صف آرایی پایداریها در برابر قالیبافیها
این دو طیف از گذشته و بهویژه از انتخابات ریاستجمهوری 92، با هم اختلافهایی جدی دارند.
این دو طیف از گذشته و بهویژه از انتخابات ریاستجمهوری ۹۲، با هم اختلافهایی جدی دارند.
روزنامه شرق نوشت: «مجلس آینده محل رقابت دو طیف خواهد بود؛ قالیبافیها و پایداریچیها. هر کدام تلاش میکنند تعداد بیشتری از نیروهای همسو با خود را وارد فهرست کنند؛ جبهه پایداری که در این چند روز با همه توان به سمت ستادهای ثبت نام رفته و قالیباف هم که از چند ماه قبل، فراخوان نهضت ثبت نام داده بود. این دو طیف از گذشته و بهویژه از انتخابات ریاستجمهوری ۹۲، با هم اختلافهایی جدی دارند. بعد از ناکامی در آن انتخابات، هواداران قالیباف به حامیان پایداری تاختند که اگر بهجای جلیلی از قالیباف حمایت کرده بودند، نتیجه کار چیز دیگری بود و بهجای روحانی، قالیباف رئیسجمهور شده بود.
جبهه پایداری تا این لحظه عضو شورای وحدت و ائتلاف اصولگرایان نشده است. آنها امیدوارند حتی از سهم ۸۰ کرسی مجلس نهم نیز فراتر رفته و نیمی از صندلیهای مجلس را در اختیار بگیرند؛ تا جایی که روز گذشته چهره جنجالی نزدیک به این جبهه که در انتخابات مجلس فعلی رد صلاحیت شده بود نیز ثبت نام کرد تا جمع پایداریها از همیشه جمعتر شود. حمید رسایی که در این سالها تندترین و غیر متعارفترین حملات را به روحانی داشته است، دیروز هم یک کلید از جیبش بیرون آورده و رو به عکاسان خبرنگار گرفته و گفته این پیام او برای روحانی است. تا این لحظه آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، علی خضریان، عضو دیگر شورای مرکزی این جبهه و غلامحسین رضوانی، محمد مسعودی، سیدهاشم موسوی، محمدرضا حسینی، محمود نبویان و محمد سلیمانی، وزیر ارتباطات دولت احمدینژاد و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، ثبتنام کردهاند. اخبار حاکی از این است که سعید جلیلی نیز از مشهد ثبت نام میکند. آنها خود را نه اصولگرا بلکه انقلابی قلمداد میکنند؛ واژهای که بعد از شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» از سوی چهرههایی مانند حداد عادل و جبهه پایداری زیاد شنیده میشود؛ تا جایی که خضریان، عضو این جبهه، گفته است: همراه تعدادی از دوستانم تصمیم گرفتیم برای حضور در انتخابات شرکت کنیم تا دست نیروهای انقلاب اسلامی برای انتخاب افراد نهایی باز باشد. اما از آن سو، هنوز اطلاعات دقیقی از اینکه کدام چهرههای نزدیک به قالیباف برای انتخابات ثبتنام کردهاند، وجود ندارد. از آنجایی که قالیباف گفته بود میخواهد جوانگرایی کند و نهضت ثبت نام جوانان را راه انداخته بود، تصور میشود طیف حامی او که به ستادهای ثبت نام میروند، بهجز معدودی، عمدتا نه از کهنهکاران یا چهرههای کم یا زیاد شناختهشده سیاسی، بلکه جوانان گمنام جویای قدرتی باشند که آماده تبعیت از قالیبافاند.
مرتضی طلایی گفته بود همان روزهای بعد از فراخوان قالیباف، بیش از هزار نفر در سامانه او ثبتنام کردهاند. حداد عادل نیز گفته بود دنبال این هستند که از زنان و جوانان در فهرست بیشتر استفاده کنند. نیروهای همسو با جبهه پایداری بعد از فراخوان ثبت نام انتخاباتی قالیباف از جوانان، گفته بودند: «محمدباقر قالیباف چرا پیش از این که مسئولیت اجرائی داشت، اقدام نکرد و الان در ماههای منتهی به انتخابات مجلس چنین طرح و برنامهای را به اجرا درآورده است؟ او حتما میخواهد با خودنمایی سرلیست اصولگرایان شود و چشم به کرسی ریاست مجلس دوخته است.»
مرتضی طلایی پیش از این در پاسخ به انتقادهای جبهه پایداری گفته بود: «متأسفانه جریان نیروهای انقلابی همیشه از خودش خورده است، نه از غریبه. معتقدم ما از خودمان میخوریم. اگر آن زمان هم این کار را میکرد، میگفتند آقای محمدباقر قالیباف از موقعیت شغلی خود سوءاستفاده میکند. حالا که ایشان آزاد است و هیچ مسئولیتی ندارد، میگویند چرا قبلا نکرد. این بهانهجوییها بیمورد، بیمنطق و بیدلیل است؛ از طرف هر کس میخواهد باشد. بهانهجوییهایی که بچههای جبهه پایداری انجام میدهند، بیشتر نشانه ناتوانایی خودشان است. در واقع چون احساس عقببودن نسبت به آقای قالیباف میکنند، چنین بهانهجوییهایی را دارند.»
اگر چه جبهه پایداری در همایش اعلام موجودیت خود در مرداد ۱۳۹۰، درست یک هفته بعد از همایش بزرگ جامعه روحانیت، اعلام کرده بود بنایش همکاری و همسویی با اصولگرایان است نه ساز ناکوک زدن، اما حالا کار به جایی رسیده که سقایبیریا، عضو شورای مرکزی این جبهه، گفته است اصولگرایی منسوخ شده و کاری با آن نداریم! در واقع از همان ابتدای کار نیز با وجود همه ادعاها، جبهه پایداری بنای ناسازگاری را با جبهه متحد اصولگرایان گذاشت؛ در جلسات غیبت کرده و خیلی زود راه خود را از جبهه متحد جدا و حملات خود علیه جبهه متحد را علنی کردند تا مهر تأییدی بر این تحلیل بزنند که جبهه پایداری با هدف سهمخواهی از اصولگرایان، در راستای حمایت از دولت وقت «احمدینژاد» تشکیل شد. با این حال، بخشی از این جبهه در حمایت از دولت وقت نیز به مشکل برخورد؛ اگرچه برخی اعضای این جبهه مانند غلامحسین الهام هنوز آرزوی بازگشت احمدینژاد به قدرت را در سر میپرورانند و حیات و ممات سیاسی برخی از آنها، گویا همچنان به رئیس پیشین دولت گره خورده است.»
روزنامه شرق نوشت: «مجلس آینده محل رقابت دو طیف خواهد بود؛ قالیبافیها و پایداریچیها. هر کدام تلاش میکنند تعداد بیشتری از نیروهای همسو با خود را وارد فهرست کنند؛ جبهه پایداری که در این چند روز با همه توان به سمت ستادهای ثبت نام رفته و قالیباف هم که از چند ماه قبل، فراخوان نهضت ثبت نام داده بود. این دو طیف از گذشته و بهویژه از انتخابات ریاستجمهوری ۹۲، با هم اختلافهایی جدی دارند. بعد از ناکامی در آن انتخابات، هواداران قالیباف به حامیان پایداری تاختند که اگر بهجای جلیلی از قالیباف حمایت کرده بودند، نتیجه کار چیز دیگری بود و بهجای روحانی، قالیباف رئیسجمهور شده بود.
جبهه پایداری تا این لحظه عضو شورای وحدت و ائتلاف اصولگرایان نشده است. آنها امیدوارند حتی از سهم ۸۰ کرسی مجلس نهم نیز فراتر رفته و نیمی از صندلیهای مجلس را در اختیار بگیرند؛ تا جایی که روز گذشته چهره جنجالی نزدیک به این جبهه که در انتخابات مجلس فعلی رد صلاحیت شده بود نیز ثبت نام کرد تا جمع پایداریها از همیشه جمعتر شود. حمید رسایی که در این سالها تندترین و غیر متعارفترین حملات را به روحانی داشته است، دیروز هم یک کلید از جیبش بیرون آورده و رو به عکاسان خبرنگار گرفته و گفته این پیام او برای روحانی است. تا این لحظه آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، علی خضریان، عضو دیگر شورای مرکزی این جبهه و غلامحسین رضوانی، محمد مسعودی، سیدهاشم موسوی، محمدرضا حسینی، محمود نبویان و محمد سلیمانی، وزیر ارتباطات دولت احمدینژاد و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، ثبتنام کردهاند. اخبار حاکی از این است که سعید جلیلی نیز از مشهد ثبت نام میکند. آنها خود را نه اصولگرا بلکه انقلابی قلمداد میکنند؛ واژهای که بعد از شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» از سوی چهرههایی مانند حداد عادل و جبهه پایداری زیاد شنیده میشود؛ تا جایی که خضریان، عضو این جبهه، گفته است: همراه تعدادی از دوستانم تصمیم گرفتیم برای حضور در انتخابات شرکت کنیم تا دست نیروهای انقلاب اسلامی برای انتخاب افراد نهایی باز باشد. اما از آن سو، هنوز اطلاعات دقیقی از اینکه کدام چهرههای نزدیک به قالیباف برای انتخابات ثبتنام کردهاند، وجود ندارد. از آنجایی که قالیباف گفته بود میخواهد جوانگرایی کند و نهضت ثبت نام جوانان را راه انداخته بود، تصور میشود طیف حامی او که به ستادهای ثبت نام میروند، بهجز معدودی، عمدتا نه از کهنهکاران یا چهرههای کم یا زیاد شناختهشده سیاسی، بلکه جوانان گمنام جویای قدرتی باشند که آماده تبعیت از قالیبافاند.
مرتضی طلایی گفته بود همان روزهای بعد از فراخوان قالیباف، بیش از هزار نفر در سامانه او ثبتنام کردهاند. حداد عادل نیز گفته بود دنبال این هستند که از زنان و جوانان در فهرست بیشتر استفاده کنند. نیروهای همسو با جبهه پایداری بعد از فراخوان ثبت نام انتخاباتی قالیباف از جوانان، گفته بودند: «محمدباقر قالیباف چرا پیش از این که مسئولیت اجرائی داشت، اقدام نکرد و الان در ماههای منتهی به انتخابات مجلس چنین طرح و برنامهای را به اجرا درآورده است؟ او حتما میخواهد با خودنمایی سرلیست اصولگرایان شود و چشم به کرسی ریاست مجلس دوخته است.»
مرتضی طلایی پیش از این در پاسخ به انتقادهای جبهه پایداری گفته بود: «متأسفانه جریان نیروهای انقلابی همیشه از خودش خورده است، نه از غریبه. معتقدم ما از خودمان میخوریم. اگر آن زمان هم این کار را میکرد، میگفتند آقای محمدباقر قالیباف از موقعیت شغلی خود سوءاستفاده میکند. حالا که ایشان آزاد است و هیچ مسئولیتی ندارد، میگویند چرا قبلا نکرد. این بهانهجوییها بیمورد، بیمنطق و بیدلیل است؛ از طرف هر کس میخواهد باشد. بهانهجوییهایی که بچههای جبهه پایداری انجام میدهند، بیشتر نشانه ناتوانایی خودشان است. در واقع چون احساس عقببودن نسبت به آقای قالیباف میکنند، چنین بهانهجوییهایی را دارند.»
اگر چه جبهه پایداری در همایش اعلام موجودیت خود در مرداد ۱۳۹۰، درست یک هفته بعد از همایش بزرگ جامعه روحانیت، اعلام کرده بود بنایش همکاری و همسویی با اصولگرایان است نه ساز ناکوک زدن، اما حالا کار به جایی رسیده که سقایبیریا، عضو شورای مرکزی این جبهه، گفته است اصولگرایی منسوخ شده و کاری با آن نداریم! در واقع از همان ابتدای کار نیز با وجود همه ادعاها، جبهه پایداری بنای ناسازگاری را با جبهه متحد اصولگرایان گذاشت؛ در جلسات غیبت کرده و خیلی زود راه خود را از جبهه متحد جدا و حملات خود علیه جبهه متحد را علنی کردند تا مهر تأییدی بر این تحلیل بزنند که جبهه پایداری با هدف سهمخواهی از اصولگرایان، در راستای حمایت از دولت وقت «احمدینژاد» تشکیل شد. با این حال، بخشی از این جبهه در حمایت از دولت وقت نیز به مشکل برخورد؛ اگرچه برخی اعضای این جبهه مانند غلامحسین الهام هنوز آرزوی بازگشت احمدینژاد به قدرت را در سر میپرورانند و حیات و ممات سیاسی برخی از آنها، گویا همچنان به رئیس پیشین دولت گره خورده است.»