بازی با اعداد و ارقام بیکاری تمامی ندارد. در حالی بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در تابستان همین امسال در مقایسه با سال گذشته روند کاهشی را طی کرده است که به نظر میرسد این موضوع با وضعیت اقتصادی جور در نمیآید.
آنطور که گزارش چند روز گذشته مرکز آمار نشان میدهد، در تابستان سال جاری نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ساله و بیشتر ۵.۱۰درصد بوده که نسبت به مدت زمان مشابه در سال گذشته ۸.۱درصد کاهش یافته است. از آنجا که همواره تحلیلگران اقتصادی رابطه مستقیمی میان نرخ اشتغال و رشد اقتصادی تعریف کردهاند، به نظر میرسد گزارشهای رسمی به طرز عجیبی در به تصویر کشیدن کاهش روند بیکاری غلو میکنند.
اواخر فروردین همین امسال بود که گزارش مرکز آمار حکایت از منفی شدن رشد اقتصادی داشت؛ آنروزها سقوط نرخ رشد اقتصادی از ۳.۷درصد در سال ۹۶ به منفی ۳.۸ درصد در ۹ ماهه سال ۹۷، اعداد و ارقامی بود که از سوی مرکز آمار در رسانهها پیچید؛ گزارشی که نشان میداد رشد اقتصادی ایران با محاسبه درآمدهای نفتی به ۳.۸ درصد و بدون نفت به منفی ۱.۹ درصد رسیده است.
نکته قابل توجهی که در این گزارش وجود داشت این بود که نرخ رشد اقتصادی در تمامی بخشها از کشاورزی گرفته تا صنعت و حتی گروه خدمات منفی بود.
نکتهقابلتوجه این است که رشد اقتصادی منفی همواره روایتگر اتفاقات منفی در هر اقتصادی است، تا جاییکه به باور بسیاری از کارشناسان، به واسطه کاهش فعالیتهای اقتصادی و حجم مبادلات نفتی یا غیرنفتی، وضعیت بسیاری از فاکتورهای اقتصادی در چنین شرایطی رو به وخامت میرود. اشتغال نیز یکی از همین فاکتورهاست که طبق اظهارات بسیاری از کارشناسان، وابستگی عمیقی به رشد اقتصادی دارد. در چنین شرایطی سوالی که میتوان مطرح کرد این است که با وجود منفی بودن رشد اقتصادی و حتی وضعیت نامناسب بسیاری از واحدهای تولیدی و رکود، چگونه آمار اشتغال در مقایسه با سال گذشته رشد کرده است؟ هر چند اظهارنظرها در زمینه رابطه مستقیم بین رشد اقتصادی و افزایش اشتغال متفاوت است. به باور برخی از آگاهان اقتصادی، لازمه افزایش اشتغال، رشد اقتصادی مثبت است. این در حالی است که به گفته عده دیگری از کارشناسان، رابطه معناداری بین این دو شاخص وجود ندارد.
به عبارت دیگر، در بررسی دلایل و راهکارهای کاهش نرخ بیکاری همواره دو دیدگاه کلی وجود دارد؛ برخی معتقدند بین نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری به عنوان دو شاخص اقتصادی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد، به این معنی که رشد اقتصادی منجر به کاهش نرخ بیکاری میشود، اما به اعتقاد برخی دیگر، رشد اقتصادی لزوما نمیتواند منجر به کاهش نرخ بیکاری شود. البته در این زمینه نباید یک طرفه به موضوع نگاه کرد. اگر به سالهای گذشته برگردیم و تاریخ را ورق بزنیم به خوبی متوجه میشویم که طی ۱۰ سال گذشته، موارد بسیاری اتفاق افتاده که بر اساس آن رابطه معناداری بین این دو شاخص وجود نداشته است. مصداق این ناهماهنگیها در چند سال گذشته بارها مورد توجه رسانهها قرار گرفته است. مثلا طی یک دهه اخیر تنها در سالهای ۸۶ و ۹۲ بوده که در شرایط افزایش رشد اقتصادی، آمار بیکاری کاهش یافته و در بقیه سالهای رابطه هماهنگی بین این دو شاخص وجود نداشته است.
اما حتی اگر رابطه معناداری هم بین رشد اقتصادی و اشتغال وجود نداشته باشد، به نظر میرسد با توجه به رکودی که در بسیاری از واحدهای تولیدی وجود دارد، نمیتوان انتظار افزایش نرخ اشتغال را داشت. آنطور که گزارشها وضعیت موجود را روایت میکند، بسیاری از بازارهای کشور حداقل طی دو سال گذشته با رکود و کسادی مواجه بوده و طی این مدت حال و روز اقتصاد چندان خوب پیش نرفته است. مصداق این اتفاق را در سال ۹۷ به خوبی میتوان دید.
همانروزهایی که رشد اقتصادی به منفی ۴.۹درصد رسید. همان روزها بود که بسیاری از تحلیلگران اقتصادی کاهش رشد اقتصادی را به معنای کاهش درآمدهای نفتی و کاهش فعالیتهای دولتی تعبیر میکردند. نکته قابلتوجه در میان اظهارات کارشناسان، دولتی بودن بخش بزرگی از اقتصاد ایران است که در صورت کاهش فعالیتهای دولت در بخشهای مختلف اقتصادی میتواند نشاندهنده این باشد که بخش صنعت آسیبدیده، تولید کمتر شده، فضای کسب و کار نامناسب شده، قدرت پول ملی افت کرده و خلاصه اینکه بیکاری هم شدت گرفته است.
به راستی در اقتصادی که ۸۰درصدش دولتی است، وقتی دولت به دلیل کاهش درآمدها با کسری بودجه روبهرو شده و بیشک قدرت مانوردهی در بخشهای مختلف اقتصادی از سوی سکانداران اقتصادی وجود ندارد، میتوان انتظار داشت که آمار بیکاری نزولی شود؟ شاید اگر اقتصاد ایران نیز مانند بسیاری از کشورهای توسعهیافته بیشتر از اینکه دولتی باشد، به دست بخش خصوصی هدایت میشد، میتوانستیم در برابر چنین آمارهایی که از رشد اشتغال و کاهش بیکاری حکایت میکند، سکوت نکنیم. واقعیت این است که پایین بودن رشد اقتصادی نشاندهنده این است که صنایع ایران با مشکل مواجه هستند و تولیدی در کار نیست.
به گفته آگاهان اقتصادی، وقتی تولیدی در کار نباشد یعنی کشور وارداتپیشه عمل میکند و کارخانهها بیشتر در زمینه مونتاژ فعالیت میکنند. در چنین شرایطی میتوان انتظار کاهش آمار بیکاری را از سوی آمارهای رسمی داشت؟ چرا که حالا مدتهاست که درآمدهای دولت کاهش یافته و واردات نیز با محدودیت مواجه است، یعنی قطعات لازم به دست صاحبان کارخانهها نمیرسد و تولید ناخواسته به مرز بحرانی رسیده است؛ به باور بسیاری از کارشناسان تحت چنین شرایطی تورم تولید افزایش مییابد و در نتیجه اشتغال نیز رو به منفی پیش میرود.
از آنجایی که برنامهریزی و تصمیمگیری راهبری سکانداران اقتصادی در زمینه فاکتورهای اقتصادی باید مبتنی بر آمارهای درست باشد، بهتر نیست در ارائه آمارها در زمینه مسائل حساس از جمله اشتغال با احتیاط و دقت بیشتری عمل کنیم؟ واقعیت این است که مقایسه روند توسعهیافتگی در کشورهای مختلف بیانگر این واقعیت است که میزان پیشرفت و توسعه و گستردگی با نظام تولید آمار و اطلاعات، ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی دارد؛ به طور متقابل اجرای سیاستها و برنامههای توسعهای کشور نیز بدون در اختیار داشتن آمار و اطلاعات کافی، دقیق و بهنگام امکان پذیر نیست. به نظر میرسد این آمارهای صحیح هستند که از رموز توسعه و پیشرفت کشورها به شمار میرود و نباید از کنار این موضوع به سادگی عبور کرد.
فاطمه آقاییفرد