فیلم گزارش ساختهی عباس کیارستمی؛ گزارشی از فروپاشی یک زندگی زناشویی
فیلم گزارش پس از چندین فیلم کوتاه و 60 دقیقهای و یک فیلم 83 دقیقهای نخستین و جدی ترین فیلم بلند عباس کیارستمی در مقام کارگردان است. این فیلم که در سال 1356 ساخته شد، یکی از متفاوت ترین فیلمهای کارنامه سینمایی عباس کیارستمی میباشد. بدین معنی که گزارش هیچ شباهتی به دیگر فیلمهای او […] نوشته فیلم گزارش ساختهی عباس کیارستمی؛ گزارشی از فروپاشی...
فیلم گزارش پس از چندین فیلم کوتاه و ۶۰ دقیقهای و یک فیلم ۸۳ دقیقهای نخستین و جدی ترین فیلم بلند عباس کیارستمی در مقام کارگردان است. این فیلم که در سال ۱۳۵۶ ساخته شد، یکی از متفاوت ترین فیلمهای کارنامه سینمایی عباس کیارستمی میباشد. بدین معنی که گزارش هیچ شباهتی به دیگر فیلمهای او ندارد. از روی دیگر نیز در فیلم گزارش المانها و نشانگانی دیده میشوند که تبدیل به مولفههای سینمایی کیارستمی شده اند. در ادامه این متن با نقد و بررسی فیلم گزارش با نت نوشت همراه باشید.
فیلم گزارش ساختهی عباس کیارستمی
گزارشی از فروپاشی یک زندگی زناشویی
تجربی گری در فرم و ساخت، انسانیت، اتوموبیل و نماهای داخل سواری، لوکیشنهای خارجی مانند خیابان، اهمیت نقش کودک و مواردی از این دست، موتیف هایی هستند که چه در فیلمهای پیشین و چه در فیلمهای پسین عباس کیارستمی قابل ردیابی هستند.
در صورتی که علاقه مند به مشاهده این فیلم با کیفیت ۱۰۸۰P هستید از این لینک میتوانید تمامی ۱ ساعت و ۴۸ دقیقه این اثر را در یوتیوب مشاهده کنید.
گزارش نسبت به فیلمهای جادهای و روستایی عباس کیارستمی مانند طعم گیلاس، خانه دوست کجاست، زیر درختان زیتون و… فیلم شهری تر و خانوادگی تری است. دغدغه فیلم که مسئه زناشویی و زندگی خانواده ایرانی طبقه متوسط است نیز کمتر در دیگر آثار کیارستمی دیده میشوند. بنابراین گزارش را میتوان فیلمی متفاوت تر از دیگر آثار او پنداشت.
از سویی دیگر فیلم گزارش در زمان ساخت خود، فیلم نوینی است. تا آن زمان یعنی تا سال ۱۳۵۶ کمتر کسی چنین نگاه ظریف و دغدغه مندی به مسائل خانوادگی طبقه متوسط و وضعیت زناشویی و اختلال آن در ایران داشته است. از دیگرسو نخستین نقش آفرینی جدی شهره آغداشلو در سینماست. او که تا پیش از گزارش بیشتر در تئاتر حضور داشت و نقشی را در فیلم شطرنج باد ساخته محمدرضا اصلانی ایفاکرده بود، در گزارش، نقش نخست زن را از آن خویش کرد و تبدیل به اعظم شد.
ماجرای ورود شهره آغداشلو به فیلم بسیار جالب است. شهره آغداشلو در فیلم مستند عباس کیارستمی یک گزارش ساخته بهمن مقصودلو درباره چگونگی حضورش میگوید که در دیدار نخستش با کیارستمی، او زنی نبود که کیارستمی از اعظم انتظار داشت. زنی طبقه متوسط و ساده و کمی چاق تر از شهره آغداشلو. بنابراین در همان کافهای که قرار داشتند، شهره آغداشلو یک کیلو نون خامهای سفارش میدهد تا وزنش را اضافه کند و در شمایل اعظم و آنچه که کیارستمی از او انتظار دارد قرار بگیرد.
Apple-converted-space”> همچنین از دیگر نوآوری هایی که در فیلم گزارش رخ داده، صدابرداری سر صحنه بوده است. تا پیش از آن خشت و آینه ساخته ابراهیم گلستان که در سال ۱۳۴۴ ساخته شده بود، از این تکنولوژی استفاده کرده بود. این امر به مستند گونگی و باورپذیری هرچه بیشتر اثر یاری میرساند. همان طور نگاه مستند و داستانی توامانی که کیارستمی در گزارش داشته است از نوآوریهای این فیلم محسوب میشود.
عباس کیارستمی در فیلم مستند عباس کیارستمی یک گزارش ساخته بهمن مقصودلو درباره فیلم گزارش و مستند بودن آن به نکات جالبی اشاره میکند. از آن جمله که برای شخصیت پردازی کاراکترهای فیلمش، از انسانهای واقعی پیرامونش و یا تجربههای شخصیاش که دارای چنین مسائلی بودند کمک گرفته است.
همچنین میگوید برای هرچه باورپذیرتر بودن زندگی این کارمند دون پایه فیلم، خانهای را در محله شهرزیبا برگزیده که دقیقا کارمندی با وضعیت مالی شخصیت محمد فیروزکوهی گزارش زندگی میکرده و کمترین تغییر را در طراحی صحنه خانه این زوج ایجاد کرده است. همچنین استفاده از تکنیک دوربین روی دست به مستندنگاری و واقعی بودن هرچه بیشتر اثر کمک کرده و آن را تبدیل به گزارشی واقعی از یک زندگی کرده است.
بیشتر بخوانید: فیلم کپی برابر اصل Certified Copy ساختهی عباس کیارستمی؛ به دنبال باد دویدن
دیالوگ هایی که از زبان شخصیتهای فیلم گفته میشوند آنقدر ساده و واقعی و برای شخصیتها هستند که گزارش را مستندتر کرده است. همچنین ایده تیتراژ پایانی که نوشتن عوامل فیلم توسط یک ماشین تایپ است هم به نحوی فضای اداری فیلم را میرساند و از آن مهم تر فیلم را به گزارش این زندگی و اجتماعی که در فیلم میبینیم و در نتیجه باورپذیرتر و مستند تر بودن بدل میکند.
این واقع گرایی و مستندنگاری که در فیلم گزارش دیده میشود، در دیگر آثار کارگردانان تازه سینمای ایران نیز دیده میشود. معروف ترین آنها اصغر فرهادی است. او نیز با استفاده از تکنیک دوربین روی دست به واقعی تر بودن فیلم هایش کمک میکند و شخصیتهای آثارش چنان صمیمی و واقعی هستند که نمونه هایشان را در پیرامونمان میبینیم. ردپای فیلم گزارش به ویژه در بهترین و اصیل فیلم اصغر فرهادی یعنی چهارشنبه سوری دیده میشود.
مشکلات زناشویی طبقه متوسط دهه ۸۰، دعوای آنها، شکستن شیشه، قربانی شدن کودک در بین این دعوای زناشویی، کتک زدن مرد زن را، تصمیم به ترک خانه از طرف زن، دوربین روی دست، استفاده از کادرهای تنگ عمودی برای بیان هرچه بهتر تنگنایی زندگی زناشویی، پایان باز و مواردی از این دست، نشانگانی هستند که به وضوح و روشنی در گزارش عباس کیارستمی دیده میشوند.
فیلم گزارش، تصویریست موجز و دقیق از وضعیت زندگی خانواده طبقه متوسط ایرانی در دهه ۵۰ خورشیدی. خانوادهای درگیر مشکلات زناشویی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشد. در دهه ۵۰ الگوی سبک زندگی ایرانی، امریکا و رویای امریکایی بود. کار بیشتر و درآمد بیشتر و درنتیجه زندگی بهتر. فیروزکوهی که کارمند دون پایه دولت است، وضعیت اقتصادی چندان خوبی ندارد.
صاحبخانه، خانهاش را میخواهد، توان پرداخت اجارهها را ندارد و آنطور که از سواری و وسایل خانهاش پیداست، سبک زندگی سادهای را داراست. همچنین فیروزکوهی باید چند شیفت کار کند تا بتواند تامین مخارج کند. از کار در اداره تا کازینو تا مسافرکشی گوشه خیابان. وی حتا قربانی نپذیرفتن رشوه است که از کارش عزل میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم ۷۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه با عباس کیارستمی کاری از سیفالله صمدیان
کیارستمی در فیلم گزارش نگاهی انتقادی به نظام سرمایه داری آن دوران دارد. نظامی که از آدمی یک شخصیت مصرف گرا میسازد و او باید مدام در کار باشد و در نتیجه از زندگی و خانواده باز بماند. بخشی از مشکلات او با همسرش نیز بر اساس همین وضعیت اقتصادی آنهاست.
از روی دیگر، انسان ایرانی دهه ۵۰ و طبق همان الگوگیریهای غربی اش، در نوسان بین سنت و مدرنیته قرار دارد. او نه کاملا غربیست و نه دیگر آن هویت اصیل ایرانی خود را دارد. او مشروب میخورد، به کازینو میرود، بی حجاب است و تمام ظواهر غربی را داراست اما در باطن تفکری شرقی دارد.
محمد روی همسرش اعظم دست بلند میکند، زن از مرد توقع اقتصادی دارد و بار اقتصادی روی دوش مرد است و زن کار نمیکند. این درحالیست که در جامعه غربی، تا حد زیادی برابری وجود دارد. کتک کاری در چنین زندگی کمتر دیده نمیشود و مرد و زن هر دو کار میکنند.
از روی دیگر، فضای شهری و جامعه نیز با وجود مظاهر مدرن اش، دارای تفکری سنتی است. به یاد بیاوریم سکانسی را که اعظم برای خرید کاموا رفته و محمد و دخترشان در سواری منتظر او هستند و پلیس محمد را از ایستادن باز میدارد و مجبور به حرکت میکند. اعظم منتظر محمد است و سرگردان و هراسان در خیابان حرکت میکند که با توجه به تدوین موازی در این سکانس، قرینهای است از سرگردانی محمد با سواریاش در خیابانی که جای پارک ندارد و در تعبیری بزرگتر سرگردانی این دو در زندگی زناشویی.
نکته قابل توجه آنکه از این سکانس است که درگیری این زوج شدت مییابد و به سرازیری میرود. باری به سرگردانی اعظم در خیابان تهران بپردازیم. او در حالیکه منتظر همسرش است، ماشینی برای او مزاحمت ایجاد میکند. در پلان بعدی و بعد از جر و بحث با محمد، هنگامی که از سواری پیاده میشود، چند پسر جوان برای او سوت میزنند و او مجبور میشود به سواری همسرش برگردد.
جامعهای که در آن مظاهر مدرنتینه اعم از انبوه سواریها و فروشگاهها قرار دارد، اما تفکرشان هنوز همان تفکر سنتی و مردسالارانه است و زنی که شمایل مدرن را داراست (پالتو پوست، کفش پاشنه بلند، بی حجاب) مورد آزار کلامی مردان قرار میگیرد و به زن نگاهی ابژه وار دارد. در ادامه این نگاه فمنیستی، گزارش سکانسی درخشان و مردانه نیز دارد که زشتی دورهم نشینی مردانه را عیان میکند.
محمد با همکارانش و یک روسپی مشغول نوش هستند و سپس محمد با روسپی همخوابه میشود و به خانه بر میگردد. این درحالیست که صاحبخانه به تازگی پدر شده و همسرش در بیمارستان است. این سکانس به درستی و روشنی، این محیط مردسالار را که مرد به خود اجازه خیانت به همسرش را میدهد و به زن نگاه جنسی (در اینجا زن در مقام روسپی و جنسی قرار میگیرد) دارد.
بیشتر بخوانید: ۲۴ فریم ساختهی عباس کیارستمی؛ پایان شکوهمند شاعر گیلاس ها
کیارستمی به خوبی روح زنانهی شخصیتش را شناخته و شکی که از سکانسهای ابتدای حضور اعظم در فیلم میبنیم مربوط به این شب نشینیها و در نهایت روی برگرداندن از شوهرش در رختخواب پس از خیانت وی، بسیار ظریف است. زن با احساس قوی که دارد متوجه چیزی شده که نمیتواند ثابت کند. اما مدام بهانه میگیرد. در سکانس هایی که به وی توجه میشود نسبتا آرام میگیرد و در نهایت تاب چنین وضعیتی را نمیآورد.
حتا در سکانس درگیری زن و مرد این فهم کیارستمی از احساس زنانه دیده میشود. اعظم میخواهد خانه را ترک کند در حالیکه از محمد انتظار دارد که جلوی او را بگیرد. در عین حالی که میخواهد برود، این خواهش قدرت مردانه را از همسرش میخواهد و وقتی در ابتدا مرد واکنشی نسبت به این امر نشان نمیدهد، اعظم حرصی تر لباس هایش را جمع میکند و در آستانه خارج شدن به محمد میگوید: تو دیگه چجور مردی هستی؟! اینجاست که مرد تاب نمیآورد و گویی غرور مردانهاش جریحه دار شده و به روشی کاملا سنتی با زن کتک کاری میکند.
این هم از آن تناقضات جامعه درحال گذار ایرانیست. این تناقضات آن قدر ظریف نشان داده شده است که در نام شخصیتها نیز میتوان ردیابیاش کرد. نام پدر و مادر، محمد و اعظم است که از اسامی سنتی میباشند.
اما نام دخترشان بهنوش است که نامی مدرن در آن سالها محسوب میشده است. این تقابل سنت و مدرنیته هنوز هم در بین جامعه ایرانی قرار دارد که عباس کیارستمی با ظرافت و دقت در گزارش به آن پرداخته است.
از اشتراکات گزارش و دیگر آثار سینمایی عباس کیارستمی مانند مسافر، خانه دوست کجاست؟!، مشق شب و… اهمیت نقش کودک در آنهاست. کیارستمی با تاکید بر نماهای که از کودک در بزنگاهها میگیرد، به خوبی قربانی شدن او را در این زندگی نشان میدهد. خوردن ساک اعظم به او هنگام ترک خانه، تنها گذاشتنش در ماشین در فصول مختلف فیلم و زیر نظر گرفتنش از پشت پنجره ها، قاصد پدر و مادر شدن در نامهها و گریه او در حین دعوای مادر و پدر و دلخوشی بعدیاش از بیرون رفتن و ساندویچ خوردن، تصاویری تکان دهنده از سرنوشت این دختربچه در این زندگی زناشویی است.
امروز و در دهه ۹۰ ما بخوبی شاهد سرنوشت بهنوشها هستیم. اگر به متولدین نیمه دوم ۵۰ بنگریم بخوبی میبینیم که اینها درگیر مشکلات بسیاری چه به لحاظ زناشویی و چه به لحاظ روانی و چه به لحاظ هویتی هستند.
آمار طلاق و خیانت در این نسل رو به افزایش است. یکی از این دلایل تجربه زیسته کودکیشان با خانواده اشان، مشابه آنچه در گزارش میبینیم میباشد. به دلیل شرایط بحرانی مانند انقلاب و جنگ که کودکی اشان را گذراندند دچار اختلالات روانی هستند. شاید بتوان از لحاظ هایی، عنوان نسل سوخته را بدرستی به چنین نسلی داد. همچنین وی کودک دلخواه مادر و پدرش نیست. برای پدرش بیش از آنکه یک انسان باشد، یک عروسک برای سرگرمی و بازی است. رفتار محمد با دخترش تا پیش از درگیری جدی با اعظم، رفتاری عروسک گونه است.
درست پس از درگیری و فهمیدن احساس مسئولیت پدری است که مانع بردن بهنوش توسط اعظم میشود و در ادامه او را همراه خویش بیرون میبرد و در نهایت و پس از خودکشی اعظم در حین اینکه وظیفهی مردانهاش را که تازه با آن آشنا شده یک چشم به دختر و یک چشم به مادر دارد.
گویی چنین درگیری چه برای زن و چه برای مرد، به مثابه بلوغ زناشویی اشان میباشد. به لحاظ روانشناختی، پدر ارتباط نزدیک تری با دختر دارد و بالعکس پسر ارتباط صمیمانه تری را با مادر داراست. این نکته بخوبی در گزارش به نمایش گذاشته شده است.
رفتاری که اعظم با بهنوش دارد، به گرمی رفتاری که محمد با او دارد نیست. بهنوش دختر است و بنابراین برای مادر ترک او، دعوا کردنش آسان تر از پدر است. بازی گرفتن از این کودک دو ساله اعجازیست که کیارستمی انجام داده. نوع نگاه، پذیرش مادر و پدر بازیگر، نحوه ادای دیالوگها چنان درست هستند که نتیجه حیرت انگیز است.
قابی در گزارش وجود دارد که در دو فیلم دیگر عباس کیارستمی نیز تکرار میشود. دوربین سوبژکتیو در جایگاه آینه قرار میگیرد و محمد در حال آراستن صورت خویش است. این تصویر دقیقا در باد ما را با خود خواهد برد و کپی برابر اصل تکرار میشود. در باد ما را با خود خواهد برد، مرد جلوی آینه صورت خویش را اصلاح میکند و در کپی برابر اصل، ژولیت بینوش در مقابل آینه آرایش میکند و خود را میآراید.
همچنین گفتگوی شخصیتها در اتاقک اتوموبیل از دیگر موتیفهای سینمایی عباس کیارستمی هستند که در بسیاری از فیلم هایش دیده میشود. معروف ترین آنها طعم گیلاس، برنده نخل طلای کن است که بیشتر مدت فیلم در اتاقک اتوموبیل بین دو شخصیت صورت میگیرد. فیلم ده نیز بر این اساس ساخته شده است. گفتگوی محمد و اعظم، محمد و مسافر و… چنین موتیفی هستند.
همچنین فیلم گزارش را میتوان یکی از اجتماعی ترین فیلمهای عباس کیارستمی برشمرد. در فیلم بخوبی با وضعیت بروکراسی، جامعه و اقتصاد رو به رو میشویم. در جای جای فیلم عدهای با محمد رو به رو میشوند و از وضعیت خویش میگویند. از مسافری که سوار میکند تا سکانس نسبتا طولانی اغذیه رضاییه که از سیستم واردات سواری از آلمان به ایران و یک شبه پول دار شدن عدهای از این طریق، همه به وضوح تصویری اجتماعی از ایران آن روزها به مخاطب میدهد.
در فیلم گزارش سکانسی وجود دارد که در عین ایجاز و اختصار، بسیار ظریف است و گویای اتمسفر کلی فضای زناشویی شخصیت هاست. تحلیل این سکانس با توجه به این نکته که در سینمای امروز نمیتوانیم شاهد چنین صحنه هایی باشیم، جالب توجه است.
این سکانس همخوابگی محمد و اعظم را در کمال سادگی و به دور از هرگونه حس اروتیکی به نمایش میگذارد. فضای نیمه تاریک، دوربین نزدیک به زن و حرکت فعالانه زن از تخت به دستشویی و دراز کشیدنش و حرکت ایستای مرد و سیگار کشیدنش، هم تنانگی هر ازگاهی و شب جمعگی، موضوع مکالمه اشان که به قرض و وضعیت اقتصادیشان برمی گردد، به خوبی وضعیت زندگی رو به فروپاشی زوج را در خصوصی ترین بخش زندگیشان را به نمایش میگذارد. همچنین چکه کردن شیر دستشویی و صدای آزاردهندهاش در ارتباط با تصاویر زناشویی، هشداری است از خرابی این رابطه.
در فیلم گزارش، زبان سینمایی و قاب بسیار درخشان است. کیارستمی قاب را بسیار خوب میشناسد و به زیباترین نحو در گزارش آن را نشان داده. وی با گذاشتن شخصیت هایش در بین چهارچوبهای نیمه باز در، تنگی و اختناق و فشار زندگی را بر کاراکترهایش نشان میدهد.
بیاد بیاوریم سکانس کتک کاری محمد و اعظم که دوربین این صحنه را از در نیمه باز اتاق نشان میدهد. یا در سکانسی که حکم عزل فیروزکوهی اعلام میشود، آژانها و همکارها در گوشه تصویر و در چهارچوب در دفتر وی قرار دارد. تصویر آینهای که اعظم در شب خیانت همسرش، ورود محمد را از داخل آیینه میز آرایش اتاق خوابشان میبیند، بخوبی بیانگر خائن بودن او و نمایش چهره دیگر و دوگانهای از اوست.
همچنین تاکید بر پلههای اداره، خانه، بیمارستان که عموما در گوشههای تصویر قرار دارند و تردد شخصیتها از آنها، نمادی از پیشرفت و پسرفت انسانها در چنین زندگی است. انسان هایی که مدام در فضای گذرگاهی پلهها در رفت و آمد و اسیر نردهها هستند. همچنین دوربین در گزارش، عموما حرکتی ایستا و آرام را داراست.
اکنون ۴۲ سال از ساخت گزارش میگذارد. اما وضعیت زندگی خانواده کارمند طبقه متوسط ایرانی، از هر نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تغییر چندانی نکرده. هنوز هم کارمندانی چون فیروزکوهی، زنان خانه داری چون اعظم و کودکان قربانی چون بهنوش وجود دارند که در چنین وضعیتی زندگی میکنند. شاید بتوان گفت آدمها کنونی تلخ تر شده اند اما گزارشی از امروز خانواده ایرانی، تفاوت اساسی با گزارش ۴۲ سال پیش نخواهد داشت.
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty