وداع با اسلحه نوشتهی ارنست همینگوی
رمان وداع با اسلحه A Farewell to Arms اثر مشهور از نویسنده برجستهی آمریکایی، ارنست همینگوی Ernest Hemingway است. این رمان نخستین بار در سال 1929 منتشر شد. برخی بر این باور هستند که بخش هایی از رمان، تجربههای حقیقی زندگی نویسنده است. این احتمال نیز وجود دارد که شخصیتهای داستان رمان وداع با اسلحه نیز برگرفته از اشخاص […] نوشته وداع با اسلحه...
رمان وداع با اسلحه A Farewell to Arms اثر مشهور از نویسنده برجستهی آمریکایی، ارنست همینگوی Ernest Hemingway است. این رمان نخستین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. برخی بر این باور هستند که بخش هایی از رمان، تجربههای حقیقی زندگی نویسنده است. این احتمال نیز وجود دارد که شخصیتهای داستان رمان وداع با اسلحه نیز برگرفته از اشخاص حقیقی بوده باشند. این موضوع شاید تنها یکی از مواردی است که گیرایی داستان را بالاتر برده است. در ادامه با تحلیل و بررسی رمان وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی با نت نوشت همراه باشید.
رمان وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی
“من عاشق خوابیدن هستم. میدونی، زندگی من در هنگام بیداری گرایش به از هم گسیختگی داره”
رمان وداع با اسلحه یکی از رمان هایی در تاریخ ادبیات جهان است که بارها مورد اقتباس در رسانههای دیگر به ویژه سینما قرار گرفته است. اولین فیلم سینمایی بر اساس این رمان به کارگردانی فرانک بورزیگی و بازیگری کوپر و هلن هیز و آدولف منژو در سال ۱۹۳۲ ساخته شد که جوایزی نیز در “اسکار” دریافت کرد. حال شاید این سوال مطرح شود که چه چیز در “وداع با اسلحه” گروهی را چنان جذب میکند که بخواهند در سالهای متمادی از این رمان اقتباس کنند؟
بیشتر بخوانید: زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر اثر ارنست همینگوی
داستان رمان وداع با اسلحه در زمان جنگ جهانی اول روایت میشود. شخصیت اصلی داستان، جوانی به نام “فردریک هنری” است که با درجه ستوان در جنگ جهانی اول در بخش آمبولانس ها در ارتش ایتالیا خدمت می کند. جنگ در این رمان از نقطهای کوچکی در حال رصد شدن است. “ارنست همینگوی” این رمان را مانند آثار دیگرش با زبانی ساده و بی پیرایه روایت میکند. به نظر میرسد که اتفاقات این نیز مانند جملات روان آن، روان و راحت پیش میرود.
رمان وداع با اسلحه به گفتهی خود نویسنده، ۳۶ پایان مختلف را تجربه کرده تا اینکه در نهایت به شکل آن چه منتشر شد درآمده است. نام این کتاب نیز مانند پایان بندی داستان، انتخابهای زیادی را از سر گذرانده تا در نهایت از شعری انگلیسی که برای ملکه سروده شده بوده است، نام “وداع با اسلحه” برای آن انتخاب شد. اما آنچه که پس از این همه تصمیم گیری و سخت گیریهای نویسنده حاصل شد، چیست؟
شاید بتوان صرف نظر از هر چیز در این رمان واقعیت جنگ را به شکلی ملموس و جهانی دریافت. شخصیت اصلی داستان، “فردریک هنری” سرانجام از جنگ جان سالم به در میبرد اما این جنگ انگار تنها قصد جان آدمها را ندارد و همهی هستی آنها را نشانه گرفته است. بعد از جنگ جهانی اول- جوانانی که با شور و شوق به جبهه رفته بودند از آنچه که در آن دوران از عبارات و کلمات پر طمطراق و مقدس برایشان گفته بودند سرخورده میشوند و به دنبال آن- حالتی از آشوب و وازدگی آنان را فرا میگیرد.
بیشتر بخوانید: نجف دریابندری ؛ مترجمی به وسعت دریا
“همینگوی” رمان وداع با اسلحه را برای داستان خود و روایت رابطهای عمیق در نظر گرفته است. تمام بزرگی سایهی جنگ را نویسنده با دیالوگی کوتاه بیان کرده است: ” -کاترین: موضوع جنگ را بذاریم کنار -هنری: خیلی مشکله دیگه هیچ کناری نمونده که جنگ رو اونجا بذاریم” این در ابتدای دیداری که بعدها منجر به رابطهای عاطفی میشود بیان میشود.
حتی همین یک جمله برای توصیف جنگ و آثار آن به کار رفته بود نیز، شاید حق مطلب ادا شده بود. رابطهی عاطفی “کاترین” و هنری” به صورت اتفاقی آغاز میشود و بدون شور و هیجان عجیب و شاعرانهای نیز ادامه پیدا میکند اما در نهایت وقتی با پایان تراژیک رمان مواجه میشویم در مییابیم که این رابطه دارای عمقی زیاد بوده است که تحت تاثیر اتفاقات بیرونی قرار گرفته و به پایان تراژیک مبتلا شده است.
روایت در “وداع با اسلحه” به گونهای است که مخاطب شاید احساس نکند که با اتفاقی منحصر به فرد و خاص برای دو آدم روبرو شده است. مخاطب داستان چند شخصیت را در موضوعی بزرگ و شگرف واقعی مانند جنگ دنبال میکند. این اتفاقات برای همهی آدمهای افتاده است و شخصیتهای رمان نیز تافتهی جدا بافته نیستند. پس پایان تراژیک داستان نیز تنها مختص زوج داستان نیست و میتواند به مقیاس بزرگتری این تراژدی را بیان کرده باشد و اثری به بزرگی اتفاق اصلی نیز در پی داشته باشد.
“وداع با اسلحه” اولین بار در ایران توسط نجف دریابندری ترجمه شد. این کتاب ابتدا توسط انتشارات” صفی علیشاه” و سپس توسط نشر” نیلوفر” به چاپ رسیده است.
پیش از این چند داستان کوتاه از ارنست همینگوی در نت نوشت منتشر شده است, امیدواریم از خواندن آنها لذت ببرید:داستان پیرمرد بر سر پل اثر ارنست همینگوی ترجمه احمد گلشیریآدم کشها اثر ارنست همینگوی ترجمه نجف دریابندریگربه زیر باران اثر ارنست همینگوی ترجمه احمد گلشیریبرفهای کلیمانجارو اثر ارنست همینگوی ترجمه احمد گلشیریتپه هایی چون فیلهای سفید اثر ارنست همینگوی ترجمه احمد گلشیریپاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty