انسان هاجائزالخطاهستند.
فقط پیامبر و ائمه اشتباه نمىکردند، هر کس دیگرى اشتباه میکند/امام خمینی
حیاتی:اشاره کردید که سعی میکنید حقی از کسی ضایع نشود، اما اخیرا در یکی از مصاحبههایتان گفته بودید که بررسی صلاحیتهای زیادی بوده که از افراد مختلف حق ضایع شده است…
کدخدایی:خیلی نبوده، برخی را احتمال دادم…
حیاتی:حالا برخی… بالاخره نمیشود که حقی از کسی ضایع نشود. چه تضمینی میدهید که انشاءالله در انتخابات پیشرو و در انتخاباتهای بعدی، حق کسی ضایع نشود و اگر ضایع شد، بتواند مراجعه کند و حق خود را بازپس بگیرد؟
من زمانی میتوانم این تضمین را بدهم که حضرتعالی تضمین دهید که انسانها خطایی مرتکب نشوند.
*پس تضمین نمیدهید.
عملکرد شورای نگهبان یک عملکرد انسانی است و طبیعتا انسانها هم جایزالخطا هستند. ممکن است خطا و اشتباهی صورت بگیرد، عرض کردم اگر احتمالا خطایی صورت بگیرد، تلاش میکنیم در فرصتی که باقی مانده است، برای هر انتخاباتی جبران کنیم، ولی نهایتا اگر اشتباهی هم شد، دیگر باید به خدا پناه برد.
***
هیچ انسانی از خطا مصون نیست
البته «فرق است بین جائزالخطا بودن باجوازخطاکردن»
انسانها را در معرض اشتباه وخطاهستند.
هیچ انسانی پیدانمی شود که عاری از اشتباه و خطا باشد، چرا بغیراز چهارده معصوم ،هرکسی ممکن است اشتباه وخطایی ازاو سر بزند.
حضرت یوسف (ع) اذعان می دارد اگر مدد و راهنمایی الهی نبود گرفتارهوای نفس می شد: «وَ مَا أُبَرِّىءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛/آیه۵٣یوسف.
من هرگز خودم را تبرئه نمى کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر مى کند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است».
این آیه ،ناظربراین است که، انسان همواره در معرض طغیان نفس و به تبع به اشتباه افتادن و به خطا رفتن می باشد.
البته این موضوع به معنای اجازه خطا و اشتباه به انسان نیست چرا که؛ انسان در قبال هر رفتار و خطایی که از خود سر می زند باید جوابگوباشد،این دنیایقه مارانگرفتنددر قیامت.
«وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ؛ / زلزله، آیه ۸
و هر کس هموزن ذرّه اى کار بد کرده جزای آن را مى بیند!»
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ۚ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَهِ ﴿٣٢نجم﴾
«قاموس القرآن»سید علیاکبر- آمده است که «لمم»به گناهی گفته میشود که شخص به آن عادت نکرده و اصرار هم ندارد و گاهگاهی از روی غفلت مرتکب میشود.
مفسرین درموضوع «لمم» گفته اند : به هرگونه(گناه) خطایی اعم از صغیره و کبیره شامل میشود مشروط به اینکه عادت نشده باشد. اگر هم اتفاق افتاد توبه نماید.
اسحق بن عمارازامام صادق(ع)نقل می کند که آنحضرت فرمودند:هیچ مؤمنى نباشد جز اینکه گناهى دارد که مدّتى آن را ترک کند و سپس بدان دست آلاید و این است مقصود از قول خدا عز و جل«الاّ اللمم»و من پرسیدم از او از تفسیر قول خدا عز و جل:«آن کسانى که کناره کنند از کبائر اثم و فواحش جز لمم»فرمود: مقصود از فواحش،زنا و دزدى است و لمم این است که شخصى دستى به گناه زند و از آن آمرزش جوید.
لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا (بقره:٢٨۶)
«پروردگارا، اگر از روی خطا یا به اشتباه خطایی مرتکب شدیم مگیر بر ما.
الّلهُمَّ لااجِدُ لِذُنُوبى غافِرا وَ لا لِقَبائِحى ساتِراً وَ لا لَشَىءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلًا غَیْرَکَ لا الهَ الّا انْتَ سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ، ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلى وَ سَکَنْتُ الى قَدیمِ ذِکْرِکَ لى وَ مَنِّکَ عَلَىَّ. الّلهُمّ مَوْلاىَ کَمْ مِنْ قَبیحٍ سَتَرْتَهُ وَ کَمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاءِ اقَلْتَهُ وَ کَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَیْتَهُ وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ کَمْ مِنْ ثَناءٍ جَمیلٍ لَسْتُ اهْلًا لَهُ نَشَرْتَهُ؛/دعای کمیل
اى خدا! غیر از تو براى گناهانم آمرزنده اى و براى اعمال بدم پوشاننده اى و براى تبدیل بدى ها به خوبى ها تبدیل کنندهاى را نیافتم- تویى که آمزرنده اى، تویى که پوشاننده اى، تویى که بدى ها را نزد مردم مبدّل به خوبى مىکنى- نیست خدایى غیر از تو. پاک و منزّهى وعالم هستى به حمد تو اشتغال دارد. اى خدا به خودم ظلم کردم و چون جاهل بودم جرئت به گناه پیدا کردم. به این که همیشه به یاد من بوده و بر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم. اى خدا و مولاى من چه بسیار زشتى ها را که پوشانیدى و چه بسیار از بلاهاى سنگین که بر طرف کردى و چه بسیار لغزش هایى که مرا از آنها نگاه داشتى و چه بسیار ناراحتىها که از بین بردى و چه بسیار تعریف هاى خوبى که من اهلیّت آن را نداشتم و تو آن را منتشر کردى.
«وَاَقِلْنى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ»
«بار خدای در این روز در مورد خطاها و لغزش هایم عذرم را پذیرا باش.»
اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین./دعای روز چهاردهم ماه رمضان
عثرات به معنای لغزش هاست
خدایا مرا در این روز به لغزش هایم مواخذه نفرما، و از خطاها و بیهودگی هایم درگذر، و مرا نشانه تیر بلاها و آفات قرار مده، بعزتت قسم ای عزت دهنده مسلمانان.
***
به غیر از رسول اکرم و ائمه طاهرین همه اشتباه مىکنند
«ما این طور نیست که هر جا یک کلمهاى گفتیم و دیدیم مصالح اسلام، حالا ما آمدیم دیدیم این جور نیست، اشتباه کرده بودیم، بگوییم ما سر اشتباه خودمان باقى هستیم.
ما هر روزى فهمیدیم که این کلمهاى که امروز گفتیم اشتباه بوده و ما قاعدهاش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم، اعلام مىکنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم، باید این جورى بکنیم. ما دنبال مصالح اسلام هستیم، نه دنبال پیشرفت حرف خودمان»(صحیفه امام، ج۱۶، ص۳۵۰).
بخشی از مصاحبه امام خمینی با مجله تایم لندن در پاسخ به این پرسش که: آیا هرگز در مورد چیزى اشتباه کردهاید؟
پاسخ: «به غیر از رسول اکرم و ائمه طاهرین همه اشتباه مىکنند».
(صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۶۰)
«فقط محمد رسول اللَّه و دیگر پیامبران و ائمه اشتباه نمىکردند، هر کس دیگرى اشتباه
میکند»(صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۳۸).
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:غیرازمعصومین علیهم السلام،هیچکس ازخطاواشتباه مصون نیست،انسان جائزالخطااست،بسیاری ازخطاهایی که می کنیم متوجه نیستیم،بخیال اینکه داریم کارخوب می کنیم،واما خداوندآنهارامی پوشاند واین ستاریت دراین دنیاهم هست(علاوه برقیامت)چه بسانادانی ها واشتباهاتمان راازذهن مردم پاک(محو) می کند ویا مردم آن راگناه -برایمان-تلقی نکنند،تبدیل به احسن می کند.
امیرالمؤمنین علی(ع)دردعای کمیل :
اللّٰهُمَّ مَوْلَاىَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلَاءِ أَقَلْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ ، وَکَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ.
خدایا! ای سرور من چه بسیار زشتی مرا پوشاندی و چه بسیار بلاهای سنگین و بزرگی که از من برگرداندی و چه بسیار لغزشی که مرا از آن نگهداشتی و چه بسیار ناپسند که از من دور کردی و چه بسیار ستایش نیکویی که شایسته آن نبودم و تو در میان مردم پخش کردی.
خاطره ای از مستوری یک خطادراین دنیا
یک جمعه ای -زمان آقای قربانی-درصفوف (اکبار)بودیم رشت،بعدازپایان خطبه ها مسئول ستادنمازجمعه یکی ازدوستان را(مؤذن بودوقاری قرآن)راصداکردکه بیاییداذان بگوید،ایشان هم رفت،وقتی برگشت ،خیلی متغییربود وناراحت،گفتم چی شده؟ گفت اشتیاه کردم دراذان..شمامتوجه نشدید؟ گفتیم نه/ومن برای اطمینان از چندنفر ازروبرو وپشت سرهم سئوال کردم جواب همه منفی بود، این درحالی بود که کاملا نگاهمان حواسمان به اذان ایشان بود-بخاطرآهنگ صدای قشنگش-خدااینگونه مستورمی کند.
به این آیات دقت کنید(بدون هرگونه تفسیر)
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا ﴿١﴾ لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا ﴿٢﴾ وَیَنصُرَکَ اللَّـهُ نَصْرًا عَزِیزًا ﴿٣فتح﴾ تقسیرش برای اولی الاباب./پایان توضیحات.
صحیفه امام خمینی جلد ۱۸ صفحه ۲۴۱:آنچه مهم است این است که مامی خواهیم مطابق شرع اسلام مسائل را پیاده کنیم،
اگر اشتباه کرده باشیم باید صریحاً بگوییم اشتباه نمودهایم.
و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر درست همین معنا را دارد. وقتی فقیهی از فتوای خود برمیگردد یعنی من در این مسئله اشتباه نمودهام و به اشتباهم اقرارمی کنم.
فقهای شورای نگهبان و اعضای شورایعالی قضائی هم باید اینطور باشند که اگر در مسئلهای اشتباه کردند صریحاًبگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند، ما که معصوم نیستیم.
پیش از انقلاب من خیال میکردم وقتی انقلاب پیروز شد افراد صالحی هستند که کارها را طبق اسلام عمل کنند، لذا بارها گفتم روحانیون میروند کارهای خودشان را انجام میدهند.
بعد دیدم خیر، اکثر آنها افراد ناصالحی بودند و دیدم حرفی که زدهام درست نبوده است، آمدم صریحاً اعلام کردم من اشتباه کردهام. این برای این است که مامی خواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زدهام باید روی همان حرف باقی بمانم
اعضای اولین دورهی شورای نگهبان در افتتاحیه اولین دوره مجلس شورای اسلامی، خرداد ۱۳۵۹
از راست، آیتالله یوسف صانعی، آیتالله عبدالرحیم ربّانی شیرازی، آیتالله احمد جنّتی و از چپ آیتالله محمدرضا مهدوی کنی
زمان: صبح ۲۰ آذر ۱۳۶۲
مکان: تهران، جماران
دیدار: فقها و حقوق دانان شورای نگهبان قانون اساسی
اعضای شورای نگهبان، اسفند ۱۳۶۰ تا دی ۱۳۶۱
از راست: آیتالله احمد جنّتی، آیتالله یوسف صانعی، آیتالله محمّدرضا مهدوی کنی، مهدی هادوی، آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی، آیتالله ابوالقاسم خزعلی، حسین مهرپور، آیتالله غلامرضا رضوانی، گودرز افتخار جهرمی و محسن هادوی
اعضای شورای نگهبان از۱۳۶۲الی ۱۳۶۵
ایستاده از راست- محمد صالحی، حسین مهرپور، علی آراد، خسرو بیژنی، سیّدجلالالدین مدنیکرمانی، حسن فاخری.
نشسته از راست- حضرات آیات؛ محمّد محمّدی گیلانی، محمّد مؤمن، لطفالله صافی گلپایگانی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنّتی و محمّد امامی کاشانی
ادامه مصاحبه کدخدایی:
توصیه(بحق)پذیرفتنی است.
تازمانی که حیاتی مجری است«جنتی»هم درشورای نگهبان.
*در این تایید یا رد صلاحیتها شما این تضمین را که میتوانید بدهید اینکه نظر سیاسی، دیدگاه سیاسی و لابی سیاسی یا… مطرح نباشد و کسی به این خاطر رد یا تایید صلاحیت نشده باشد. این را که میتوانید تضمین کنید؟
*کسانی که رد یا تایید صلاحیت میشوند، در کشور ما زیاد است -متاسفانه یا خوشبختانه برای آن افراد- که با یک تلفن، با یک سفارش، با یک توصیه و یا با یک نامه ممکن است این تایید یا رد صلاحیتها صورت بگیرد.
وقتی سفارشها به شورای نگهبان میآید قطعا به دیوار میخورد. -به قول حضرت امام «باید بزنیم به دیوار» -، اما شما هم به عنوان یک انسانِ مسلمان و متدین، اگر شناختی از من نداشته باشید و یکی از همکارانتان مراجعه کند بگوید: «من او را میشناسم، او آدم خوبی است»، ممکن است در شناخت شما کمک کند؛ بنابراین اگر کسی اطلاعات، اخبار یا شناختی دارد و حرفش را بزند، طبیعتا اگر به رای و نظر ما در جهت منافع افراد کمک کند، قطعا عقل و شرع حکم میکند که ما بپذیریم.
*البته بستگی به فردش هم دارد…
کدخدایی:خیر، بستگی به بحثی که مطرح میکند و مدارکی که ارائه میدهد، گواهی و شهادتی که میدهد.
حیاتی:پس شما لابیها، توصیهها و تلفنها را تایید میکنید؟
کدخدایی:خیر. عرض کردم لابی و توصیه به این مفهومی که شما میگویید، خیر که منغیرحق باشد. اما اگر توصیهای باشد که به شناخت فرد کمک کند، طبیعتا هم قانون اجازه داده است، هم شرع و هم عقل اجازه داده که آن توصیه بحق را بپذیریم. «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» همین است…
حیاتی:اگر شما روند قانونی را طی میکنید چرا نیازی دارید که کسی زنگ بزند یا نامه بیاورد؟
کدخدایی:به عنوان مثال من فردی را نمیشناسم، حضرتعالی را نمیشناسم -البته حضرتعالیِ نوعی را عرض میکنم، شما که جای خود دارید در نزد شورای نگهبان، با خاطرات خوب و اخبار خوبی که از شما داریم-، ولی فردی گواهی داد «من، جناب آقای حیاتی را میشناسم، انسان شریف و خوبی است»، ما اگر بخواهیم آنجا عدم احراز بزنیم و بگوییم شما را نمیشناسیم، این فردی که گواهی داده و گفته شما را میشناسد هم برای شناخت شما کفایت میکند و کمک به شما و کمک به ماست. پس در این جهت «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» اشکالی ندارد…
مساله بعدی بحث جوان گرایی است. جوانگرایی موضوعی است که روی آن تاکید زیادی شده است. بهویژه در بخش مدیریتی و اجرایی کشورمان، در ارگانها و نهادهای مختلف، ولی متاسفانه به آن خیلی عمل نشده است. در حوزه اجرایی کشور که شاید اصلا عمل نشده و در شورای نگهبان هم به این مساله بیتوجهی شده است. چرا در شورای نگهبان چهره جدیدی دیده نمیشود؟ آیتالله جنتی تا کِی میخواهند دبیر شورای نگهبان باشند؟ البته باید از خودش سوال کنیم…
تا زمانی که جناب آقای حیاتی گوینده خبر هستند..جنتی هم هست!
*بحث گوینده خبر فرق میکند. گوینده خبر بحث مدیریتی نیست. گوینده خبر یک کار فرهنگی-هنری و ژورنالیستی است. در یک کار ژورنالیستی تا هر زمان که توانایی داشته باشد میتواند کار کند ولی…
خوب شد شما پاسخ را دادید. من همین را میخواهم عرض کنم…
۲۸ آذر ۱۳۹۸ پارسینه/محمدرضامجری تلویزیون-عباسعلی کدخدایی شخنگو و قائم مقام شورای نگهبان
**
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطلب هم درهمین ارتباط است که برای آنهایی که دربطن حوادث انقلاب نبودند ویا بودند ویادشان رفته ویاازسرتعصب حرفهایی می زنند که ناصواب است:
امام خمینی: «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما(آیت الله حسینعلی منتظری) مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم.
والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم.
«والله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»
یکی از قسمهایی که امام خمینی در نامه مورخ ۶/۱/۶۸ خود به زبان میآورد مخالفتش با نخست وزیری بازرگان است. دو سوالی که شاید ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده باشد چرایی قبول نخست وزیری بازرگان و دلایل پشیمانی امام از این انتصاب است که سعی میشود مستند و مستندل به آن پاسخ دهیم.
چرا بازرگان مأمور تشکیل دولت موقت شد؟
حاج احمد خمینی معتقدند که «دوستان امام، آقای مهندس بازرگان را برای نخستوزیری موقت انتخاب و پیشنهاد کردند. امام مخالف بودند، اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند.»
تصریح امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان مبنی بر «بنابر پیشنهاد شورای انقلاب» و تاکید بر آن در سخنرانی معارفه که «شورای انقلاب ما پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند» همه اشارهای به این موضوع باشد که امام خمینی شخصاً نظر مثبتی بر نخستوزیری بازرگان نداشتهاند. با این حال امام خمینی خود را مبرای از مسئولیت این اشتباه نمیدانستند.
ایشان در سخنرانی ۲۹/۵/۱۳۵۹ به تشریح این اشتباه پرداختند و علت آن را نداشتن تجربه دانستند که علت اساسی آن بود که «ما دو دسته بودیم یک دستهمان از مدرسه آمده بودیم و یک دستهمان از خارج آمده بودیم. نه ما (مدرسهایها) تجربه انقلابی داشتیم و نه آنها (خارجنشینها) روح انقلابی را» به این جهت «دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند» انتخاب میکردیم. امام خمینی درعینحال به ناچاری و عدم آشنایی نیروهای انقلاب نیز در این انتخاب اشاره کردند و فرمودند:
«منتها آن وقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم، آشنا نبودیم(به دلیل تبعید ۱۵ ساله از ایران) تا بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب کردیم و خطا شد.» امام خمینی در این سخنرانی مسئولیت این اشتباه را پذیرفتند و فرمودند: «ما یا مقصریم یا قاصر و در هر دو جهت آن در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم.»
در آن زمان بسیاری بر این اعتقاد بودند که مسئولیتهای اجرایی باید در دست شخصیتهای غیرروحانی قرار بگیرد، حتی خود حضرت امام نیز بر این اعتقاد پافشاری کردند. ثانیاً مسئولیت خطیر اولین دولت اسلامی باید به کسی واگذار میگردید که از سابقه و تجربه مدیریتی برخوردار میبود. که حداقل جمع این شرایط در بازرگان جمع بود.
عدهای نیز معتقد بودند «باید مجموعهای روی کار میآمد که مخالفین و بیرونیها خیلی حساسیت نشان ندهند.» یکی از فواید دولت بازرگان با همه ناکارآمدیها، کم شدن حساسیت آمریکاییان نسبت به انقلاب اسلامی بود، با این همه نمیتوان گفت اگر یک دولت انقلابی روی کار میآمد، از دست آمریکا در آن موقعیت کاری ساخته بود یا نه؟ تجربه نشان داده است که آمریکا در سختترین شرایط تحقیرآمیز گروگانگیری، درحالیکه ایران انقلابی با بحران داخلی و جنگ خارجی روبهرو بود هم کاری نتوانست انجام دهد!
«محسن رضایی» در مورد انتخاب بازرگان میگوید: «اگر امام در اوایل انقلاب بازرگان را بر سر کار نمیگذاشت شاید انقلاب به ثمر نمیرسید، بازرگان بزرگترین کلاهی بود که امام بر سر آمریکا گذاشت، ایشان نیرویی را به کار گرفت که آمریکا احساس خطر نکند.»
«حمیدرضا نقاشیان» از محافظان امام و حاضران در مدرسه علوی هنگام ورود به ایران درباره دلایل امام برای نخست وزیری بازرگان میگوید: «به آقا اعتراض کردم که چرا بازرگان؟
آقا(امام خمینی) فرمودند: پس کی؟
گفتم: خیلیها. ایشان فرمودند: بین مردم شناخته شده نیستند. البته با همین دو محور هم شورای انقلاب، بازرگان را معرفی کرده بود. …شاید به تیم داشتن هم توجه شده بود. بالاخره نهضت آزادی حزبی بود که تیم داشت و افراد مختلفی را در اختیار داشت.»
مهندس بازرگان چرایی این مسئولیت ناکام را چنین توضیح میدهد: «بعد ها معلوم شد آقای خامنه ای در یکی از مصاحبههای خود در دهه فجر اظهار کردهاند که «شخص دیگری را نداشتیم و خودمان هم آن موقع نمیتوانستیم»/محمد علی الفت پور۹ اسفند ۱۳۹۲سایت جهان نیوز
***
علی مطهری(فرزند شهید مرتضی مطهری) گفت: البته بنده شخصا معتقدم آقای بازرگان بهترین انتخاب در آن دوره – آغاز انقلاب- بود و موجب شد آمریکا نرم شود و انقلاب با تلفات کمتری پیروز شود. اما اینها [دولت موقت] خود را زود نشان دادند./پنج شنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ در برنامه دیروز، امروز و فرداتلویزیون
***
این اظهارات رهبرانقلاب درزمانی بوده که ضدانقلاب باپررویی به خیانت وجنایت خودادامه می دادند وطلبکارهم بودند:
وامام خمینی :
اگرما انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد.
من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر میخواهم، خطای خودمان را عذر میخواهم. ما مردم انقلابی نبودیم، دولت ما انقلابی نیست، ارتش ما انقلابی نیست، ژاندارمری ما انقلابی نیست، شهربانی ما انقلابی نیست، پاسداران ما هم انقلابی نیستند؛ من هم انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمیدادیم اینها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام میکردیم. تمام جبههها را ممنوع اعلام میکردیم. یک حزب، و آن «حزب الله»، حزب مستضعفین.
و من توبه میکنم از این اشتباهی که کردم، و من اعلام میکنم به این قشرهای فاسد در سرتاسر ایران که اگر سرجای خودشان ننشینند، ما به طور انقلابی با آنها عمل میکنیم. مولای ما، امیرالمؤمنین – سلام الله علیه – آن مرد نمونه عالَم، آن انسان به تمام معنا انسان، آنکه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رَحم و مروت آنطور و با مستضعفین آنطور بود، با مستکبرین و با کسانی که توطئه میکنند شمشیر را [میکشید و] میکشت. هفتصد نفر را در یک روز – چنانچه نقل میکنند