” که پدری مبارز داشته است و سایهی این فعالیتهای سیاسی بر روی زندگی خانوادگی او بسیار تاثیر گذاشته است. پدر همواره از آنها دور بوده است. و از جامعهی همسایگان همواره قضاوت و طرد شده است.
نویسنده رمان Alejandro Zambra که خود راوی داستان است، ساکن شهر “مایپو” در کشور شیلی است. شهری کوچک که در استان سانتیاگوی شیلی واقع شده است. در خلال مرور اتفاقات گذشته بخش مهمی از تاریخ کشور شیلی را از زاویه دید یک کودک و مردم عادی روایت میکند.
بیشتر بخوانید: تحلیل رمان درک یک پایان نوشتهی جولیان بارنز
“پینوشه” برای من شخصیتی تلویزیونی بود که برنامههاش هیچ زمانبندیِ مشخصی نداشت و به همین خاطر از او بیزار بودم. حتی بهترین برنامهها شبکهبیروح دولتی را قطع میکرد و حرف میزد. بعدها از او بیزار شدم چون حرامزاده بود، قاتل بود، اما آن روزها از پینوشه بیزار بودم جون پدرم بیکلمهای حرف برنامههای حوصله سر برش را تماشا میکرد و حین تماشا، تنها کاری که میکرد زدن پُکهای محکم به سیگار بود که هیچوقت از لبش نمیافتاد.”
می توان گفت این رمان سرشار از تصویرهایی از زندگی اجتماعی و فرهنگی، عادات و شیوه زندگی مردمان شیلی در دوران حکومت پینوشه تا رسیدن “سباستین پینی-یرا” به ریاست جمهوری است. بسیاری از مکانها و اتفاقات واقعی هستند. “تیم فوتبال کولو کولو”، “ترانههای رافائل”، فیلم مستند “نبرد شیلی”، همه بخشی از حافظهی جمعی این مردم در آن دوران است.
بیشتر بخوانید: رمان نفرین ابدی بر خوانندهی این برگها نوشتهی مانوئل پوییگ
مرد نویسنده در زندگی فردی و اجتماعی خود دچار تردید و تضاد در شغل و هویت شده است. او به ندرت نسبت به اتفاقات واکنش نشان میدهد. بیشتر در تلاش برای کشف و مشاهدهی گذشتهی خود با آدمها و ماجراها مواجه میشود. او تنها تماشاگر است با اینکه این بیننده بودن او را خسته و دلزده کرده است ولی به نظر میآید نمیتواند نوع دیگری از زندگی را انتخاب کند.
“به شغلم فکر میکنم، این کسب و کار غریب، حقیر، پر نخوت، ضروری و ناکافی: یک عمر تماشا، یک عمر نوشتن.”
در رمان راه های برگشتن به خانه تقابل نسلها به تصویر کشیده شده است. ادبیات والدین در مقبل ادبیات فرزندان، و یا ادبیات فرزندان در مقابل ادبیات والدین بخش اعظمی از درونمایه این رمان است. فرزندانی که پس از پشت سر گذاشتن تمام آن حوادث حالا خود صاحب شغل، جایگاه اجتماعی در جامعه هستند. ازدواج کردهاند، پدر و مادر هستند.
“در آیینه به خودم نگاه میکنم و فکر میکنم لباسهای پدر و مادرهامان باید همیشه برای ما بزرگ باشد. در ضمن فکر میکنم به این لباسها نیاز دارم. گاهی باید لباسهای پدر و مادرهایمان را بپوشیم و مدتی طولانی در آیینه به خودمان نگاه کنیم.”
بیشتر بخوانید: رمان دفترچه ممنوع اثر آلبا دسس پدس
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty