آرزو دارم قرآن را به پنج خط کتابت کنم
گروه فرهنگی ــ هنرمند خوشنویس کاشانی که کتابت قرآن به خط نستعلیق را از سال 84 آغاز کرده و پس از هفت سال به پایان رسانده است، آرزو دارد که بتواند قرآن رابه پنج خط کتابت کند.
صابر عظیمیطاهری، هنرمند خوشنویس کاشانی، نزدیک به 27 سال است که خوشنویسی میکند. کتابت قرآن به خط نستعلیق را از سال 84 آغاز کرد و پس از هفت سال که این کار پایان یافت، به کتابت زیارت عاشورا، ترجمه و ترجمه منظومش پرداخت. حالا هم بزرگترین آرزویش این است که قرآن را به چهار خط دیگر کتابت کند.
متن زیر گفتوگوی ایکنا اصفهان، با این هنرمند خوشنویس کاشانی است که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ لطفاً خودتان را معرفی کنید و در مورد هنر و حرفه خود توضیح دهید.
صابر عظیمی طاهری، متولد سال 1360 در منطقه طاهرآباد کاشان هستم. از مقطع پنجم ابتدایی به خوشنویسی پرداختم. خانوادگی در این هنر استعداد داشتیم و آموزشگاهم را با نام عمویم که در جنگ تحمیلی به شهادت رسید و از هنرمندان خوشنویس بود؛ تأسیس کردم. از سال 70 کارم را به طور جدی آغاز کردم و نزدیک به 27 سال است که خوشنویسی میکنم. در این مدت از محضر اساتیدی چون استاد کاظمی، عباس متولی، مجید حسین زاده و سیدمحمدعلی میرمؤمنی بهره گرفتم.
ایکنا ـ از چه زمانی کتابت قرآن را آغاز کردید و آیا در آمد حاصل از این کار کفاف مخارج زندگی را میداد؟
سال 84 ازدواج کردم. همزمان و شاید به برکت همین تشکیل خانواده، کار خوشنویسی و کتابت قرآن را با فکر یکی از دوستانم شروع کردم. در دورانی که به این کار پرداختم خیلی در زندگی و کارهای روزمره موفق بودم و زندگیمان پربرکتتر بود. به نظرم کسانی که به حفظ، کتابت یا هر کاری در رابطه با قرآن بپردازند و آن را خالصانه انجام دهند اگرچه ممکن است در زندگی مادی خود ضعیف باشند، اما از لحاظ معنوی قوی هستند و روحیه بانشاطی دارند.
البته یادم میآید گاهی به دلیل دغدغههای مالی از طرف برخی از نزدیکان سرزنش میشدم. در واقع، نظر آنها بر این بود که یک شغل ثابت داشته باشم و خطاطی را در کنار آن انجام بدهم. چون در آن زمان، حقوق من ماهیانه 100هزار تومان بود؛ در حالی که پایه حقوق یک کارگر شاید نزدیک 250هزار تومان میشد، اما با وجود اینکه پیشنهاد کار حتی در مناصب دولتی را هم داشتم؛ تصمیم گرفتم که به همان خوشنویسی بپردازم. پس از هفت سال، کار خوشنویسی قرآنم به پایان رسید. جالب اینجاست؛ به گونهای وسیله مهیا شد که با همان مقدار حقوقی که دریافت میکردم، صاحب منزل شدیم.
ایکنا ـ از چه زمانی مشغول خوشنویسی زیارت عاشورا شدید؟
پنج ماه بعد از پایان کتابت قرآن، به پیشنهاد مهندس علی بوستانی که خود شاعر هستند و زیارت عاشورا را به نظم در آورده بودند خوشنویسی آن را شروع کردم. طی 25 روز کل زیارت عاشورا، ترجمه و ترجمه منظومش را تحت عنوان کتاب «بوستان اشک» خوشنویسی کردم که از سوی انتشارات مرسل طی 7 هزار شماره در کل کشور منتشر شد.
ایکنا ـ بزرگترین دغدغه هنرمند خوشنویس خطه طاهرآباد کاشان چیست؟
من اگر بخواهم آموزشگاهی داخل شهرستان کاشان راهاندازی کنم، باید ماهیانه مبلغ گزافی را به عنوان اجارهبها پرداخت کنم. بنابراین در طاهرآباد تمرکز کردم و اکنون 40 هنرجو دارم که آموزش را با نصف مبلغ دریافتی سایر آموزشگاههای کاشان انجام میدهم. هشت سال است که آموزشگاه دارم و کلاسهای تخصصی و عمومی برگزار میکنم. قبل از آن هم در کانونهای فرهنگی و هنری تدریس میکردم و طی 15 سال گذشته نزدیک به 300 هنرجو پرورش دادهام.
مورد دیگر این که اگر بخواهم کتابت جدیدی را آغاز کنم؛ هزینه مرکب و کاغذ از همان ابتدای کار، هزینه زیادی است. یا اگر بخواهم یک نمایشگاه بزنم حداقل نیاز به 20 الی30 میلیون سرمایه اولیه دارم که البته چون حمایتی وجود ندارد، نمیتوانم.
ایکنا ـ تکنولوژیهایی که امروزه در عرصه خوشنویسی عرضه شدهاند به شرایط کاری شما کمکی نکردهاند؟
این تکنولوژیها خیلی در برخی زمینهها کارکرد داشتهاند، مثلاً چاپ بنر. قبلا خوشنویسها، پرده مینوشتند که این کار معایبی داشت از جمله اینکه هم خط خراب میشد و هم یک خوشنویس، زمان زیادی را صرف انجام چنین کاری میکرد، اما پس از پایان مراسم از پردهها استفادهای نمیشد و آن را دور میانداختند. اما حالا خوشنویسان به جای صرف وقت برای پرده نوشتن میتوانند به امور مهمتری بپردازند. البته تا زمانی که سرمایه و شرایط اولیه وجود داشته باشد.
ایکنا ـ کدام یک از آثار خود را بیشتر دوست دارید؟
من هیچ کدام از آثارم را برای خود نگه نداشتم. مثلاً ممکن است برای یک تابلویی خیلی زحمت کشیدهام و خیلی هم دوستش دارم، اما کسی خوشش آمده که یا به عنوان هدیه به او تقدیم کردم و یا در ازای یک مبلغی که خودش پرداخت کرده آن را برده است. کار کتابت قرآن و زیارت عاشورا هم که انجام میدادم اصلاً اینطور نبود که مثلاً در ازای هر صفحه، مبلغی تعیین کرده باشم.
ایکنا ـ از خوشایندترین اتفاق زندگیتان در طول سالهای کاری تعریف کنید
اینکه هنرجوهایم خط را یاد بگیرند و همچنین وقتی تابلویی مینویسم یا سفارشی را تمام میکنم؛ میبینم طرف مقابل خوشحال میشود، برایم خیلی خوشایند است. همچنین حضور در مؤسسه خیریه امام رضا(ع) و آشنایی با دوستان نابی که هم مشوقم بودند و هم به من بسیار کمک کردند و اینکه از لحاظ روحی در آن روزها خیلی شاد بودم از جمله خاطرات شیرین سالهای زندگیم بود.
ایکنا ـ بزرگترین هدف و آرزویتان چیست؟
بعد از کتابت قرآن به خط نستعلیق، بزرگترین آرزویم این بوده است که بتوانم آن را به چهار خط دیگر هم بنویسم یعنی؛ خط نسخ، لاتین، نستعلیق شکسته و ترجمه نستعلیق قرآن. البته شروع این کار توفیق میخواهد. چون من بعد از اتمام کتابت قرآن هر بار اراده کردم که این کار را شروع کنم موقعیتش پیش نیامد.
با آرامش پشت میز کارش میرود. قلم نی در دست میگیرد، به مرکب آغشته میکند و ظرافت و مهارتش را به رخ صفحه سفید کاغذ میکشد... به تمام هنرمندان با اصالت سرزمینم میاندیشم، به فرهنگی که اعتلایش وامدار ذوق و قریحه آنان است، به هنر ایرانی اسلامی که حالا اسیر تغافل شده و به جامعهای که اگر راه چارهای از این بنبست نیندیشد به همین سادگی بالندگی و امنیتش، قربانی صاحب اختیاران بیاختیار خواهد شد.
انتهای پیام