ناگهان درخت ساختهی صفی یزدانیان؛ همه عمر پنهان شدم
حمایت شده توسط: ناگهان درخت به نویسندگی و کارگردانی صفی یزدانیان و تهیه کنندگی پیمان معادی و نقش آفرینی پیمان معادی، مهناز افشار، زهره عباسی، پانتهآ پناهی ها، شقایق دهقان، مهراب قاسم خانی، شیرین آقا رضا کاشی و سیامک صفری، داستان مردی میانسال است که زندگی خویش را از کودکی تا بزرگسالی در قالب خاطره […] نوشته ناگهان درخت ساختهی صفی یزدانیان؛ همه...
ناگهان درخت به نویسندگی و کارگردانی صفی یزدانیان و تهیه کنندگی پیمان معادی و نقش آفرینی پیمان معادی، مهناز افشار، زهره عباسی، پانتهآ پناهی ها، شقایق دهقان، مهراب قاسم خانی، شیرین آقا رضا کاشی و سیامک صفری، داستان مردی میانسال است که زندگی خویش را از کودکی تا بزرگسالی در قالب خاطره های پراکنده بازگو میکند. در ادامه با نقد فیلم ناگهان درخت با نت نوشت همراه باشید.
فیلم ناگهان درخت
یک عاشقانهی آرام
در نقد فیلم ناگهان درخت باید گفت که از همان ابتدا، کارگردان سعی بر کلیشه زدایی از پسر و مرد دارد. فیلم با فرهاد (پیمان معادی) آغاز میشود که روی تختی با ملحفه های سپید دراز کشیده و نوزادی را در آغوش میگیرد و میگوید: بالاخره خودم تو را به دنیا آوردم. در اینجا باروری به عنوان رفتاری زنانه، به مرد تلقی داده شده است.
فیلم پیش میرود و این کلیشه زداییها از شخصیت پسر داستان ادامه مییابد. گویی میان او و هم سن و سالانش فرقی است. وی علاقه ای به فوتبال ندارد و اصولا هم در این ورزش موفق نیست. ترجیح میدهد با کاغذهای رنگی، دوستانش را در ورزش تشویق کند تا خودش در این مسابقهی پسرانه شرکت جوید.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی؛ جای خالی یک سرخ مزاج
علاقه اش فیلم های موزیکال لطیفی چون «اشکها و لبخندها» است. عاشق آوازخوانی و خاطره بازی است. از رانندگی خوشش نمی آید و مادرزنش (شیرین آقا رضا کاشی) رانندگی میکند و حتا به کنایه میگوید: دوست داشتین از این مردها بودم که موقع رانندگی پشتم عرق میکرد و برام خیار پوست میکندین؟ خیار نیز به لحاظ فرمی میتواند نمادی از مردانگی باشد. مراجعه وی به عنوان مرد به روانکاو نیز یکی دیگر از این نمونه های کلیشه زدایی است. چرا که عموما و به ویژه در سینما، مراجعه به روانکاو، امری زنانه تلقی میشود.
حتا در میانه سالی از یارش مهتاب (مهناز افشار) میپرسد: چرا همیشه اسم دخترها رو دریا میذارن؟! ما در جای جای فیلم، این کلیشه زداییها را میبینیم که اتفاق نوینی در جهان و به ویژه سینمای ایران است. چرا که امروزه، جنبش های برابر خواهی و احترام به همهی هویتها و گرایش های جنسی بپاخاسته اند و در تلاش برای از بین بردن کلیشه های منسوب به زنانه و مردانه هستند و انسان را پیش از هر چیزی، انسان میانگارند.
در نقد فیلم ناگهان درخت میتوان گفت که گرچه شاید پیام اصلی فیلم، این مفهوم نباشد، اما با شخصیتی به نام فرهاد رو به رو هستیم که چندان رفتارهای منسوب به مردانه را در خویش ندارد. و دقیقا در پایان وقتی میخواهد رانندگی کند (کاری عموما مردانه) موفق نمی شود و پایان خود را رقم میزند. گویی دور شدن از ویژگی های شخصیتی، مُهری است بر پایان خویشتن خویش. همان طور که هما؛مادرش (زهره عباسی) به او میگوید: خوشگلیت به همین عیب و ایراداته. نیز گواهی بر حفظ شخصیت خودمان است. حتا اگر جامعه آن را نپسندد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم متری شیش و نیم کاری از سعید روستایی؛ مرثیه ای برای ساقی اعظم
در نقد فیلم ناگهان درخت توجه به این نکته ضروری است که بازداشتگاه فیلم، با آن فضای تیره و سرد، لزوما بازداشتگاه نیست. بلکه نمادی از جامعه ای است که پذیرای انسان هایی با ویژگی های رفتاری و شخصیتی فرهاد نمی باشد. جامعه ای که چنین انسان هایی را در تنهایی و انزوای خویش گرفتار میکند و او را از هر آنچه نام عشق است بر آن، محروم میکند.
چرا که گویی فرهاد به دلیل کتاب هایش، موسیقی هایش، صدای شاملو، گل های خشک شده میان کتاب هایش، عقایدش که در قالب جلد کتاب «عقاید یک دلقک» نقش میگیرد و تمام دوست داشته هایش بازداشت شده است.
چرا که بازداشت کننده (سیامک صفری)، دلیل دیگری برای بازداشت وی نمی یابد. همین است که جامعه، به مثابه زندانی برای او میشود که وی را از مادر که نمادی از زندگی است و یار که از نشانگان عشق است، دور میسازد. و وی را مجبور به پنهان کردن وجوه شخصیتی خویش میکند. همان طور که فرهاد میگوید: همه عمر پنهان شدم!
نکته ای که در نقد فیلم ناگهان درخت حائز اهمیت است، دیدگاه روانشناسانه فیلم به شخصیت فرهاد میباشد. به دلیل نبود پدر از کودکی فرهاد، وی علاقه و دلبستگی شدیدی به مادرش پیدا میکند و تمام اوقات خوبش را از بازی و سرگرمی و زندگی را با مادرش میگذراند. به لحاظ روانشناختی، پسرانی که بیش از حد معمول به مادرانشان دلبسته میشوند، و مادر به نوعی قدرت زیادی در زندگیشان دارد، عموما دلبسته زنانی میشوند که آنها هم به لحاظ شخصیتی قدرتمند هستند و یا سن بیشتری از خودشان دارند. گرچه این یک حکم کلی نیست ولی ما نشانه هایی از این علاقهها را در فرهاد میبینیم.
اولین عشقش که در مهد کودک رخ میدهد، دختری است به نام سوزان که به واقع سوزان است. دختری پر شر و شور که گویی رئیس قبیلهی دیگر دختران است. وی درست در مقابل کاراکتر فرهاد قرار میگیرد. او را به دلیل شکستن دندانش در برابر دیگران به سخره میگیرد و مواردی از این دست. عشق دوم اش نیز مهتاب است. زنی سرد و آرام که بیشتر حالتی مادرانه دارد تا زنانه
. یعنی نوع برخورد فرهاد و مهتاب، بیش از آنکه زناشویی باشد، مادر-پسری است. جمع کردن دستمال های اشکین فرهاد، پوست کندن میوه برای او، دستور دادن هایش و حتا در انتها نیز بارداری اش، این ویژگی مادر بودنش را شدت میبخشد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم بنفشه آفریقایی اثری از مونا زندی حقیقی و علیرضا شجاع نوری
حتا علاقه فرهاد به زن ها، بیش از آنکه جنسی باشد، انسانی است. وی عاشق خزیدن آفتاب بر روی دستان دخترانی است که دوستشان دارد. نکته روانشناسانه/روانکاوانه دیگری که در نقد فیلم ناگهان درخت جایگاه ویژه ای دارد، نمایش مراجعه فرهاد به روانکاو (پانته آ پناهی ها) که او هم زن است دارد.
میگویم روانکاو چون برخورد وی روانکاوانه است. او با پرسش از دوران کودکی و گوش کردن به تداعی آزاد فرهاد و سوال های کوتاه و بجا، سعی بر درمان وی دارد. امروزه، با وجود مشکلات روانی بسیار، مراجعه به روانکاو و روانشناس، امری ضروری است. گرچه متاسفانه جامعه، هنوز هم دیدگاه بدی نسبت به این رفتار دارد و شخصی که نزد روان درمانگر میرود را دیوانه میپندارد، اما چقدر خوب است که در سینمایمان مراجعه به این اشخاص را نمایش دهیم. چرا که برای بهبود سلامت روانی جامعه موثر است.
در نقد فیلم ناگهان درخت باید گفت که فیلم سعی بر مسیر فانتزی شدن دارد. با وجود انیمیشن هایی که گاه گاه در فیلم میبینیمشان، اما آن قدر این فضا به فضای کلی اثر هماهنگی ندارد و یا حداقل، کم است. ما در دوران کودکی فرهاد، این انیمیشنها را بیشتر می بینیم اما در بزرگسالی اش ناگهان کم و قطع میشوند و در ادامه دیگر آن ذهن فانتزی فرهاد را نمی بینیم. شاید توجه بیشتر به این انیمیشن ها، فضای فانتزی فیلم را یک دست تر میکرد و آن گاه با قطعیت بیشتری میتوانستیم بگوییم ما با یک اثر فانتزی رو به رو هستیم.
نکته دیگری که در نقد فیلم ناگهان درخت باید مورد توجه قرار گیرد، پایان بندی فیلم است. فیلم می تواند در برخورد ناگهانی درخت تمام شود که اتفاقا چقدر موجز تر و شاعرانه تر میبود. حال آنکه اضافه کردن آن دختر جوان و بازگویی آنچه که نمی شود، نه تنها به فضای کلی اثر نمی خورد، بلکه این شیرفهم کردن مخاطب، از شاعرانگی اثر کاسته است. امیدوارم در نمایش عمومی، نمای دختر و مونولوگ پایانی فرهاد را نداشته باشیم و همان درخت ناگهانی، پایان فیلم باشد.
بیشتر بخوانید: فیلم قسم از محسن تنابنده؛ بیا هم قسم شویم
در نقد ناگهان درخت نمی توان از فیلم اول صفی یزدانیان، در دنیای تو ساعت چند است؟! سخنی به میان نیاورد. چرا که با وجود تفاوت های فرمی، اشتراک های فراوانی دارند و گویی «ناگهان درخت»، ادامه ای است بر «در دنیای تو ساعت چند است؟!». اولین نکته ای که در فیلم به چشم میخورد، نام شخصیت اول مردهایش هست که هر دو فرهاد نام دارند و هر دو نیز مانند شخصیت فرهاد در داستان «شیرین و فرهاد» نظامی، عاشقانی تنها هستند.
رشت به عنوان موقعیتی جغرافیایی در هر دو حضور دارد و بستری برای روایت داستان میشود. گرچه در «ناگهان درخت» حضور کمتری را داراست. اشاره به خوراکی های رشتی، نوای موسیقی لیلا جان، از دیگر این اشتراکات است. پله های بندر انزلی نیز نشانهی دیگری است که در هر دو فیلم وجود دارد. و از همه مهم تر، بدهکاری شخصیتها به خاطراتشان و چینش زندگی امروزشان با توجه به گذشته اشان و جمع کردن ابژه های خاطره برانگیز هست.
ما در هر دو فیلم، با فرهاد هایی رو به رو هستیم که امروز را در گذشته اشان زندگی میکنند و اصلا دلخوشی اشان نیز همین است. گفتم «ناگهان درخت» به نوعی میتواند ادامهی «در دنیای تو ساعت چند است؟!» باشد. گویی ما در «ناگهان درخت» فرهاد فیلم اول را بیشتر میشناسیم.
از کودکی اش آگاهی مییابیم، با دوست داشته هایش و چرایی اشان بیشتر آشنا میشویم و از همه مهم تر تراپی و درمان فرهاد را مشاهده میکنیم که گویی میخواهد از این نوستالژیک بودن رها شود. دیدن خانهی خراب شده در محله ساغری سازان رشت، نشان از تمام شدن گذشته دارد. چرا که این خانهی ویران با آن دیوارهای آبی اش که بسیار تداعی کنندهی خانه ویلایی فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟!» میباشد نیز به عنوان نمادی از گذشته، در امروز ویران شده است و پایان یافته است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم مسخره باز کاری از همایون غنی زاده؛ چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟
در انتهای نقد فیلم «ناگهان درخت» باید گفت که همان قدر که «در دنیای تو ساعت چند است؟!» فیلم عام تر و جهان شمول تری بود و به همین میزان مخاطب خودش را داشت، «ناگهان درخت» فیلم خاص تر و شخصی تری است و به همین نسبت مخاطبان شخصی تری را خواهد داشت.
امروز با جرأت میتوان گفت که اگر علی حاتمی، غزل سرای سینمای ایران بود، صفی یزدانیان، سرایندهی شعر نوی سینمای ایران است.
این مطلب با حمایت اپلیکیشن اعزام کارشناس به محل آچارباز تهیه و تولید شده است.
با نصب اپ، ۲۰۰۰۰ تومان اعتبار اولیه، هدیه بگیرید!
آچارباز، کارشناسهای حرفهای را در زمان دلخواه شما به مکان مورد نظرتان اعزام میکند.
نرم افزار آچارباز، برای ۲ سیستم عامل اندروید و iOS منتشر شده و میتوانید با نصب آن، بزرگترین تعمیرگاه تخصصی تجهیزات الکترونیکی را در جیبتان داشته باشید.
دانلود از طریق:
پاسخی بگذارید لغو پاسخ
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وبسایت
Current ye@r *
Leave this field empty