خواجه شمسالدین محمد بن بهاء الدین محمد شیرازی از شاعران برجسته و نامی قرن هشتم هجری قمری است که در سال های ۷۲۷ تا ۷۹۲ می زیسته است و علاوه بر شعر و ادبیات فارسی، در زمینه منطق، فلسفه و عرفان نیز فعالیت داشته است و آرمگاه وی در شیراز می باشد. از مشهور ترین آثار حافظ دیوان او است که شامل پانصد غزل زیبا با مفاهیم عرفانی می باشد، که در ادامه این بخش قصد داریم گلچینی از اشعار حافظ را در اختیار شما عزیزان قرار دهیم.
بهترین اشعار حافظ با مضامین دلنشین و عرفانی
مجموعه ای بی نظیر و خواندنی از غزلیات دیوان حافظ که به موضوعات مختلفی پرداخته است را در اینجا به اشتراک گذاشته ایم. غزلیات عاشقانه دیوان حافظ در بین سروده های دیگر شاعران همچون غزلیات عاشقانه سعدی، اشعار عاشقانه مولانا، اشعار خیام و … طرفداران بیشماری دارد و حافظ خوانی از جمله رسومات زیبای شب یلدا می باشد، که افراد با تفال بر حافظ، جواب نیت و آرزوی که در دل می پرورانند را دریافت می کنند.
اشعار عاشقانه زیبا از خواجه حافظ شیرازی
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآیداز غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآیدزآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی آنجا به امید قبسی میآیدهیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست
هرکس آنجا به طریق هوسی میآیدکس ندانست که منزلگه معشوق کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی میآیدجرعهای ده که به میخانهٔ ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی میآیددوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی میآیدخبر بلبل این باغ بپرسید که من
نالهای میشنوم کز قفسی میآیدیار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی میآید
اشعار حافظ درباره آرزوهای بزرگ در سر پروراندن
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنیآخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنیگر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنیتکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنیاجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنیخاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنیکار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنیای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
اشعار و غزلیات حافظ شیرازی در رابطه با واقع نگری
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاستشب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاستهر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاستآن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاستهر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاستبازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاستعقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاستساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاستحافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
غزل کوتاهو زیبا از اشعار حافظ شیرازی
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد بادکامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد بادگر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد بادمبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد بادگر چه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد بادراز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد
اشعار خواجه حافظ شیرازی در مورد کامیابی
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوبرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید حافظ
اشعار حافظ در رابطه با صبر پیشه کردن
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
اشعار دوبیتی
بیشتر غزلیات این شاعر مشهور نشات گرفته از جهان بینی او می باشد و اغلب سروده های وی با تاثیر پذیری از قرآن بوده است. در ادامه اشعار حافظ می توانید نظاره گر شعرهای دو بیتی این شاعر قرن هشتم هجری قمری باشید و از مطالعه این شعرهای زیبا و ناب لذت ببرید.
شعر دوبیتی زیبا در رابطه با عهد و وفا
مرو به خانه ارباب بیمروت دهر
که گنج عافیتت در سرای خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او
هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است
سروده کوتاه حافظ
ای پادشه خــــوبان داد از غــم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایـــم گـــل این بستان شـــاداب نمــــیمــاند
دریـــــــاب ضعیـفـــان را در وقــــت تــــوانـایــــی…
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست…
در انـــدرون مــــن خستـــه دل نـــدانــــم کــیســت
کــــه مـــن خموشـــم و او در فغــان و در غوغاست…
اشعار دوبیتی عاشقانه حافظ در رابطه با خدا
هـــر آن کــــه جانب اهـــل خدا نگــه دارد
خـــداش در همـــه حـــال از بلا نگــــــه دارد
حــدیث دوست نگــویم مگر به حضــرت دوست
کــــــــه آشنــــا سـخـــــن آشنــــا نگـــــــه دارد…
شعر حافظ با مضامین زیبا
عیب رندان مکنای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دروَد عاقبت کار که کشت
شعر عاشقانه حافظ شیرازی
راهیست راه عشـــق کـــه هیچش کـــــناره نیست
آن جـــا جــز آن کـــه جـان بسپارند چـاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست…
اشعار عاشقانه کوتاه حافظ
مرو به خانه ارباب بیمروت دهر
که گنج عافیتت در سرای خویشتن است
بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او
هنوز بر سر عهد و وفای خویشتن است
غزل حافظ در مورد خدا
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر
نهادم آینهها در مقابل رخ دوست
همان کونه که در این مطلب گلچینی از اشعار حافظ را مشاهده نمودید، با مراجعه به بخش شعر و ادبیات آرگا می توانید با اشعار و غزلیات و همچنین زندگینامه دیگر شعرای نامی آشنا شوید.
منبع : آرگا